به گزارش سینماپرس؛ روزهای میانی آذرماه سالهاست با نام «دانشجو» و «دانشگاه» عجین شده است؛ روزهایی که معضلات و دغدغههای دانشجویان بیشتر از سایر اوقات سال مورد توجه همه اقشار مردم و مسؤولان قرار میگیرد. اما اینبار معضلات و مسائل دانشجویان سوژه این گزارش نیست، بلکه آنچه زمینهساز نگارش این گزارش شده، نگاهی به سهم دانشجویان و دانشگاهیان از آثار و تولیدات سینمای پس از انقلاب و مروری بر این موضوع است که اساسا تصویر نشان داده شده از دانشگاه و همچنین دغدغههای دانشجویان در سینمای ایران تا چه اندازه با واقعیت مطابقت دارد یا به عبارت بهتر شناخت فیلمسازان ایرانی نسبت به دانشجویان و مشکلات آنها چقدر است؟
متولد ماه مهر (احمدرضا درویش)
تفکیک جنسیتی در دانشگاهها از جمله موضوعاتی بود که طرح آن در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب با مخالفت صریح امام خمینی(ره) منتفی شد. مسألهای که در سالهای بعد نیز باز هم به بهانههای مختلف مطرح شد و هر بار نیز موافقان و مخالفانی داشت. این موضوع در ادامه به سینمای ایران نیز راه پیدا کرد تا احمدرضا درویش در سال ۷۸ و با ساخت فیلم سینمایی «متولد ماه مهر» سوژه محوری اثرش را مسأله تفکیک جنسیتی دانشگاهها قرار دهد. درویش که در این درام سیاسی نگاهی انتقادی به این طرح دارد، با نمایش صریح تقابل گروههای مذهبی دانشجویی با طیفهای دیگر دانشجویان، سعی کرده با ارائه تصویری خشن و غیرمنطقی از طیفهای مذهبی فعال در دانشگاهها، به نوعی اعتراض سایر دانشجویان را نسبت به این گروه به تصویر بکشد.
داستان «متولد ماه مهر» که بخشی از آن در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی فیلمبرداری شده است، در ارتباط با پسری شهرستانی (با بازی محمدرضا فروتن) است که در دانشگاه عاشق دختری به نام مهتاب (با بازی میترا حجار) از یک خانواده متمول و بانفوذ میشود اما گره خوردن رابطه عاطفی آنها به ماجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و مخالفت پدر این دختر با ازدواج آنها، شرایطی را پدید میآورد که در نهایت مانع از رسیدن این دو به هم میشود.
اعتراض (مسعود کیمیایی)
تنشهای سیاسی سال ۷۸ و اتفاقات پیش آمده در ماجرای کوی دانشگاه بهانهای بود تا مسعود کیمیایی با ساخت «اعتراض»، پس از چند سال دوباره دست بر یک سوژه سیاسی بگذارد. در این فیلم داریوش ارجمند در نقش قهرمانی سالخورده به نام امیرعلی حضور پیدا کرده که یکی از برادرانش به نام یوسف (با بازی پولاد کیمیایی) در جریان اتفاقات کوی دانشگاه از نیروهای لباس شخصی کتک خورده و به واسطه ضربه وارد شده بر سرش، حالا در آسایشگاه روانی نگهداری میشود و برادر دیگرش به نام رضا (با بازی محمدرضا فروتن) به واسطه کار در یک پیتزافروشی عاشق دختری ثروتمند (با بازی میترا حجار) شده است.
رضا علاقه بسیاری به حضور در فعالیتهای سیاسی دارد و بخش زیادی از فیلم به بحثهای سیاسی رضا و دوستانش و رد و بدل شدن دیالوگهایی گلدرشت در حمایت از دولت اصلاحات و برنامههای آن اختصاص یافته است. امیرعلی که پس از آزادی از زندان به سراغ وصول طلب یکی از همبندیهایش رفته، در این میان کمکم دلبسته خواهر بیوه رفیق خود میشود ولی در نهایت پس از آنکه موفق به وصول طلب رفیق زندانی خود شد، توسط فردی که از سالها پیش نسبت به او کینه داشته، کشته میشود.
نفس عمیق (پرویز شهبازی)
«نفس عمیق» پرویز شهبازی را باید یکی از اولین آثار سینمای ایران دانست که سعی کرده به معضلی غیر از دغدغههای سیاسی دانشجویان بپردازد. اثری که مورد استقبال بسیاری از جشنوارههای خارجی و منتقدان داخلی قرار گرفت. این فیلم که فضایی بسیار تلخ و ناامیدکننده دارد، روایتگر ۲ جوان سرکش و دلزده از اجتماع است که یکی از آنها دانشجویی ممتاز (با بازی سعید امینی) و از خانوادهای ثروتمند است که دچار یأس و ناامیدی از زندگی شده و با فرار از خانه و نخوردن غذا میخواهد از زندگی انتقام بگیرد و دیگری که جوانی به نام منصور (با بازی منصور شهبازی) است، به خانوادهای پایین شهری تعلق دارد که او نیز با مشکلات متعددی روبهرو است. آشنایی اتفاقی آنها با دختری خوابگاهی به نام آیدا (با بازی مریم پالیزبان) و علاقهمند شدن منصور به این دختر، شرایط را برای او تغییر میدهد.
در نهایت مرگ کامران به دلیل عوارض ناشی از نخوردن غذا و اخراج دختر از خوابگاه به دلیل ارتباط با منصور باعث میشود منصور و آیدا قید همهچیز را بزنند و با هم راهی شمال شوند. در پایان فیلم به نظر میآید ماشین آنها دچار تصادف شده و در سد غرق شدهاند اما در نمای آخر، آنها با ماشین در جادهای کوهستانی و مهگرفته، دور میشوند.
به رنگ ارغوان (حاتمیکیا)
سیزدهمین فیلم ابراهیم حاتمیکیا اثری با محور دانشجویان بود. اثری پرحاشیه با نام «به رنگ ارغوان» که در سال ۸۳ و در دولت دوم اصلاحات با دستور وزیر وقت اطلاعات توقیف شد ولی چند سال بعد با رفع توقیف، در بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و توانست چند سیمرغ مهم جشنواره را به دست آورد. داستان این فیلم در ارتباط با یک مامور اطلاعاتی (با بازی حمید فرخنژاد) است که در قالب یک دانشجوی محیطزیست برای زیرنظر گرفتن دختری دانشجو به نام ارغوان (با بازی خزر معصومی) که پدر و مادرش از مخالفان جمهوری اسلامی هستند و سالهاست به شکل زیرزمینی به فعالیت علیه نظام مشغولند، وارد دانشکده جنگلداری در شمال کشور میشود.
ارغوان قرار است به عنوان طعمهای از سوی نیروهای اطلاعاتی برای دستگیری پدرش که پس از سالها قصد دیدن دخترش را کرده، قرار بگیرد ولی ایجاد یک رابطه عاطفی میان ارغوان و مامور اطلاعاتی، ماجرا را تغییر میدهد. دومین خط داستانی فیلم نیز در ارتباط با اعتراضات دانشجویان این دانشکده به تخریب جنگلهای شمال کشور به بهانه جادهسازی است؛ اعتراضاتی که با توجه به دیالوگهای اثر و فضای کلی آن و همچنین آثار قبلی حاتمیکیا به نظر میرسد بیشتر نمادی برای اعتراض او به مدیرانی باشد که حاضرند برای رسیدن به منافع خود، روی مفاهیم اصیل انقلاب پا بگذارند.
دلشکسته (علی روئینتن)
یکی از اصلیترین مشکلات فیلمسازان ایرانی در ارتباط با آثاری که حول محور دانشجویان تولید میشود، عدم شناخت کافی آنها از محیط دانشگاهها و شرایط دانشجویان است. «دلشکسته» به کارگردانی علی روئینتن یکی از مصادیق آشکار این موضوع است. داستان این فیلم که لوکیشن دانشگاه آن در پردیس کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج قرار دارد، در ارتباط با یک پسر (شهاب حسینی) و دختر (بیتا بادران) دانشجو است که فرهنگ و اعتقاداتی کاملا متفاوت دارند ولی استاد آنها با تقسیمبندی دانشجویان در گروههای ۲ نفره (شامل یک پسر و یک دختر)، این دو را وادار میکند با وجود همه اختلافات عقیدتی و اخلاقی که با هم دارند، برای ارائه پایاننامه در کنار هم و در قالب یک گروه فعالیت کنند؛ موضوعی که در ادامه باعث ارتباط بیشتر این دختر و پسر دانشجو و ایجاد دلبستگی میان این دو نفر میشود.
البته تفاوتهای فرهنگی میان این دو و مخالفت جدی پدر این دختر (با بازی خسرو شکیبایی) در ابتدا مانع وصال این دو میشود تا آنجا که در جلسه خواستگاری، شکیبایی با تمسخر باورهای مذهبی پسر، او را تحقیر میکند ولی در نهایت پدر دختر پس از تاثیر گرفتن از عزاداری سیدالشهدا(ع)، با ازدواج آنها موافقت میکند.
دربند (پرویز شهبازی)
پرویز شهبازی در ادامه دغدغههایی که در ارتباط با جوانان و دانشجویان داشت درست ۱۰ سال پس از ساخت «نفس عمیق» سراغ ساخت اثری دیگر با محوریت جوانان و دانشجویان رفت با این تفاوت که نگاه فیلمساز در این اثر کاملا متفاوت از «نفس عمیق» است تا آنجا که میتوان «دربند» را جزو بهترین آثار تولیدشده سینمای ایران در ارتباط با دانشجویان به شمار آورد.
دربند داستان نازنین (نازنین بیاتی) دانشجوی شهرستانی ترم اول است که به دلیل تکمیل ظرفیت خوابگاه با دختر دیگری به نام سحر (پگاه آهنگرانی) که دانشجو نیست، همخانه میشود اما روابط خارج از عرف سحر باعث بروز مشکلاتی برای او میشود که پای نازنین را نیز به این ماجراها باز میکند. هر چند در نهایت و برخلاف روال اغلب آثار ایرانی که در اینگونه موارد افراد تحت تاثیر رفیق ناباب به بیراهه کشیده میشوند، نازنین با وجود آنکه یک دختر شهرستانی و دانشجوی ترم اول است باز هم میتواند خود را از آفتهایی که دوستش دچار آن شده مصون نگه دارد.
جالب اینکه پایانبندی خوب فیلم باعث اعتراض برخی حامیان جریان شبهروشنفکری سینمای ایران شد تا با چسباندن برچسب فیلم دولتی، پایان غیرتلخ آن را نتیجه حضور سرمایهگذار دولتی برای اثر بدانند!
عصبانی نیستم (رضا درمیشیان)
دانشجو و دانشگاه از جمله موضوعاتی است که معمولا جناحهای سیاسی از معضلات و مشکلات آنها به عنوان ابزاری برای حمله به جناح مقابل استفاده میکنند. ابزاری که رضا درمیشیان با ساخت «عصبانی نیستم» آن را از دنیای سیاست وارد سینما کرد. داستان این فیلم در ارتباط با نوید (با بازی نوید محمدزاده) دانشجوی شهرستانی است که در خانهای به همراه دو دوستش زندگی میکنند و به دلیل اعتراضات سیاسی، ستارهدار و از دانشگاه اخراج شده است. او که از طرف پدر نامزدش (با بازی باران کوثری) در فشار قرار گرفته، نمیتواند کار و خانهای برای زندگی فراهم کند و این باعث بههم ریختگی بیشتر روحی او میشود اما او با خود تمرین میکند تا «عصبانی» نباشد.
درمیشیان در «عصبانی نیستم» سعی کرده تمام دلخوریهای خود از اتفاقات پیشآمده سال ۸۸ را به شیوه اهالی سیاست و به وسیله متلکپرانیهای پرشمار سیاسی به طیف مذهبی جامعه و اشاره به موضوعاتی همچون کوی دانشگاه، دانشجویان ستارهدار و... به شکلی مسلسلوار به مخاطب خود ارائه بدهد. نمایش این فیلم در جشنواره فجر سال ۹۲ باعث ایجاد حواشی مختلفی شد که در نهایت با درخواست درمیشیان برای کنارهگیری فیلمش از بخش داوری جشنواره، بخشی از این حواشی کاسته شد. هرچند در ادامه این اثر هیچگاه رنگ اکران عمومی را به خود ندید.
موارد دیگر
اما برای کاملتر کردن این فهرست باید به چند فیلم دیگر نیز که با محوریت دانشجویان و دانشگاه تولید شده است، اشاره کنیم. آثاری که به نظر میرسد مشکل اصلی اغلب آنها عدم شناخت کافی فیلمسازان از قشر دانشجو و تعمیم دادن ناامیدی برخی دانشجویان به کلیت فضای دانشجویی کشور است. تصور اشتباهی که باعث شده اغلب دانشجویان تصویر شده در سینمای ایران افرادی سرخورده، افسرده و فراری باشند.
برای مثال فیلم سینمایی «آخر بازی» ساخته همایون اسعدیان یکی از همین آثار است که به ارائه تصویری بشدت ناامید از یک دانشجوی متفکر و باهوش میپردازد.
«پری» اثر داریوش مهرجویی نیز از دسته همین آثار است که روایتگر پریشانحالیهای دختری به نام پری است که دانشجوی رشته ادبیات است و در باورهای مذهبی خود شک کرده است. «کما» ساخته آرش معیریان به بخشی دیگر از مشکلات دانشجویان یعنی همان مهاجرت نخبگان اشاره کرده است و در آن ماجرای پسری روایت میشود که تنها چند روز قبل از مهاجرت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل، درگیر حوادثی تازه میشود
. «دو زن» ساخته تهمینه میلانی نیز از جمله آثاری است که در آن شخصیت اصلی فیلم یک دانشجوی دختر است که به واسطه مزاحمتهای یک پسر شرور، وادار میشود درس و دانشگاه را رها کند و نزد خانوادهاش برود. فیلمهای سینمایی همخانه، دختران انتظار، خوابگاه دختران، طعم شیرین خیال، شام آخر و پایاننامه نیز از دیگر تولیدات دانشجومحور سینمای ایران است که هرکدام از زاویه نگاه سازندگان خود به روایت بخشی از مشکلات و مسائل پیشروی دانشجویان پرداختهاند.
* روزنامه وطن امروز
ارسال نظر