به گزارش سینماپرس، این فیلم می توانست با نشان دادن راه های ترک اعتیاد خانواده های مجازی در چهارچوب داستانی جذاب به یک فیلم آموزشی کاربردی تبدیل شود. باید گفت فیلم داستان گو نیست و تمی از مقایسه بین زندگی معتادان مجازی و زوج نجات یافته را در بستری از خرده پیرنگ های غیرمتصل در برگرقته است.
به نظر می رسد فیلم دچار فشار سخن شده و آسیب ها و مشکلات هر کدام از شخصیت های فیلم را اعم از آسیب روابط دختر و پسر، آسیب تعارض روابط زوجی، مشکل فرهنگی ارتباط با کارفرمایان و کارگران خارجی، مسائل آزادی های اجتماعی، مشکلات عدم رعایت حقوق آپارتمان نشینی، مسائل پناهندگان غیرقانونی، پشت صحنه شکایت و احضارهای قانونی و حتی آلودگی صوتی و …. را به شکل ابتر و ناقص باز کرده و داستانهای کم عمق آسیب شناسانه را به رخ مخاطب می کشاند. از این رو به دلیل ناتوانی در بازگویی خرده پیرنگ ها، شخصیت ها از منظر الگوهای سه گانه ی تیپ، کاراکتر و پرسوناژ در سطح تیپ باقی می ماند و شاید حداکثر بتوان گفت شخصیت جهان (با بازی محسن کیایی) کمی به کاراکتر نزدیک می شود.
اما از نظر الگوشناسی و نظریه یادگیری مشاهده ای اگر بخواهیم به فیلم نگاهی داشته باشیم، وجود پدری که برای دختران و خانواده خود غیرتی است و دائما به آنها تذکر می دهد و خود به دلیل عدم توجه همسر و دخترش دست به خیانت عاطفی می زند(با بازی بهنام تشکر) الگوهای فحاشی و فرار از کشور با هر قیمتی فقط در سطح آسیب شناسی مانده و این آسیب ها را فقط شیوع می بخشد. شاید بتوان بینش بخشی به مخاطب را نسبت به فضای اعتیاد و مخاطرات از نقاط قوت فیلم دانست اما شدت الگوهای منفی و آموزش آنها آسیب جدی است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.
جشن دلتنگی هر چند به تلخی فیلم های نئورئالیستی اجتماعی این روزها نیست و کمی هم امید دارد که در زندگی «کاوه» (با بازی بابک حمیدیان) شاهد آن هستیم. امیدی که در این همه آسیب شناسی کافی به نظر نمی رسد. از این رو این فیلم را فقط می توان در بازشناسی ایده و یادآوری آن فیلم موفقی دانست.
*محمدحسین موحدی
ارسال نظر