به گزارش سینماپرس، رواج تولید و نمایش فیلم های سطحی و نازل و استفاده از موضوع های کلیشه ای در ساخت آثار سینمایی به دلیل تنبلی فیلمسازان و ناکارآمدی نامدیران سینما و اهمال و غفلت آن ها از امور جاری سینما از یک سو، اعمال ممیزی های سلیقه ای و سلطه مناسبات ناسالم درعرصه های تولید و اکران فیلم و همچنین نگاه شیفته و بلند پروازانه گروهی از سینماگران جوان به فرم گرایی وتشویق های غلط گروهک هنر و تجربه برای رودرویی فیلمسازان جوان با تمامیت سینمای کشور و دادن نشانی غلط جشنواره های خارجی به آن ها، ازدیگر سو، سبب آشفتگی بیشتر سینما و روی آوری تنی چند از جوانان به ساخت فیلم هایی با ظاهر شیک و شکل و شمایل متفاوت، ولی بدون مضمون و محتوا و ارزش گریز شده است.
تولید روز افزون فیلمنامه های فرم گرای بی مسما که مملو از بازی های موهوم و عجیب و غریب با دوربین و تصویر و تهی از تفکر و اندیشه است، حاصل چنین روش و روندی درمیان گروهی از فیلمسازان کشور است. «شهرام مکری» از جمله سینماگران متفاوت ساز و متفاوت اندیشه سینما است که فرم گرایی، ایجاد سینمایی و ساخت فیلم هایی با کمترین بودجه و امکانات همراه با نوآوری و خلاقیت در روایت سینمایی از ویژگی های او و آثار کوتاه و بلند سینمایی اش محسوب می شود. او به عنوان فیلمسازی که قادر است با دست خالی فیلم های تکنیکی خوش منظر بسازد، درمیان هم نسلان خود شهره است. بازی با فرم و روایت و ابداع تصاویر و صحنههای تکنیکی و دکوپاژهای سینمایی و بهره گیری از پلان سکانس های طویل جزو شاخص های آثار مکری محسوب می شود. با آنکه دو فیلم سینمایی او ماهی و گربه و هجوم از منظر توجه به فرم و روایت و بازی های «فرمیک» سینمایی در یک امتداد قرار دارند و معلوم هم نیست که این فیلمساز تا چه زمانی و تا کدامین مرحله به این نوع فیلمسازی ادامه خواهد داد، ولی درکارهای او، یک موضوع، مهم، برجسته و قابل توجه است و آن اهمیت نداشتن موضوع و محتوا و داستان و ساختار فیلمنامه و محتوا گریزی است.
مکری که علاوه بر بی توجهی به سینمای کلاسیک به سینما و فیلم های مینیمال هم توجه ندارد، تمام هم و غم خود را بر فرم سازی مورد سلیقه اش در سینما معطوف کرده و مسیر ساختار شکنی و ضدیت با نظریات و اصول جهانی سینما و فیلمسازی را در پیش گرفته است. گرچه این نوع نگاه به خودی خود بد نیست، اما فیلمساز را هرچه بیشتر از واقعیت ها، معنا و محتوا ومردم دور می سازد. در واقع این قبیل سینماگران بی اعتنا به فرهنگ و سلیقه و انتظار مخاطب، برای دل و ارضای خود فیلم می سازند و کاری هم به خوش یا بد آمدن دیگران ندارند. آن ها و امثال شهرام مکری از این نکته غافل اند که سینما منهای مخاطب یعنی هیچ و جای فیلم شخصی و خصوصی در داخل خانه یا قفسه های روشنفکرانه این فیلمسازان است.
افزون بر این، تجربه گرایی وحتی استاد شدن درکار فرم و تکنیک سینما، اگر به کار و استقبال مخاطب نیاید، نه تنها سودی برای انسان ها ندارد که در نهایت از فیلمساز یک «تکنسین» و صنعتگر می سازد، نه یک هنرمند. و این همان معمایی است که «هیچکاک» بزرگ را تا آخر عمر به خود مشغول کرد! فیلم دوم مکری یک اثر جنایی معمایی و پلیسی غیرجذاب است که جدا از تلاش های مستمرکارگردان در فرم گرایی، ازنظر داستان گویی، شخصیت پردازی و درام سازی سینمایی و کارگردانی هدفمند موضوعی، دچار نواقص اساسی است و این نواقص از هجوم یک فیلم تکنیکی بی معنا ساخته است. به عبارتی هجوم یک فیلم تجربی فرم گرای بدون محتوا و غیر جذاب سینمایی و مردمی است. ساخته درحال نمایش مکری درگروه هنر و تجربه، با آنکه ممکن است برخی فرم دوستان سینما را راضی کند و همچنان عده ای اندک مخاطب خاص داشته باشد، اما با سینمای مردمی و مورد پسند جامعه فاصله ها دارد.
*جبارآذین
ارسال نظر