چند روز پیش بود که در گزارشی به حواشی حضور فیلم «لرد» جدیدترین ساخته محمد رسولاف کارگردان پرحاشیه سینمای ایران در جشنواره کن امسال پرداختیم. اقدامی که باعث تمسخر ایرانیان شد و حتی یکی از پرمخاطبترین روزنامههای عربی نیز در توهینی بیشرمانه و در اوج وقاحت با اشاره به محتوای این اثر، سیاهیهای نشان داده شده در آن را حاصل «حکومت آخوندی» دانست!
در بخشی از آن گزارش به این موضوع اشاره کردیم که شدت سیاهنمایی نمایش داده شده در این اثر از فضای داخلی کشور به قدری زیاد است که حتی خبرنگار روزنامه شرق [که معمولا حامی این جریان خاص از سینماگران ایرانی است] نیز نسبت به آن اعتراض کرده است! در بخشی از یادداشت این روزنامه آمده بود: «محمد رسولاف انگار دل پُری داشته، چون ساخت چنین فیلم تلخی که در آن همه و همه بد و شرور هستند و غیر از قهرمان داستان و زنش هیچ آدم خوبی وجود ندارد، دلیل دیگری نمیتواند داشته باشد… هر چه خوبان همه دارند در این فیلم یکجا جمع شده است.
خطوط قرمز فیلم هم به هم ربطی ندارند، کارگردان برای ربطدادنشان به طور مداوم از سکانسهایی که رضا را زیر دوش یا در غاری در آب در حال شناست، نشان داده که هر ١٠ دقیقه یک بار میبینیم و کمکی به داستان نمیکند. تمام اتفاقات فیلم هم قابل پیشبینی هستند، چه آتشزدن خانهشان، چه مسمومشدن ماهیها و…، صحنههایی هم که آدمبدها سراغ رضا میآیند، به سبک فیلمفارسیهای قبل از انقلاب است و بیشتر کمدی است تا هیجانآمیز. در آخر فیلم هم رضا که اول در سادگی و ببوگلابیبودن نفر اول است، تبدیل به ابرقهرمان میشود و دیگر کلا هیچ ربطی به قبلش ندارد. در کمتر از یک ماه کلا این آدم دیگر آن آدم نیست!
بازیگران فیلم هم متأسفانه دردی از این فیلم دوا نمیکنند و به قول معروف: گل بود، به سبزه نیز آراسته شد! رضا اخلاقیراد از اول تا آخر فیلم انگار ماسکی ناراحت و عصبی به چهره زده. ماسکی آهنی که آن را لحظهای هم از چهره برنمیدارد… میمیک صورتش در شادی، ناراحتی، دعوا، عصبانیت و… ثانیهای هم تغییر نمیکند. انگار آدمآهنی است که از اول فیلم کوک شده تا آخر فیلم به طور عجیب و مصنوعی راه برود، حرف بزند و همین. سودابه بیضایی هم که انگار روی صحنه تئاتر است و در حال بازی در هملت.
فیلم که تمام شد همه ما ایرانیهای شاد و مغرور که برای دیدن فیلم هموطنمان آمده بودیم، ناراحت سالن را ترک میکردیم. من اما فکر کردم که ای کاش آنها که این قدر ناراحتاند و کینه به دل دارند، بروند و هم خیال خودشان را راحت کنند و هم مخصوصا خیال ما را... .»
حالا اما در فاصله چند روز از انتشار این یادداشت و در شرایطی که فیلم رسولاف توانسته جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره کن را از آن خود کند؛ این روزنامه ضمن تبریک به این کارگردان از یادداشت اخیر خود عذرخواهی کرده است! در متن عذرخواهی این روزنامه آمده است: «٣١ اردیبهشت در صفحه ١٤روزنامه «شرق» مطلبی با تیتر «تلخ؛ همچون کن» منتشر کردیم که بازتابهای زیادی داشت. این مطلب، در واقع گزارشی بود از روز سوم جشنواره که تمرکزش بر حضور پررنگ سینماگران ایرانی سر صندوق رأی مستقر در کن بود. بخشی از گزارش هم مشاهدات خبرنگار بود از فیلمهایی که در آنجا به نمایش در آمد؛ از جمله فیلم «لِرد» ساخته آقای محمد رسولاُف. مشکل بزرگ این مطلب آن بود که گزارشگر، اصل بیطرفی را رعایت نکرده و به جای مشاهدهگربودن و ثبت واقعیت، قضاوت کرده است. طبیعتا بیطرفی به معنی برخورد یکسان با دیدگاههای مختلف نیست؛ ولی حتی برخورد با دیدگاههای مختلف هم باید به شکلی باشد که گزارشگر و خبرنگار کمترین اثر ممکن را از خود باقی بگذارد. متأسفانه در انتشار مطلب «تلخ؛ همچون کن» به دلیل سرعت کار و دیررسیدن گزارش این اصل بدیهی سهوا نادیده گرفته شد. طبعا اگر فیلمی تلخ باشد یا شیرین، این وظیفه منتقد و گزارشگر نیست که این تلخی یا شیرینی را بهعنوان نقطه قوت یا ضعف آن مطرح و درباره آن قضاوت کند. همینجا از آقای رسولاُف بابت این اشتباه پوزش میخواهیم و موفقیت فیلم ایشان را در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن تبریک میگوییم.»
نکته جالب در ارتباط با این عذرخواهی آنجاست که براساس آنچه که تاکنون در ارتباط با موضوع این فیلم منتشر شده است؛ بخشهایی از این اثر علناً به تقدیس فرقه ضاله بهائیت پرداخته است و در آن به شرح ماجرای دانشآموزی پرداخته که به اتهام بهائی بودن از مدرسهای اخراج میشود و بعد از خودکشی، حتی اجازه دفن وی در گورستان داده نمیشود!
* فردا
ارسال نظر