زنده یاد عسل بدیعی ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد؛ بدیعی تحصیلات خود را در رشته علوم تغذیه به پایان رساند اما آشنایی اش با فریبرز عرب نیا و ازدواج با وی که البته چندی بعد منجر به طلاق و جدایی شد باعث گردید که علاقه شدیدی به دنیای بازیگری پیدا کند و اولین فعالیت حرفه ای خود را با فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» به کارگردانی کیانوش عیاری آغاز کرد.
بدیعی در فیلم «بودن یا نبودن» نقش دشواری را بازی می کرد؛ نقش یک بیمار قلبی بدحال که نیاز به پیوند قلب داشت! او با وجود بی تجربگی نقش دشوار یک بیمار بدحال قلبی را به بهترین شکل ممکن بازی کرد و باعث شد تا تحسین منتقدان و اهالی سینما برانگیخته شود. بدیعی در زمان ایفای نقش یک بیمار بدحال قلبی آنچنان تحت تأثیر نقش خود قرار گرفته بود که در همان دوران اقدام به پر کردن فرو اهدای عضو کرد اما نمی دانست که ۱۷ سال بعد از پر کردن این فرم اعضایش به بیماران نیازمند پیوند زده خواهد شد.
این بازیگر سال ها قبل در مصاحبه ای با یکی از سایت های سینمایی در رابطه با چگونگی ایفای نقش در این فیلم سینمایی گفته بود: «از وقتی قرار شد نقش آنیک را در بودن یا نبودن بازی کنم تا شروع فیلم برداری کمتر از یک ماه فرصت داشتم که در طول این مدت باید به درسم نیز می رسیدم. از طرفی نخستین بار بود که جلوی دوربین می رفتم و باید خودم را برای یک واقعه تازه در زندگی ام آماده می کردم. در این راه، کمک های آقای عیاری که چندین سال در این زمینه بررسی و مطالعه کرده بود، مهم ترین عامل بود. بیش تر وقت من صرف ارتباط با خانواده های ارمنی و آشنایی با لهجه، برخورد و طرز معاشرت آن ها شد. فرصتی پیش نیامد تا با بیماران قلبی آشنا شوم. آقای عیاری بسیاری از حالت ها و مشکلات این بیماران را به من شناساند.»
«آقای عیاری از من خواست تا چندین بار فیلم نامه را بخوانم؛ یک بار خودم را جای آنیک بگذارم، یک بار جای خانواده معصومه - دختر دیگری که بیماری قلبی داشت - و یک بار هم جای خانواده فردی که دچار مرگ مغزی شده، و نظرم را بگویم. به هرحال این نگاره از دیدگاه های مختلف، خیلی مؤثر بود و در طول فیلم برداری، میدیدم آن چه از آنیک فهمیده ام، درست بوده است.»
زنده یاد بدیعی بعد از بازی در این فیلم بسیار مشهور شد؛ فیلم بعدیاش، «دست های آلوده» به کارگردانی سیروس الوند بود که در آن، در کنار ستارههای مشهور سینمای ایران یعنی هدیه تهرانی، امین حیایی و ابوالفضل پورعرب یفای نقش میکرد؛ بدیعی برای بازی درخشانش در این فیلم توانست کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین از هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر شود.
از دیگر آثار سینمایی وی می توان به «شیرین» عباس کیارستمی، «شمعی در باد» پوران درخشنده، «هفت پرده» فرزاد موتمن و... نام برد. او همچنین در سریال هایی نظیر «ششمین نفر» بهمن گودرزی، «زمین انسان ها» ابوالحسن داودی و... ایفای نقش کرده بود.
وی در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ به حالت کما رفت و پس از انتقال به بیمارستان لقمان حکیم در روز ۱۲ فروردین دچار مرگ مغزی شد، در گزارشهای اولیه خبرگزاریها در مورد علت مرگ به مواردی همچون مسمومیت شدید دارویی، ایست قلبی و مشکلات تنفسی اشاره شده بود.
در واکنش به این اخبار رضا داود نژاد همسر خواهر عسل بدیعی، مسمومیت دارویی را شایعه دانست و مشکل قلبی ناشی از دشواری تنفسی و در نهایت مرگ مغز ی را سبب مرگ وی اعلام کرد. در نهایت در روز ۱۳ فروردین پزشک وی علت مرگ مغزی را پارگی عروق مغزی و به دنبال آن خونریزی مغزی و ایست تنفسی عنوان کرد. دکتر سهرابی اعلام کرد که پس از بررسیهای پزشکی، مشخص شده ضایعه نخاعی در پشت گردن باعث مرگ مغزی وی گردیده است. همچنین اعلام شد طبق موافقت خانواده وی و هم چنین میل باطنی وی و در خواستش برای اهدای اعضایش همهٔ اعضای داخلی از جمله کلیه، کبد، قلب و ریهٔ وی اهدا خواهد شد.
پیکر عسل بدیعی هجده فروردین از روبهروی تالار وحدت به سمت بهشت زهرا تشییع شد و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد؛ در مراسم تشییع پیکر وی علاوه بر حضور قابل توجه سینماگران تعداد کثیری از مردم که تحت تأثیر انسانیت زنده یاد عسل بدیعی قرار گرفته بودند شرکت کردند. بعدها ترانه ای با عنوان «روزهای بی عسل» با صدای امیرمسعود و دکلمه مریم حیدرزاده در رابطه با عسل بدیعی منتشر شد که مورد استقبال بسیاری از مردم و هنردوستان قرار گرفت.
ارسال نظر