لیبرال یا لیبرالیسم واژهای است که شاید بارها شنیده باشید. این واژه در اذهان نخبگان و خبرگان فکری و فرهنگی جامعه ما از تعاریف و تعابیر متفاوتی شکل گرفته است. در بین مردم و توده جامعه نیز این واژه و هم خانوادههای این واژگان غربی به تناوب به گوششان رسیده است. اما عمق معرفتی زیادی ندارد. شاید توده و عوام جامعه، لیبرالی زیست کنند و هیج اطلاعی از این واژگان نداشته باشند؛ اما نخبگان در این موقعیت، آگاهی نسبی به این گونه از سبک زندگی دارند. در ابتدای ورود به طرح این مسئله به نظر میآمد که هنر لیبرال به حوزه هنر اختصاص پیدا میکند، اما با تامل و مطالعه بیشتر دامنه هنر لیبرال و فرآیند آموزش در این زمینه را فراتر از حد و حدود حوزه هنر و مختصات آن یافتیم. هنر لیبرال یکی از قدیمیترین موضوعات مورد مطالعه در جهان است. این فرآیند به یونانیان باستان بازمیگردد که تحصیلات هنر لیبرال را مقصود یک فرد تحصیل کرده میدانستند.
تاریخچه مختصری از آموزش هنرهای لیبرال
در عصر کلاسیک (زمانی که یونان و روم باستان روابط بین الملل داشتند)، هنرهای لیبرال، آموزش اساسی برای یک فرد آزاد در زندگی شهری بود. در آن زمان، این امر مستلزم توانایی شرکت در بحثهای عمومی، دفاع از خود و خدمت در دادگاه و هیات داوران و انجام خدمت نظامی بود. در این زمان، هنرهای لیبرال تنها سه موضوع را شامل میشد: گرامر، شعر و منطق، و به طور کلی به عنوان «trivium» شناخته شده است. این پدیده در قرون وسطی گسترش یافت و چهار موضوع دیگر را شامل شد: ریاضیات، هندسه، موسیقی و نجوم، به نام«quadriviumk» نام گذاری شد. به طور کلی این هفت هنر لیبرال برنامههای آموزشی قرون وسطی را شامل میشوند.
لیبرالیسم اباحیگری است. همانطور که «کتی بیلت»، دانش پژوه کلاسیک، میگوید: “آرتس لیبرال لاتین، به مهارتهای مورد نیاز یک مرد آزاد – یعنی مهارتهای یک شهروند اشاره می کند. ” هنر در جهان یونانی و رومی، تکنیک مدرن به معنای مهارت یا دانش کاربردی بود. اما هدف هنرهای لیبرال در این دوران، تولید فردیتی است که در زمینههای مختلف فکری، اخلاقی و در بسیاری از زمینههای دیگر شکل گیرد.
گرچه برنامههای درسی لیبرال دارای گزینههای به روز شده از طیف وسیعی از موضوعات است، اما همچنان اهداف اصلی برنامههای درسی را که توسط دانشگاههای قرون وسطایی تدریس میشد را حفظ کرده است. این برنامهها برای توسعه افراد و دانش عمومی آنها با طیف وسیعی از موضوعات و با تسلط بر مهارتهای قابل انتقال است. توده لیبرالی تبدیل به “شهروندان جهانی” خواهند شد، با توانایی آموزش و یادگیری مادام العمر و تبدیل شدن به اعضای ارزشمند جوامع لیبرال خود.
ایده ماهیت دانش (لیبرالی) به فلسفه مربوط میشود. فلسفهای که بسیاری از آمریکاییها از آن غافل شدهاند و نگاه پراگماتیستی بر آنها غالب شده است. فلسفه، مادر یادگیری لیبرال است. اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و زبانشناسی فقط بعضی از فرزندان جوان فلسفه هستند. رشتههای مختلف به مثابه DNA فلسفه را در بر میگیرند. این رشتهها سیستمی برای سازمان دهی و درک جهان شناخته شده انسانها، جوامع و طبیعت را تشکیل میدهند که غربی ها به صورت آرمان گرایانه عنوان “هنر لیبرال” به آن میدهند.
هنرهای لیبرال نظام تکاملی را تشکیل میدهند که متشکل از زمینههای تحقیقاتی پایدار اما غیرقابل تحول است که در برخی نقاط، فرسایشی و در سایر نقاط با هم مخلوط میشوند و با تغییر شیوههای فرهنگی در حال تشکیل شدن با یک زبان مشترک، مفروضات و همپوشانی با پایگاههای دانشی فرهنگهای مختلف هستند. بنابراین، بین روانشناسی و فلسفه، و یا بین دیدگاه دانشمند طبیعت و شاعر، این ارتباطات شکل میگیرد اما این روند، تعریف، محدوده و گستره هنر لیبرال را برای ما مشکل میسازد.
در سراسر جهان، مخالفان آموزش هنرهای آزاد (لیبرال آرت)، به فرمتهای آموزشی و برنامههای درسی انتقاد دارند، برای اینکه این آموزهها بیش از حد بر تواناییهای فنی و حسی تأکید دارند
با این حال هنر لیبرال در حقیقت یک ارزش یا ایده نیست بلکه گروهی از ایدههایی است که به قول لودویگ ویتگنشتاین «شباهت خانوادگی» را به اشتراک میگذارند.
در بهترین حالت، آموزش لیبرال به معنای ایجاد مهارتهای عملی و بارگزاری دادهها در مغز دانش آموزان است هرچند ممکن است یک یا دو واقعیت را هم در خلال آن آموزش دهد.
امروزه هنر لیبرال چیست؟
در حال حاضر بسیاری از موضوعات موجود در محدوده وسیع این دسته قرار دارند؛ یک دوره لیسانس تخصصی بین رشتهای است که موضوعاتی را در علوم انسانی و همچنین علوم اجتماعی، طبیعی و رسمی پوشش میدهد. طیف هنرهای لیبرال به طور کلی در پوشش این رشتههای علمی در این دوران نمود پیدا کردهاند:
علوم انسانی – شامل هنر، ادبیات، زبان شناسی، فلسفه، دین، اخلاق، زبان های مدرن خارجی، موسیقی، تئاتر، گفتار، زبانهای کلاسیک (لاتین / یونانی) و غیره
علوم اجتماعی – شامل تاریخ، روانشناسی، قانون، جامعه شناسی، سیاست، مطالعات جنسیتی، انسان شناسی، اقتصاد، جغرافیا، ارتباطات و غیره
علوم طبیعی (پایه) – شامل ستاره شناسی، زیست شناسی، شیمی، فیزیک، گیاه شناسی، باستان شناسی، گونه شناسی حیوانات، زمین شناسی، علوم زمین و غیره
علوم رسمی – شامل ریاضیات، منطق، آمار و غیره
اصطلاح “آموزش هنر لیبرال” همچنین میتواند مختص به مطالعه از یکی از موارد فوق (به عنوان مثال، یک دانشجوی محصل در رشته فلسفه می تواند به طور تخصصی در رشته هنر مطالعه کند) انجام شود. به طور کلی، این روند، به برنامههای طبقهبندیشدهای اشاره دارد که هدف آن ارائه طیف گستردهای از دانش و مهارت است.
کالجهای لیبرال هنر
امروزه، دورههای هنر لیبرال بیشتر در ایالات متحده ارائه میشود. در ایالات متحده صدها دانشگاه و کالج تخصصی لیبرال وجود دارد. تفاوتهای قابل توجهی بین کالجهای تخصصی لیبرال و دیگر دانشگاههای ایالات متحده وجود دارد. کالجهای لیبرال هنر معمولا به شدت به مشارکت دانشجویان متکی هستند و سطح بالایی از تعامل، آموزش و همکاری دانش آموزان و معلمان را تشویق میکنند. در حالی که دانشگاهها تمایل به اولویتبندی پژوهش دارند و کارکنان بیشتری برای تدریس تمام وقت اختصاص دادهاند.
دورههای لیبرال هنر در اروپا
اگرچه مفهوم هنرهای لیبرال در اروپا به وجود میآید، اما امروزه تعداد این موسسات بسیار کمتر از ایالات متحده است. هرچند در سالهای اخیر، هنرهای لیبرال به طور گستردهای در دسترس بوده است. در حال حاضر کمتر از نیمی از کشورهای اروپایی دارای کالجهای لیبرال یا دانشگاههایی هستند که دارای برنامه تحصیلی لیسانس هستند؛ یعنی بلغارستان، بلژیک، استونی، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایتالیا، لیتوانی، هلند، لهستان، روسیه، اسلواکی، سوئد، سوئیس و انگلستان. از این تعداد فقط انگلیس، سوئد، هلند، ایتالیا و آلمان دارای بیش از یک موسسه هستند که دورههای هنر لیبرالی را آموزش میدهند.
در سراسر جهان، مخالفان آموزش هنرهای آزاد (لیبرال آرت)، به فرمتهای آموزشی و برنامههای درسی انتقاد دارند، برای اینکه این آموزهها بیش از حد بر تواناییهای فنی و حسی تأکید دارند، در حالی که از دیگر مهارتهای حیاتی (معنوی) چشم پوشی میکنند. با این وجود، برای یک دانش آموز بالقوه ممکن است دشوار باشد که آنچه را که از چنین گسترهای میآموزد، کسب کند. در اینجا برخی از مهارتهای کلیدی به دست آمده از یک مدرک لیبرال برای یک دانش آموز معمولی تیتر وار ارائه میشود:
مهارتهای تفکر تحلیلی، ارزیابی، انتقادی و خلاق
مهارتهای ارتباطی موثر
حل مسئله و مهارتهای هوش مصنوعی
توانایی یادگیری و ترکیب ایدههای جدید
تجربه در تجزیه و تحلیل دادهها کمی و کیفی
مهارتهای خواندن انتقادی و بازتابنده
مهارتهای عددی
مهارتهای تحقیق موثر
سازمان و مهارتهای مدیریت زمان
مهارتهای سواد اطلاعاتی
مهارتهای تصمیمگیری اخلاقی
توانایی سوالات معنیدار
توانایی کار در یک تیم
اعتماد به نفس و درک خود
توانایی حساس بودن به دیگران و تحمل تفاوتهای فرهنگی
مهارتهای زبان خارجی و دانش متقابل فرهنگی
عناصر تشکیل دهند هنرهای لیبرال
هنرهای لیبرال به طور سنتی از دو عنصر کلیدی دموکراسی تشکیل شدهاند: تفکر انتقادی و شهروندی. شهروندی، در ابتدای امر، فقط یک مفهوم سیاسی در معنای عادی نیست. یکی از ابعاد مدنی سنتی است که گستره فعالیتهایی مانند رأی گیری و خدمت هیئت منصفه، حمایت داوطلبانه، گفتگو و اشتراک اطلاعات و سایر مشاغل در عرصه عمومی را شامل میشود.
بعد دوم شهروندی اقتصادی میباشد بدین معنا که، عضو مولد یک جامعه، انجام کاری برای خود و دیگران، چه در کارخانه، مزرعه، خانه، دفتر، گاراژ، و چه در جلسه هیئت مدیره را برعهده گیرد.
نوع سوم شهروندی (و تمرکز ویژه علوم انسانی) شهروندی فرهنگی است، از طریق مشارکت در مکالمههای مختلف که فرهنگ را تشکیل میدهند.
هنرهای لیبرال دانشجویان را برای شهروندی در سه عرصه سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی آماده میکنند. این فرآیندها منجر به شکلگیری یک انسان لیبرال در جوامع غرب میشود و تفکر انتقادی هم از برآیند این شهروند لیبرالی شکل پیدا میکند.
تفکر انتقادی موتور فکری یک دموکراسی کارکردی است. مجموعه ای از شیوه های ذهنی که گستره، عمق، وضوح و انسجام را به گفتمان عمومی میرساند. این چیزی است که باعث میشود تفکر به عموم مردم عمیق و انعطاف پذیر باشد. و با این حال، مانند هنرهای لیبرال و شهروندی، تفکر انتقادی یکپارچه نیست و یا توصیف آن آسان نیست. تعریف اولیه ممکن است به این صورت شروع شود: در حالی که فلسفه درباره تفکر به طور کلی است، تفکر انتقادی در مورد تفکر من یا شما یا شخص دیگری در اینجا و حال است.
هنرهای زیبا
حال با بررسی به عمل آمده می توان گفت هنرهای لیبرال به طور کامل در جامعه ما نفوذ پیدا کرده است. هنرهای لیبرال تمام رشتههای علوم انسانی، علوم احتماعی، پایه و غیره را در بر میگیرد و این پارادیم علمی تاریخی است که انسان ایرانی در چنبره آن است. هنر لیبرال خاصه در مفهوم آرت در ایران، در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران متبلور میشود. تعریفی که از این جنس هنر لیبرال یا همان هنرهای زیبا ارائه میشود بدین قرار است:
هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلایل زیباییشناسی و بدون توجه به کارکرد یا پایداریشان خلق شدهاند. به عبارتی نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمدهاند.
دانشکده هنرهای زیبا در رشته معماری برای اولین بار در مدرسه مروی محل تحصیل طلاب علوم دینی تشکیل شد به طوری که بین طلاب دینی و دانشجویان هنرکده تقابل ایجاد شد. اینکه یک مدرسه با منش و مشی لیبرالی در مدرسهای با شاکله فرهنگی شیعه دایر شود جای پرسش و تامل دارد. این تقابل نه به صورت ظاهری و فرمال در این دو قطب آموزشی، بلکه یک تقابل و نزاع فرهنگی و جهان بینی را به نمایش میگذارد.
این هنرکده را با الگوبرداری از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس ایجاد کردند. آندره گدار فرانسوی ریاست افتخاری دانشکده را داشته است. این دانشکده در دهه سی و چهل به رشد قارچی خود در جامعه ایرانی ادامه داد و در حال حاضر هم به نام پردیس هنرهای زیبا در شش گروه آموزشی،
۱- گروه معماری: دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری
۲- گروه هنرهای تجسمی: دورههای کارشناسی مجسمه سازی، نقاشی، عکاسی، ارتباط تصویری و دورههای کارشناسی ارشد ارتباط تصویری و پژوهش هنر و دکتری پژوهش هنر
۳- گروه هنرهای نمایشی: دوره های کارشناسی کارگردانی، بازیگری، ادبیات نمایشی، طراحی صحنه، نمایش عروسکی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی و سینما
۴- گروه موسیقی: دوره های کارشناسی موسیقی
۵- گروه شهرسازی: دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری
۶- گروه طراحی صنعتی: دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی صنعتی، نسلی از هنرمندان لیبرالی یا همان شهروند لیبرالی را با جهان بینی آن تحویل جامعه ایرانی میدهد.
میتوان گفت در تار و پود آموزش و پرورش و آموزش عالی جامعه ایرانی معرفت هنر لیبرالی نفوذ و رسوب پیدا کرده است و راه طولانی برای برون رفت از این وضعیت پیچیده و دشوار را پیش رو داریم.
*رسانه انقلاب
ارسال نظر