در جهان امروز پیشرفت و توسعه کشورها بر مبنای علم و دانش استوار است. پژوهش و تولید علم و فناوری از مهمترین عناصر رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، فرهنگی و هنری هر کشوری به حساب می آید و توفیق در این زمینهها در صورتی محقق می شود که در برنامه ریزی های هدفمند و کلان کشور توجه مناسبی به امر پژوهش صورت پذیرد.
اما متأسفانه در حوزه مهم فرهنگ و هنر در کشور ما به خصوص طی سال های اخیر توجه به مسأله مهم تحقیق و پژوهش مورد غفلت واقع شده و به همین دلیل است که ما شاهد وفور تولید و عرضه و اکران و پخش آثاری نازل و بی هویت در سینما و تلویزیون کشورمان هستیم که به طور قاطع می توان گفت برای تولیدشان کمترین تحقیق و پژوهشی صورت نگرفته و سازندگان شان بدون توجه به آنچه مورد نیاز جامعه امروز است مبادرت به تولید آن ها کرده اند و از آنجا که اغلب آن ها تنها مادیات برایشان دارای اهمیت شده است فروش بالای فیلم هایشان را برای خود موفقیت می دانند چرا که نگاه آن ها به عرصه فرهنگ و هنری نگاهی تجارتی است و نه تخصصی و هنری! قطعاً برای این افراد تفاوتی ندارد که برای چه چیزی سرمایه گذاری می کنند چرا که هدف آن ها سود است و اگر این سود در بخش ها و حوزه های دیگر عایدشان گردد شاید فی الفور از عرصه فرهنگ و هنر به جای دیگری کوچ کنند!
به جرأت می توان گفت که فرهنگ تحقیق و پژوهش در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری هنوز در میان مدیران و متولیان دستگاه ها و نهادهای مهم فرهنگی و هنری و همچنین مولفان، سازندگان و پدیدآورندگان فرهنگ سازی نشده و آن ها به طور کامل نسبت به این مقوله مهم ناآگاه هستند. وضعیت در کشور ما به گونه ای شده که هیچ کس ارزش مادی و یا حتی معنوی برای تحقیقات و پژوهش قائل نمی شود و اگر نام مشاوری در اثری ذکر می شود تنها جنبه تعارف و تشریفات دارد. پژوهش نیاز به زمان طولانی دارد اما متأسفانه در تولیدات آثار سینمایی و تلویزیونی و یا در حوزه های علمی و فرهنگی، اغلب این امر دارای عمق نیست و تنها برای حفظ ظاهر یک کالای فرهنگی از آن نام برده می شود!
شاید وفور تولیدات نازل، دم دستی و پیش پاافتاده ای که سینمای کشور را احاطه کرده اند و هر مخاطبی را دچار اشمئاز می کنند خود گواه این مدعا باشد! قطعاً تا زمانی که «خالتور» ها و «نهنگ عنبر» ها و «گشت ارشاد» ها سینمای کشور را احاطه کرده اند و مدیران فرهنگی از این قبیل آثار حمایت می کنند امیدی به تولید آثار ارزنده توأم با تحقیق و پژوهش نیست!
مدیران فرهنگی کشور با بی تدبیری و بی بصیرتی هرچه تمام تر در حالی اجازه تولید و اکران این نوع فیلم ها را می دهند و سطح سلیقه عموم مخاطبان را تنزل می بخشند که بسیاری از فیلمسازان برجسته کشور که آثار ماندگاری را تولید کرده اند جایی برای حضور و فعالیت و دیده شدن در سینمای ایران نداشته و سال ها است که کنج عزلت اختیار کرده اند و هیچ کس هم به یادشان نیست و حتی در جشن ها و جشنواره ها و مراسم های فرهنگی و هنری هم یاد و نامی از ایشان به میان نمی آید.
از سوی دیگر مدیران و سیاست گذاران در سینما و به خصوص تلویزیون به جای آنکه به عمق و محتوای آثار توجه نشان دهند به صرف اینکه یک فیلمساز را جزو حلقه دوستان و همکاران همیشگی خود می دانند دیگر کاری به فیلمنامه ندارند و می گذارند که او هرآنچه را که مایل بود بسازد؛ این دیدگاه اشتباه که برخی از مدیران، یک فیلمساز را فارغ از دارا بودن سبقه علمی و پژوهشی در یک حوزه، صاحب نظر در تمامی حوزه ها می دانند به شدت غلط است و باید هرچه سریعتر از میان برداشته شود.
فیلم های اجتماعی ما هیچگاه تحلیل درستی از اجتماع نمی دهند و تنها نگاهی به طبقات مختلف شهری دارند که در اینجا همه وقایع حاصل عمر و تجربیات فیلمساز و فیلمنامه نویس است و کسی هم نیازی به تحقیق در خود نمی بیند؛ فیلم های تاریخی هم که بسیار کم تولید می شوند و با اینکه طبیعتاً می بایست از یک پشتوانه تحقیقاتی غنی برخوردار باشند اما متأسفانه آنچنان که شایسته است از نظرات کارشناسان و مورخان و... برای ساخت شان استفاده نمی شود و این فیلمساز است که نظرات شخصی اش را در فیلم بسط و گسترش می دهد. همچنین به عنوان مثال بارها در سینمای ایران شاهد بوده ایم که برخی از فیلمسازان در مورد روحانیون فیلم هایی ساخته اند اما از آنجا که فیلمساز و فیلمنامه نویس هیچ شناختی نسبت به قشر روحانیت ندارند و تنها با برخی از اطرافیان خود در زمینه چگونگی به تصویر کشیدن زندگی روحانیون مشاوره می گیرند و هیچ پایشی روی این تحقیقات صورت نمی دهند تا بتوانند مدل های مختلفی از زندگی این قشر را به تصویر در آورند با مخالفت عده ای مواجه می شوند. این امر مهمی است که در مورد به تصویر کشیدن همه اقشار جامعه از جمله حقوق دانان، پزشکان و... هم دیده می شود.
متأسفانه در تولیدات سینمایی و تلویزیونی ما هیچگاه فرصت لازم برای تحقیق و پژوهش فراهم نشده و اصلاً در برآوردهای بودجه جایگاهی برای این مقوله مهم در نظر گرفته نمی شود؛ این قضیه مهم نه تنها در سینما که در بخش های بسیاری از زندگی روزانه ما نمود عینی یافته است. به عنوان مثال در زمینه معماری ما برای نقشه ساختمان وقت کمی می گذاریم اما برای ظاهر و نمای آن حاضر هستیم از بهترین متریال ها استفاده نماییم این در حالی است که این ساختمان مبتذلی که ما ساخته ایم تنها ظاهر زیبایی دارد و بوی تعفن فاضلاب آن همه جا را فرا می گیرد!
شاید بی تفاوتی نهادهای متولی حوزه فرهنگ و هنر است که باعث شده مقوله بسیار مهم تحقیق و پژوهش اینطور نادیده گرفته شود؛ قطعاً اگر نهادهایی مانند وزارت ارشاد، بنیاد سینمایی فارابی، صدا و سیما و... برای ساخت پروژه های خود سفارش تحقیق و پژوهش بدهند و تحقیقات را جزو پارامترهای اصلی در تولید یک فیلم یا سریال لحاظ نمایند همه سازندگان و پدیدآورندگان این آثار مجبور می شوند تا برای ساخت پروژه شان تحقیقات مکفی داشته باشند.
اما مشکل اساسی ما آنجا است که برخی از مدیران متاسفانه تفاوتی میان یک اثر که برای آن تحقیقات زیادی صورت گرفته با اثر دیگری که برای آن هیچگونه تحقیقی نشده است قائل نمی شوند و اینجاست که باید سیاست گذارن به فکر به کار گماردن مدیرانی باشند که دغدغه فرهنگی دارند و آن ها بایستی با برنامه ریزی هایی در سطح کلان تحقیقات را در سینمای ایران بسط و گسترش دهند.
نظرات