به گزارش سینماپرس در این یادداشت که در اختیار سینماپرس قرار گرفته، آماده است:
جناب آقای مهندس حیدریان
سلام
باز هم دست گل به آب دادین و رفیق چندین و چند ساله خودتان را که من باشم وادار کردین تا باز هم برایتان بنویسم و هشداری داده باشم تا این سالهای آخر ریاستتان را به عاقبت به خیری سپری کنید اما گویا نمی شود و شما این آخریها بدجوری کمر به قتل خودتان بستید.
از به اصطلاح روشنگری شما درباره بودجه سال گذشته جشنواره بگویم که برادر من خود شما بعنوان مشاور عالی وزیر در جریان ریز و درشت امور جشنواره بودید حتی تمامی هیئت انتخاب و داوران با نظر شما انتخاب شدند. بودجه جشنواره با نظر شما بسته شد. حالا برای فرار از موضوع سیزده میلیاردی فیلم رستاخیز، بودجه بیست میلیاردی جشنواره فجر را مطرح می کنید. خود شما به زعم همه سینماگران مخالف دو بخشی شدن جشنواره بودید حالا از این دوپارگی دفاع می کنید.
گفتید و نوشتید درباره معضل گروه هنر و تجربه تجدید نظر می کنید. کارشناسی می کنید. اما چه شد؟ این گروه فربه تر از قبل مشغول فعالیت است.
با حوزه هنری نتوانستید به تفاهم برسید واین ظرفیت بالقوه را برای نمایش و مشارکت در زیر ساخت های سینما از دست دادید.
به درصدی و ذره ای از منویات و نگرانی های مقام معظم رهبری حتی نزدیک نشدید.
اعضای شورای پروانه ساخت را بهانه کردید تا به کمیسیون فرهنگی نشان دهید دلیل ندادن پروانه ساخت به دو فیلم لاتاری و متری شش و نیم همین اعضای تعویضی بودند.
مسئول فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی را عوض کردید و کسی را جایگزین کردید که تا همین چند سال پیش با پول دولت فیلمی را ساخته که معلوم نیست در کدام انبار در حال خاک خوردن است. این مدیر جدید در گذشته ای نه چندان دور دستیار هشتم پروژه های کوچک جنگلی و عروس بوده.
پس از فشار مطبوعات درباره مدیر عامل چند شغله و بی کفایت خانه سینما و افتضاح جشن خانه سینما مثل شعبده بازها از آستین خودتان شعبده جدیدی را بیرون آوردید و پس از تفویض معاونت فرهنگی فارابی ایشان را عضو شورای پروانه ساخت کردید.از طرف دیگر کسی را از دانشکده صدا و سیما آوردید و سه شغله اش کردید که کارنامه بی عرضه گی و بی کفایتیش در معاونت نظارت و ارزشیابی دوران مهندس جلوه اظهر من الشمس است. ایشان حتی توانایی اداره کردن کلاس درسش را در دانشکده به اذعان شاگردانش نداشته.
مهاراجه ای را از هند آوردید که باز هم در دایره رفیقانتان است. ایشان مشاور فرهنگی بانک پاسارگاد بوده و عضو بی خاصیت فرهنگستان هنر. تولیدات بی خاصیت و نفروش بانک پاسارگاد نتیجه مشاوره و رفیق بازی همین آقا بوده است.
آقای حیدریان واقعا آقایان نقاش زاده و بلخاری و اربابی از اقایان رضابالا و نبوی و قهرمانی فرهیخته تر هستند؟ تعامل این آقایان جدید الورود با بدنه سینما بیشتر است؟ آیا آقای شاهسواری لایق تعویض و استراحت نبود؟ همین سوگلی شما آقای شاهسواری فیلمی تهیه کرده که مزارِ شریفِ خودش و کارگردانش شده. آیا واقعا در خانه سینمایِ شما غیر از آقایان مازیار میری و شاهسواری کارگردان و تهیه کننده دیگری نیست؟
آقای حیدریان برای شما نگرانم.
نه از این باب که ممکن است عوض شوید که با این نوع مدیریت حتما می شوید بلکه ردی از مدیریت جهادی و انصاف و عدالت اسلامی نمی بینم.
چیزی که می بینم نشانی از سیره بزرگان دین و اخلاق ما ندارد.
نشانی از رهنمودهای مقام معظم رهبری ندارد.
ردپای آقای بهشتی و مدیریت از نوع آلمانی آن مثل سرطان تمامی سازمان سینمایی را فرا گرفته.
آقای حیدریان رضا شاه هم به آلمانها دل بسته بود.
با احترام
رفیق قدیمی شما
"کمال بامدادی"
نظرات