سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۷

بررسی نمایش حوادث طبیعی در سینما

 ترسیم هالیوودی نجات انسان ها

سینماپرس: هنر هفتم هیچگاه نسبت به حوادث طبیعی و رخدادهای زیست محیطی بی توجه نبوده است، از سیل و زلزله گرفته تا آتشفشان و بارش شهاب سنگ و ...، بارها مورد توجه فیلمسازان کشورهای مختلف قرار گرفته و فیلم های سینمایی متعددی در این زمینه ساخته شده است.

به گزارش سینماپرس، اگرچه مدت ها طول کشید تا حق مطلب در مورد این فرآیندها در صحنه هنرهای نمایشی و به ویژه در سینما ادا شود زیرا ادوات فنی و حقه های تصویری و به ویژه فن آوری های کامپیوتری فقط از ابتدای دهه ۱۹۹۰ به بعد شدت گرفتند و پیش از آن هنر اسپشیال افکت نه رونقی داشت و نه اثرگذاری توام با احترامی را.
وقتی ری هری هاوزن در نمایی افسانه ای از فیلم کلاسیک سال ۱۹۶۳ خود به نام «جیسون و ارگونات ها» جنگ شمشیر هفت اسکلت بزرگ انسانی را به نمایش گذاشت، جهان بیش از پیش به این نتیجه رسید که برای دیدن جالب ترین فیلم های علمی- تخیلی و یا آثار در بردارنده بلایای طبیعی باید تا زمانی صبر کند که فرآیندهای تکنیکی و محصولات تکنولوژیک به سطح بالایی از کارایی برسد. اگر سینما را به دو عصر عمده قبل و بعد از «آواتار» (۲۰۰۹) تقسیم می کنند به سبب حداکثر بهره داری از اسپشیال افکت های حیرت انگیز توسط جیمز کامرون خالق و کارگردان کانادایی و برجسته این فیلم فضایی به قصد تصویرگری هر چه بهتر آن است اما پیش از آن هم فیلمسازان دنیا ایمان آورده بودند که برای ترسیم کاملتر بلاهایی مثل زلزله، آتش فشان ها، سونامی ها، سیل ها، گردبادها و توفان های معروف و بد فرجام همانند کاترینا به ادوات بسیار پیشرفته تری نیاز دارند و با ادوات زمان هری هاوزن فقط می توان کارهایی بدوی را نصیب جهان سینما کرد.

از مریخ تا زمین
در سال ۲۰۱۶ ریدلی اسکات فضای مریخ و داخل این سیاره سرخ را چنان طبیعی در فیلم «مریخی» خود ارائه داد که آن فیلم از نظر کارشناسان به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال گزینش شد ولی همین کارگردان ۸۰ ساله بریتانیایی ۳۷ سال قبل از آن «بیگانه یک» را به رغم تأثیرگذاری عظیم آن فیلم با ادوات تکنولوژیکی ساخت که نمی توانست تصویرگری کاملی را از آن رویداد مرموز و جذاب تحویل بینندگان بدهد. ساخت فیلم های مرتبط یا بلایای طبیعی آسان تر بود. فیلم مشهور و پرفروش و ۱۶۱ دقیقه ای «زلزله» که در سال ۱۹۷۴ توسط مارک رابسون و با همت شرکت یونیورسال ساخته و عرضه شد، داستان کوشش عظیمی است که پس از یک زلزله سترگ در شهر لس آنجلس واقع در ایالت کالیفرنیای آمریکا به قصد نجات آسیب دیدگان صورت می پذیرد و البته اثری اندک اما رویه ای روحیه ساز دارد. چارلتون هستون، آوا گاردنر، جورج کندی، لورن گرین، ژنویو بوژو، ریچارد راندتری و والتر مالائو که اینک همگی در گذشته اند، هنرپیشه های اصلی این فیلم بودند که نام شان بی تردید سهم مهمی در ایجاد و کشش اولیه در سینماروها برای دیدن این فیلم داشت اما آنچه باعث موفقیت تجاری و ماندگاری فنی این فیلم در هنر سینما شده مضمون و کار خوب رابسون و دستیارانش در قصه پردازی و بخصوص صداگذاری فوق العاده فیلم است که یک حس واقعی در مورد بروز فاجعه زلزله در سالن های سینما ایجاد و ترس بینندگان را حقیقی می کرد و مردم را بیشتر با وحشت چنین بلیه ای آشنا می ساخت.

جیمزباند در قله جوشان کانادا!
فیلم های آتشفشانی تاریخ سینما هم کم نیستند اما جدیدترین نمونه خوب آنها کاری به نام «قله دانته» است که در سال ۱۹۹۷ و با کارگردانی راجر دانلدسن ساخته شد و پی یرس براسنان ایرلندی پنجمین جیمزباند تاریخ سینما اندک مدتی بعد از ورودش به قالب این قهرمان تبلیغاتی و دروغین رل اول آن را که نشانگر مردی دلسوز در گوشه ای از کانادا و تلاش او برای نجات مردم در کوهپایه های این کشور از مسیر جاری شدن مذاب های جوشان یک آتش فشان هولناک است، بازی می کند. سیل های مهیب در فیلم «باران سخت» در اواخر دهه ۱۹۹۰ و در فیلمی با کارگردانی مایکل بسالومون و بازی کریستین اسلیتر و مورگان فریمن نمودی آشکار دارد و توفان های دریایی با فیلم «توفان کامل» محصول ۱۹۹۶ و با بازی جورج کلونی در اوایل راه شهرتش در سینما جلوه ای وسیع یافته است. سونامی ها که بیشتر با سرکش شدن دریاها در نقاطی از آسیای شرقی و آمریکای مرکزی طی سال های ۲۰۰۰ به بعد و ریختن آب عظیم بی مهار بر درون شهرها عینیت و تحقق یافتند، در فیلم هایی از همین ایام به خودنمایی پرداختند که بارزترین شان «موج دریایی» ساخته کشور کانادا و محصول ۲۰۰۶ بود و یخ زدن کره زمین و تبعات آن در فیلم مزمور و تکان دهنده «روز بعد از فردا» با مدرن ترین جلوه های بصری به کارگردانی رولاندا مه ریخ آلمانی به سال ۲۰۰۴ به تصویر کشیده شده است.
 

گودزیلا به جای زلزله!
عجیب است که ژاپن به رغم شناخته شدن به عنوان زلزله خیزترین کشور جهان حتی یک فیلم برجسته و ماندنی در این زمینه نساخته و ترجیح داده که قریب به ۲۰ فیلم بلند سینمایی راجع به هیولای خیالی گودزیلا بسازد که ظاهراً ارتباطی با زلزله ندارد اما با هر بار ظهورش در سطح زمین باعث ایجاد امواج زلزله و ویرانی زندگی مردم می شود و هالیوود نیز با این ایده به بازی پرداخته و تا به حال سه نسخه آمریکایی از روی گودزیلا ساخته است.
 

بهترین گردباد
بهترین فیلم شناخته شده درباره گردبادها شاید «توئیستر» با بازی هلن هانت و بیل پاکستون و محصول سال ۱۹۹۶ باشد و با این که جلوه های تصویری در آن زمان به وسعت و تأثیرگذاری امروز نرسیده بود اما کار خوب جان دی بونت کارگردان آن فیلم و گروه فنی یاور وی تصویر فراموش نشدنی از گردبادهایی مخوف تا لحظه مرگ در ذهن بیننده ها خلق کرد. شش سال پیش از آن فیلم «لرزش ها» با کارگردانی ران اندروود و با بازی کوین بیکن و فرد وارد در رل های اصلی نیز دارای تم زمین لرزه است ولی این بار نه یک بلای طبیعی بلکه سر بر آوردن موجودات عظیم ناشناخته از درون زمین و تهاجم شان برای بلعیدن انسان ها سبب ساز این لرزش است.
 

مدل های پرفریب به جای حقیقت
واقعیت امر این است که زلزله ها در فیلم های غیرقابل شمارش در شرق و غرب به تصویر کشیده شده اند و سینما آینه ای از آن بوده ولی در اغلب موارد فقط به منزله یک ماجرای ثانوی و تکمیلی در یک مسیر داستانی غیرمرتبط با این بلیه خانمان سوز بوده اند و در تک فیلم های متمرکز بر زمین لرزه ها نیز همانند فیلم «زلزله» که پیشتر از آن یاد شد. به جای برخورد علمی با این فرآیند تلخ طبیعی و ارائه توضیحاتی روشن کننده پیرامون آن فقط تلاش انسان ها برای رهایی از آن و زنده ماندن در قالب داستان های دلهره آور و جذاب و با مدل های پر فریب هالیوودی به معرض نمایش گذاشته شده و هدف، فتح گیشه ها بوده است. این یقیناً دلیل اصلی ادامه یافتن زلزله ها در سطح کره خاکی و مرگ و میرهای گسترده ناشی از آن نیست اما به روند فقدان اهرم های علمی قوی برای کاستن از حیطه تأثیرگذاری زلزله ها و ناکافی بودن ادوات پیش بینی و مهار آن یاری رسانده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.