در برخی اخبار و در میان گفته های گاه و بیگاه سینماگران گلایه هایی را می یابیم که درباره عدم وجود عدالت در حمایت های بنیاد سینمایی فارابی است. فارابی یکی از مهم ترین مراکز زیر مجموعه سازمان سینمایی بوده که طبق اساسنامه سازمانی است غیردولتی و غیرانتفاعی اما هر ساله بخش مهمی از حجم تولیدات و البته بودجه سینمای کشور در اختیار این نهاد جهت حمایت از آثار سینمایی می باشد. پس بهتر است نگاهی به کارکرد و نوع اقدامات این نهاد مهم سینمایی داشته باشیم.
اگر چه بنیاد سینمایی فارابی براساس اهداف شکل گیری قرار بود که نهادی برای تامین زیر ساختها و حمایت از تولید فیلم سینمایی باشد و دورانی بود که بسیاری از تجهیزات و امکانات سینما مانند نگاتیو از طریق فارابی وارد کشور شده و در اختیار فیلم ها قرار می گرفت، اما حالا با افزایش فعالیت های بخش خصوصی در سینما و راه اندازی انواع ابزارهای جدید و سهل الوصول بودن ساخت فیلم آیا می توان گفت که شکل و شمایل و قدرت دیروز بنیاد فارابی تقلیل یافته است؟ آیا این تفسیر درستی برای نهادی است که بیش از 30 سال قدمت داشته و ریل گذاری سینمای پس از انقلاب توسط مدیران دهه شصتی آن شکل گرفته است؟ به طور حتم نادیده انگاشتن موقعیت فارابی حتی در این روزها نتیجه ای درست نخواهد بود و حتی اگر به تقلیل و تغییر بافت قدرت این نهاد هم توافق داشته باشیم اما نمی توانیم از قدرت درونی این بنیاد و نقشی که در همه دوره ها در شکل گیری ساختار سینمای ایران به لحاظ مدیریتی داشته، غافل بمانیم.
پس بهتر است به عملکرد مدیریتی فارابی در طی سه دهه گذشته نگاهی اجمالی داشته باشیم. همان بنیادی که در دوره پُر حرف و حدیثی از چرایی و چگونگی ادامه حیات سینما در ابتدای شکل گیری انقلاب اسلامی با حضور مدیرانی چون سیدمحمد بهشتی و یارانش به پایه گذاری سینمایی جدید در ایران دست زد. سینمایی موسوم به معناگرا که دل به سینمای شوروی سابق و به خصوص تارکوفسکی داشت و سعی بر آن داشته که نوعی از سینما را حمایت و به تولید و اکران برساند که بیشتر از این که مخاطبِ پسند ایرانیان باشد، چشم و دل مدیران جشنواره های خارجی را روشن سازد! از این رو سینمای موسوم به جشنواره ای و گلخانه ای و مخاطب خاص که در دولت فعلی هم با عنوان «هنر و تجربه» ادامه یافته است، محصول تفکر سیدمحمد بهشتی و یارانش در فارابی بوده است. مردی که گفته می شود هنوز هم مسئولی در سایه و مرد همه کاره سیاست های فرهنگی دولت یازدهم می باشد و تشابه برنامه های سینمایی دولت فعلی با فضای سینمای ایران در دهه 60 نشان دهنده نگره مدیریتی واحد در این دوره ها می باشد.
مدیران فارابی که در دهه 60 با دلایلی غیرمنطقی به مقابله با سینمای قهرمان پرور ایرانی و آثار قصه گو پرداختند و بسیاری از ستارگان آن روزهای سینما مانند جمشید هاشم پور را در شرایط بغرنجی قرار داده و حتی در دوره ای آن ها را تنها به بهانه مخاطب داشتن به محرومیت دچار ساختند. اما جدا از چرخه نامناسبی که مدیران فارابی در دهه شصت پی ریزی کردند و هوز هم ادامه دارد، باید از نقش وارونه ای که این نهاد در حمایت از آثار ارزشمند سینمایی داشته، بگوییم و این که بنیاد سینمایی فارابی به عنوان یکی از بازوان اجرایی سیاستها و جهت گیریهای فرهنگی در کشورمان بدون توجه به ماهیت ارزشی این جامعه به حمایت از آثاری پرداخت که هیچ نسبتی با این نگره نداشته اند.
تنها نگاهی به آثار مورد حمایت فارابی در همین سال های اخیر نشان می دهد که کمترین توجه نسبت به آثار دفاع مقدس رخ داده و آثار و فیلمسازانی مغرض با نگاه ارزش مدارانه مردمان این سرزمین در لیست حمایتی مسئولان فارابی قرار گرفتند. برای نمونه می توان به اعطای وام به فیلم «پیرمردِ خلیج فارس» به کارگردانی محسن امیریوسفی اشاره کرد که هر 3 فیلم گذشته اش شامل توقیف و ممیزی بوده اند و وضعیت فیلم ضد دفاع مقدسی «آشغال های دوست داشتنی» چنان وخیم بوده که حتی همین مسئولان امیدبخش دولت یازدهم هم نتوانستند مُهر ممیز به آن بزنند.
نوع حمایت فارابی نسبت به آثار دفاع مقدسی آن جا قابل تامل است که در میان حمایت های ناچیز نسبت به چند اثر دفاع مقدسی می توان به افراد مورد حمایت فارابی رسید که شناسنامه کاری شان کاملا در مغایرت با سینمای دفاع مقدس بوده است! برای نمونه از جمله آثار مورد حمایت فارابی در گونه دفاع مقدس، «رویاها می آیند» به تهیه کنندگی محمد آفریده است؛ همان شخصی که اثر موهوم و نامقدس «یک خانواده محترم» را تولید کرد که به شکل واضحی به ضدیت با دفاع مقدس و امام راحل پرداخت!
در بررسی آثار مورد حمایت بنیاد فارابی در طی 3 سال اخیر می توان به اسامی ابهام برانگیز دیگری هم رسید؛ همان آثاری که با حمایت مسئولان دولت یازدهم به اشکال مختلف تولید و به اکران درآمد، مانند «لانتوری» و «من سالوادور نیستم» که نگاه سخیف و بی تناسب آن ها نسبت به جامعه ایرانی مشهود می باشد. مسئولان فارابی می توانند اطلاعات درج شده را انکار کرده و یا عنوان کنند که کمک ها از طریق وام و غیرمستقیم بوده است. البته از وضعیت وام هایی که فارابی طی 3 دهه اخیر پرداخت کرده و قرار بود از سوی سازندگان آثار بازپس داده شود و هرگز چنین نشد، خبر داریم و حتی در صورت بازپس گیری این مبالغ مساله مهم در نگاه حمایت آمیز فارابی نسبت به آثاری زاویه دار می باشد. بنیادی که درباره اش اخبار مختلفی در طی این سال ها شنیدیم و حتی عنوان شده بود که قرار است بنیاد سینمایی فارابی به موسسه ای خصوصی تبدیل و سهام آن بین چند نفر از افرادی که در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی مسئولیت دارند، تقسیم شود! از این رو صحت و سقم این مساله و همه ابهاماتی که نسبت به این نهاد وجود دارد، نیاز به پاسخی منطقی از سوی مسئولان مربوطه خواهد داشت.
* سراج 24
ارسال نظر