به گزارش سینماپرس، سهیل کریمی مستندساز با حضور در نخستین قسمت از سری دوم برنامه تلویزیونی «گنج» در سخنانی گفت: ماجرای دستگیری من در کشور عراق خیلی طولانی است ولی اگر بخواهم آن را به صورت خلاصه بیان کنم باید بگویم ما در آن ۱۸ روز اقامت در کشور عراق دست بر روی موضوعاتی گذاشته بودیم که خیلی برای آمریکایی ها خوش آیند نبود؛ از این جهت آنها نه فقط به دنبال جلوگیری از کار ساخت مستند بلکه به دنبال حذف ما بودند.
وی افزود: پایگاه ما برای انجام تصویربرداری های لازم تا روز هجدهم حضور ما در کشور عراق در شهر کربلا بود؛ زیرا دو پایگاه عوض کرده بودیم که نخستین آن در شهر بصره بود و دومین پایگاه ما هم در شهر کربلا بود که یک رفت و آمدی بین شهر کربلا و شهر کوت داشتیم؛ یک ایست و بازرسی خیلی معروفی حدفاصل کوت و کربلا بود و ما در آنجا کار تصویربرداری از ایست بازرسی آمریکایی ها را با هماهنگی آنها انجام دادیم.
این مستندساز ادامه داد: منتهی تصاویر روز هفدهمی که در عراق بودیم خیلی خوب نشد و به همین دلیل فردای همان روز مجدد به این منطقه آمدیم و از آمریکایی ها خواستیم تا دوباره همان نماها را بگیریم. فرمانده ما را شناخت و اجازه داد و دوباره مشغول به کار شدیم ولی بعد از ۱۰ دقیقه سربازی را فرستادند که قبلا راهنمای ما بود او آمد دست من را پیچاند و دوربین را گرفت و از پشت یک دستبند پلاستیکی زد و من را دستگیر کرد.
کریمی در ادامه صحبت های خود خاطرنشان کرد: ابتدا تصور کردم که اشتباهی شخصی انجام داده ام؛ اما کمی بعد متوجه شدم که به غیر از من دستیار و مترجم گروه را نیز دستگیر کرده اند و در نهایت ۱۲۶ روز ما در اسارت آمریکایی ها بودیم.
وی اضافه کرد: پیرامون نحوه و چگونگی رسانه ای شدن ماجرای دستگیری ما نیز باید بگویم در آن روزهایی که ما دستگیر شدیم ۸ الی ۹ روزی حتی از خود نیروهای آمریکایی هم ما را مخفی کرده بودند. از آن طرف در ایران هم حدود ۱۲ روزی هیچ کس از ما کوچکترین خبری نداشت و به نوعی مفقود شده بودیم؛ آمریکایی ها شبی ما را آزاد کردند که فردای آن شب ۱۳ آبان ماه بود.
این مستندساز یادآور شد: نکته دیگر اینکه بنابر شکنجه هایی که آمریکایی ها می کردند اصلا قرار نبود ما زنده از آن بند بیرون بیاییم؛ از طرف دیگر هم آقای «پل برمر» که در اصل حاکم آمریکایی آن زمان عراق بود یک کنفرانس مطبوعاتی داشت و آقای «بهروز تشکر» از بچه های قدیمی صدا و سیما که آن موقع نماینده واحد مرکزی خبر در کشور عراق بود از آنجایی که خبر مفقود شدن ما به گوشش رسیده بود در آن کنفرانس خبری به آقای «پل برمر » یک دستی می زند.
کریمی متذکر شد: آقای «پل برمر» که در آن کنفرانس مطبوعاتی تصور می کند که این خبرنگار از ماجرای دستگیری ما خبر دارد می گوید بله این دو مستندساز در اختیار ما هستند و دنبال این هستیم مراحل بازجویی های اولیه از آنها صورت بگیرد تا دلایل دستگیری آنها مشخص شود. در نهایت نیز همان یکدستی زدن موجب شد تا ماجرای دستگیری ما توسط نیروهای آمریکایی لو برود و وارد مراحل بعدی شویم که در نهایت آزادی ما رقم بخورد.
وی تصریح کرد: در مدت اسارت از ما مفصل پذیرایی کردند؛ میهمانی بود که شیرینی آن به همان پذیرایی که می کردند بود؛ ما توسط نیروهای «یو اس مارینز» دستگیر شده بودیم. در سه روز اول شرایط معمولی داشتیم و در یک اتاقکی چوبی حبس بودیم منتهی بعد از این سه روز نمی دانم چه دستوری به آنها داده شد که شرایط بسیار بد شد و ۱۰ ساعت بدون آب و غذا دستان ما را از پشت بستند. حتی عملا به مدت ۵ روز اصلا اجازه غذا خوردن و خوابیدن را هم به ما نمی دادند.
این مستندساز ادامه داد: در آن ۵ روز به علت اینکه هر نیم ساعت یک بار چند نفر ما را کتک می زدند عملا امکان اینکه بتوانیم بخوابیم هم وجود نداشت؛ از طرفی به علت اینکه ما چیزی نداشتیم در این روزها بیان کنیم که به درد آنها بخورد ما را به سمتی بردند که دچار توهم شده بلکه از این راه چیزهایی بگوییم که به درد آنها بخورد.
کریمی خاطرنشان کرد: در نهایت نیز توسط نیروهای «یو اس آرمی» که نیروهای متعادلتر آمریکایی بودند کشف شدیم و ما را از «دیوانیه» به اردوگاه «مطاریه» در فرودگاه بغداد انتقال دادند؛ نکته دیگر اینکه در طول ۹ روزی که ما در دیوانیه بودیم فقط من و همکارم در آنجا حضور داشتیم ولی در اردوگاه مطاریه چیزی در حدود ۳ هزار نفر که بیشتر آنها عراقی بودند به عنوان اسیر نگهداری می شدند.
وی افزود: در مدت ۲۰ روزی که از اسارت ما گذشته بود ۴ ایرانی دیگر را به جمع ما اضافه کردند؛ دوباره بعد از چند روز دیگر نیز حدود ۲۰ ایرانی دیگر را آوردند که با ماشین های نیسان آبی رنگ خود آوارگان عراقی به همراه تجهزیات آنها را جابجا می کردند؛ در نهایت جمعا حدود ۴۰ نفر ایرانی توسط آمریکایی ها دستگیر شده بودند.
این مستندساز تصریح کرد: در ۳ ماه آخر اسارت که در ام القصر بودیم ۵۳ ایرانی اسیر نیروهای آمریکایی بودند؛ در ام القصر ۱۳ کمپ با جمعیتی بالای ۵ هزار نفر اسیر وجود داشت و ما نیز در کمپ شماره ۵ حضور داشتیم که ۲۵۰ اسیر از ۱۸ کشور دنیا آنجا وجود داشت.
کریمی پیرامون آماری که از تعداد اساری ایرانی بعد از بازگشت به کشور تهیه کرد گفت: بعد از بازگشت به ایران ابتدا یک آمار کلی گرفتم که مشخص شد نزدیک به ۵ هزار ایرانی در آمریکا مفقود بودند؛ البته افرادی بودند که غیرقانونی وارد خاک عراق شده بودند و به همین دلیل دستگیر شده بودند و در زندان هایی حضور داشند که ثبت نشده بود. در روزی که آزاد شدیم و خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم لیست ۵۳ نفر ایرانی را که با ما در این کمپ حضور داشتند را خدمت ایشان دادم و نکته جالب اینکه با پیگیری های ایشان در کمتر از یک ماه همه ۵۳ نفر ایرانی آزاد شدند.
وی افزود: پیرامون موضوع ثبت و ضبط خاطرات خود از روزهای اسارت توسط نیروهای آمریکایی در عراق باید به این نکته اشاره کنم که من از همان روز نخست اسارت دغدغه قلم و کاغذ داشتم؛ بنابر درخواست من آنها قلم و کاغذ آوردند و ۳ روز قبل از آغاز شکنجه ها چیزی حدود ۳۰ صفحه نوشتم. در نهایت تمامی آن ۱۸ روز و اتفاق هایی که رخ داده بود را بر روی کاغذ آوردم.
این مستندساز ادامه داد: من خاطرات و نوشته های خود را بر روی برچسب های شیشه های آب و یا بر روی کاغذ های بسته های سیگار می نوشتم؛ اما نکته مهم و خطرناک اینجا بود که آنها نباید متوجه ماجرا می شدند وگرنه برای ما عواقب خطرناکی به همراه داشت. در نهایت من تمامی این خاطرات را در درزهای جلیقه ای که بر تن داشتم مخفی کردم و در شب اول آزادی و در منزل خود به همه نشان دادم که چه میزان خاطره از این ۱۸ روز نوشته ام.
کریمی خاطرنشان کرد: نتیجه تمامی این خاطرات رمان خاطره ای با عنوان «سهیول» شد؛ که انشاءالله به زودی شاهد انتشار آن خواهیم بود البته به صورت مکتوب خبر انتشار این خاطرات مقداری رسانه ای شده بود ولی به صورت تصویری و در قالب یک برنامه تلویزیونی برای نخستین بار است این خبر اعلام می شود.
وی در پایان تصریح کرد: مشخصا ۱۲۶ روز اسیر نیروهای آمریکایی بودیم؛ در روز چهلم اسارت و در قالب تخیلاتی که داشتم تصور می کردم آمریکایی ها در روز ۱۷ مردادماه که روز خبرنگار است و برای دلجویی ما را آزاد خواهند کرد اما اینگونه نشد و نکته جالب اینجاست که آمریکایی ها خارج از محاسبات خود شبی ما را آزاد کردند که فردای آن شب ۱۳ آبان ماه بود. در حقیقت ما در شب ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۸۲ آزاد شدیم و فردا صبح هم سخنران برنامه گرامیداشت ۱۳ آبان ماه در مقابل لانه جاسوسی آمریکا شدم.
ارسال نظر