شب گذشته و در آخرین روز از جشنواره سینما حقیقت، یکی از سانس های ویژه آثار پر مخاطب به فیلم زنانگی رسید، فیلم مستند بلند «زنانگی» ساخته محسن استاد علی، فیلمی که با ارائه زیرنویس انگلیسی از همین ابتدا مشخص است قرار است در جشنواره های خارجی آبروی مملکتش را به تاراج بگذارد و جوایز را با این حراج یکی یکی از آن خود کند.
اما غافل از آنکه بداند آبروی یک مملکت به نداشته هایش نیست بلکه به داشته هایش است که حاصل تمدن کهن و تدین مردمانش است و قرار نیست با ارائه تصویری غیر منصفانه روشنایی اش تاریکی و ظلمت قلمداد شود.
فیلم زنانگی داستان زندگی چند زن آواره است که هر یک بنا به دلیلی خانه و خانواده اش را ترک کرده است و حالا همه آن ها با یک وجه مشترک که آن هم آوارگی است زیر سقفی جمع شده و گذران عمر می کنند. عمری که صرفا به فکر گذراندن آن هستند و برای این طی شدن این دایره باطل دست به هر کاری می زنند!
فیلم زنانگی سرشار از توهین هاست، توهین به زنان، توهین به جامعه، توهین به مردم، توهین به خانه و خانواده و در نهایت توهین به ساحت هنر و سینمای مستند، چرا که فیلمساز گمان کرده است که با نمایش پلشتی های جامعه و رفتن سراغ تاریک ترین نقاط یک خانه که از روشنایی روز بهرمند است در حال آسیب شناسی جامعه و احیانا اصلاح آن است. غافل از آنکه نمایش کامل سیاهی و ظلمت که در بخش محدودی از جامعه جریان دارد و ناگزیر در هر جامعه ای وجود داشته و خواهد داشت تنها کمکی به گسترش روشنایی و هدایت مخاطب به سوی آن نخواهد کرد بلکه مخاطب را در یأسی حاصل از عمق لایتناهی ظلمت فرو می برد که با کم رنگ کردن عامدانه امید همانا ظلمت را برجسته تر خواهد کرد.
زنانگی با نمایشی کامل از چرک ها و زخم های دمل بسته جامعه سعی دارد برای خود سفره ای در محافل سینمایی خارج از کشور بگشاید تا ضعف ها و عدم توانایی اش در ارائه فرم هایی جذاب، بدیع، اصیل و استاندارد را پشت محتوای ضد جامعه ایرانی اش بپوشاند. آسیب بزرگی که آگاهانه یا ناآگاهانه بسیاری از مستندهای امسال درگیر آن شده اند، مستندهایی که در میانشان زنانگی و آوانتاژ بیشترین سهم را دارا هستند و به احتمال زیاد همانند نمونه قبلی شان «رویاهای دم صبح» از جشنواره های خارجی که هر چه غربی تر بهتر سربلند و پر افتخار بیرون خواهند آمد.
مستند زنانگی علی رغم سوژه ملتهب و خاصی که دارد نخ نماست و فاقد عمق و نمی تواند مخاطب را با چرایی های اساسی که در ذهن هر بیننده ای متبادر می شود نزدیک سازد چه رسد به آنکه بخواهد در طرح آن سوالات پاسخی پیشنهاد داده و راه حلی ارائه دهد.
زنانگی حتی در فرم و تکنیک هم عقب افتاده است، دوربین بی جهت و باری به هر جهت تصاویر را ضبط می کند و نمی تواند از امکانات تدوین به فرمول تز، آنتی تز و سنتز دست یابد که حداقل حرکت فرمی تدوین به سوی محتواست. فیلمساز که با عبور از برخی خطوط قرمز چه در تصویر و چه در کلام سعی کرده تا فیلم خود را از تکاپو نیندازد، چهره ای زشت تر از معضلات اجتماعی و بیش از آن فرهنگی مطرح شده در فیلمش به خود فیلم داده است که آن را مناسب پخش در همه محافل جامعه نمی کند. با این حال به خاطر عبور عامدانه از همین خطوط قرمز است که توانسته مخاطب خود را فریب زده و به عنوان یکی از پر مخاطب ها مطرح شود. پرمخاطب بودنی که صرفا جهت بازگویی محدودیت ها و خطوط قرمز به وجود آمده و قرار نیست عایده ای برای مخاطبش داشته باشد و بیننده پس از تماشای مستند بلندی در نهایت دست خالی و با ذهنی مشوش و دلی آزرده از سالن خارج می شود. با ذهنی مسموم که آگاهی بخشیدن به آن و بازپروری اش کاری بسیار سخت تر از ساختن مستندی به نام زنانگی در پی خواهد داشت!
نظرات