جشنواره سی و پنجم شاید رکورد دار ارائه فیلمهایی با موضوعات اجتماعی است. فیلمهایی که غالباً به اذعان منتقدین کام مخاطب را تلخ میکند، چراکه به اذعان سازندگان خواستهاند پندی به مخاطب بدهند یا مسئله پنهانی از جامعه را واگویه کنند.
مسئله ازدواج موقت یا اصطلاحاً «صیغه» موضوع تازهای در سینما یا تلویزیون ما نیست و اغلب هم کارگردانان ما با دیدی منفی به تصویرسازی این مضمون پرداختهاند. تصور بخشی از جامعه بهخصوص جامعه زنان به صیغه بهغلط یا درست عنصری برهم زننده تعادل زندگی است و چه در ژانر ملودرام چه کمدی همین برهم زنندگی است که مورد تمرکز قرار میگیرد.
مسئله صیغه یکی از فراگیرترین داستانکها یا خرده داستانهای سینما و تلویزیون ما بوده است و انگاری هر جا که سناریستها کم میآورند یا به خاطر ممیزی باید به سراغ سوژههای امتحان پس داده بروند همین مسئله است که پیرنگی را در اثر شکل میدهد.
در انتهای چنین روندی است که آخرین دوره جشنواره فیلم فجر هم مواجه بودیم با تعداد فراوانی فیلم که در حاشیه یا متن مسئله صیغه و ازدواج دوم را کانون توجه خود قرار داده بودند.
تفاوتی هم میان کارگردانان به لحاظ جنسیت یا سبککاری وجود نداشت و تقریباً از کارگردان زنی همچون پوران درخشنده تا کارگردان مردی به نام هاتف علیمردانی و از پیشکسوتی مثل مسعود کیمیایی تا جوانی مثل حسین کندری به آن پرداخته بودند.
اما نکتهای که در این میان قابلتأمل است وارونه نمایی از کارکرد اصلی ازدواج موقت در جامعه است. کارکردی
که درواقع برای افرادی است که موقتاً امکان ازدواج دائم را ندارند، اما در سینمای ایران ابزاری برای تنوعطلبی مردان متأهل نشان داده میشود.
صیغهای که خوشامد تهیهکننده نبود
مسعود کیمیایی یکی از پیرنگهای داستان روزآمد خود درباره فساد اقتصادی سالهای اخیر را به ازدواج موقت کاراکتر اصلیاش که پرویز پرستویی ایفایش کرده بود اختصاص داد. نقش همسر موقت پرستویی در فیلم را لعیا زنگنه ایفا میکرد و پیشرفت رابطه این دو هم سرشار از کلیشهها بود؛ شاید یکی از دلایلی که تهیهکننده "قاتل اهلی" مایل به حذف سکانسهای ازدواج موقت است همین کلیشهای بودن و تکرار مکررات آنهاست. تکراری که به خندهآور شدن حضور لعیا زنگنه منجر شده و بهجای آنکه تلاش شود در این بخش بیشتر درباره کاراکتر اصلی اطلاعات به مخاطب داده شود.
ازدواج دوم برای تهدید!
"ماجان" رحمان سیفی آزاد خط کلیاش را از دردسرهای حضور یک فرزند معلول حرکتی در خانوادهای سنتی میگیرد و ناراحتی پدر از این حضور! تلاشهای پدر برای فرستادن کودک به بهزیستی راه بهجایی نمیبرد چون مادر زیر بار نمیرود و درنهایت مسئله ازدواج دوم وقتی وارد داستان میشود که پدر با بازی فرهاد اصلانی برای جدی کردن تهدید خود به فکر صیغه کردن زنی با بازی بهنوش بختیاری میافتد. "ماجان" سعی میکند بهآرامی از کنار مسئله صیغه عبور کند و این عنصر را نهچندان مثبت و نهچندان منفی نشان دهد چون برای کارگردان وجه تهدیدآمیز این مسئله بوده که اهمیت داشته! طبیعی است که بازی بهنوش بختیاری در نقش زنی در آستانه زن دوم پر باشد از کلیشه چون بختیاری ذاتاً بازیگری است تیپیکال که کمتر میتواند به ارائه شخصیت بپردازد.
صیغه جوان فقیر-پیر ثروتمند
"خفه گی" فریدون جیرانی «صیغه» دختران جوان فقیر-پیرمردان پولدار را به بخشی فرعی از داستان خود بدل کرده است. ماهایا پطروسیان خیلی خوب توانسته نقش زنی ناگزیر از صیغه شدن را ارائه کند؛ زنی که بعد از رهایی توسط پیرمرد پولدار هم چارهای ندارد جز اشک ریختن! از آنسو الناز شاکردوست نیز در بخشی از فیلم در آستانه صیغه شدن قرار میگیرد ولی جیرانی خط داستانی را عوض میکند تا این مسئله کلاً از فیلم حذف شود و مسیری تازه برای پیشبرد درام ایجاد گردد و در ادامه «صحرا» همسر دوم مرد محوری داستان میشود!
هووهای صمیمی!
در "آباجان" یکتاترین تصویر را از صیغه میبینیم از این حیث که همسران دوگانه یک مرد به صمیمیترین رفقای هم بدل شدهاند تا جایی که حس میشود شاید هر دو زن همسران عقدی مرد هستند. فریبا متخصص و فاطمه معتمدآریا سعی زیادی کردهاند که تصاویری متفاوت از دو هوو را ارائه دهند اما شخصیتپردازی ضعیف متخصص و رها بودن بیشازحد نقشش جلوی همذات پنداری با وی را گرفته است.
صیغه به سبک فیلمفارسی
"زیر سقف دودی" تکراریترین تصویری از صیغه ارائه میدهد که میتوانسته از کارگردانی نظیر پوران درخشنده انتظار میرفت! تصویرسازی تازهای را از این مسئله ارائه کند اما کلیشه مرد هوسباز-زن مظلوم چنان بر پیکره فیلم سایه انداخته که زن صیغهای با بازی بهنوش طباطبایی هم نتوانسته جز کلیشه باشد. همهچیز برمدار آموزههای فیلمفارسی پیش رفته و بخصوص رابطه مرد داستان با بازی فرهاد اصلانی با زن صیغهایش که از اوج خوشی تا انتهای ناخوشی را طی میکند؛ عین آنچه دهها بار پیش دیده بودیم.
تصویرسازی متفاوت
"دعوتنامه" مهرداد فرید آنقدر در کلیت داستانپردازی مشکل دارد که دیگر خردهپیرنگ مربوط به صیغه زنی از طبقه پایین توسط مرد مذهبی داستان چندان جلوه نمیکند. برخلاف وجه منفی بسیاری از مردانی که درگیر صیغه میشوند در "دعوتنامه" این شخصیتی مثبت است که زنی با بازی میترا حجار را صیغه کرده و البته قصد دارد بهزودی او را به عقد دائم خود درآورد.
سطحی نگاری همباشی (ازدواج سفید)
حمید نعمتالله در "رگ خواب" دقیقاً مشخص نمیکند که میان مرد داستان و زن فیلم صیغه خوانده میشود و بعد درگیر رابطه میشوند یا نه؛ علیرغم کیفیت بالای درام پردازی در واکاوی درونیات یک زن، نعمتالله هم تصویری کاملاً منفی از مردی که درگیر رابطه با زن میشود ارائه میکند. مردی که ابتدا با تصویری مثبت به دنبال اغواگری زن است و همینکه زن به دام افتاد ماهیت پلید خود را رو میکند.
عواقب بعد از صیغه
"شنل" حسین کندری ازدواج موقت و سوءاستفاده مرد از زن را عاملی میکند برای خلق یک درام معمایی و کاملاً غیرقابلپیشبینی. کندری خیلی خوب توانسته بیپناهی زنان درگیر صیغه را با بازی باران کوثری تصویرسازی کند و از آن بهتر تصویرگری رابطه پرپیچوخم زن صیغهای بعد از مرگ همسر است. رابطهای که با فهمیدن جعلی بودن هویت همسر به گرهافکنی میرسد و درنهایت پایانی را شکل میدهد کاملاً غیرقابلانتظار.
جنون زن صیغهای
جنایت شهلا جاهد همسر صیغهای ناصر محمدخانی مضمون "یادم تو را فراموش" علی عطشانی است. عطشانی کوشیده عشق دیوانهوار شهلا جاهد به محمدخانی را با ارائه تصویری بیمارگونه از میترا حجار ارائه کند و شاید برای همین بیمارگونه بودن روحیات این زن صیغهای است که جنایت پایانی حجار طبیعی جلوه میکند. آنچه در "یادم..." از زن صیغهای ارائهشده به دلیل ماهیت بیمار کاراکتر مسیری را پیش رو میگذارد با طرح این پرسش که آیا بخش عمده جنایات برآمده از تعدد زوجات ناشی از غلبه نوعی جنون بر عقلانیت است؟
* فرهنگ نیوز
ارسال نظر