توجه به تولید ملی و استفاده از کالای ایرانی به عنوان یک دغدغه اساسی هیچگاه مورد توجه فیلمسازان نبوده است. این دغدغه نه در عرصه سوژههای فیلمسازی و نه در عرصه استفاده از محصولات و الگوهای تولیدات ملی در طراحی صحنهها و پرداختهای داستانی وجود نداشته است.
سینما طی سال های اخیر برغم تاکیدات گسترده و متعدد بر اقتصاد مقاومتی در این زمینه هم کاری نکرده است. یکی از مهم ترین موضوعاتی که میتوانست جهشی در احیاء اقتصاد کشور ایجاد کند موضوع حمایت از کالای ایرانی بوده، که از دید سینماگران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
یک بررسی نشان می دهد چنانچه تنها یک مورد از حمایت تولید داخلی یعنی خرید خودکارِ تولید داخل را به دانش آموزان یاد دهیم ۴۰۰۰ کارگر ایرانی میتوانند دارای شغل شوند اما متأسفانه در حال حاضر ۸۰ درصد بازار مصرفی این کالا در دست واردات است.
در این زمینه نمی توان فقط سینماگران و فیلمسازان را مقصر خواند. متاسفانه، متولیان فرهنگی و سینمایی در این زمینه نه تنها مشوق های روشنی ارائه ندادند بلکه حتی، شرایط و بسترهای لازم برای شناخت و اشراف اطلاعاتی سینماگران را هم فراهم نساخته اند. یکی از مهمترین ضعفها در این حوزه، عدم شناخت فیلمسازان است.
طبیعی است اگر بخشهای دولتی و خصوصی با بازکردن درب کارخانجات تولید داخلی، فضا برای آشنایی سینماگران با ظرفیتهای ملی را فراهم کنند، انگیزه برای کار در این حوزه در میان قشر هنرمند بیشتر شده و از این طریق پرداخت به موضوع “تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی” به عنوان یک دغدغه در جامعه فیلمسازی مطرح می شود ...
نکته مهم دیگر در این بخش، غفلت تبلیغاتی شرکتهای بزرگ تولیدی و وزارتخانه های اقتصادی از سینماست.
سینما به حسب نفوذ و شعاع تاثیرگذاری گسترده ای که دارد قادر است از طریق تبلیغات نرم و پیام های جانبی از کالاهای داخلی حمایت نماید و در فیلمها نه تنها میتواند در انتقال پیام «ایرانی، کالای ایرانی بخر»، موثر باشد که حتی با تزریق منابع مالی به صنعت سینما میتواند این بخش را به یکی از حامیان سینمای ایران تبدیل کند. پس هوشمندی مدیران دستگاه ها و نهادهای اقتصادی در بکارگیری ابزارهای پرنفوذ رسانه ای همچون سینما برای تبلیغ و ترویج فرهنگ بهره وری از کالای ایرانی و تولیدات داخلی یک پیش نیاز اساسی و ضرورت است.
سینما رسانه ای جهت بخش و تعیین کننده است. امروزه، در بسیاری از کشورها برای بسترسازی و عملیاتی کردن برنامه ها و راهبردهای کلان ملی و بین المللی از این رسانه بهره گیری می کنند. نمی توان رابطه سینما با منافع ملی را نادیده گرفت. از این رو، این رسانه در دو بعد، توامان، قادر است برای نهادیه سازی موضوع حمایت از کالای ایرانی و گسترش آن در پهنه فرهنگ عمومی ایفای نقش نماید.
سالانه بیش از ۱۰۰ فیلم در کشور تولید می شود و در حوزه سینمای مستند و کوتاه این رقم به چند هزارعنوان می رسد.
بدیهی است تدوین سیاست های شفاف و ابلاغ آن و نیز، جهت دهی و هدایت درست مفاهیم و مضامین به سمت نیازهای محتوایی و مفهومی جامعه از جمله رسالت ها و ماموریت های مراکز و سازمان های ذیربط در این عرصه است. به راحتی می توان بخشی از سیاست های حمایتی و بسته های تشویقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مراکز دیگر را به سمت تولید آثاری مبتنی بر شعار محوری سال سوق داد.
با نگاهی به وضعیت آشفته تولید در سینمای ایران درخواهیم یافت بخشی از آثار ساخته شده در سینمای ایران هم در حوزه سینمای بلند و هم در عرصه فیلم های کوتاه و مستند نه تنها به نفع فرهنگ جامعه، رشد و اعتلای آن نیست بلکه، دربردارنده آسیب ها و مضراتی هم هستند و حتی، قابلیت پخش و اکران را هم ندارند.
چه می شود اگر با تدبیر درست به شکل گیری و سامان دهی تولید آثاری کمک کنیم که در جهت مهم ترین و کاربردی ترین نیازهای جامعه و منافع ملی ما باشد؟ این البته، شامل رویکرد تولید آثار در رسانه ملی و ساخت مجموعه های تلویزیونی و آثار ویدیویی هم می شود.
نکته مهم دیگر، به جایگاه رسانه ای و الگوسازی و الگودهی جامعه سینمایی و سینماگران مربوط می شود. اقتصاد مقاومتی و مقوله حمایت از کالای ایرانی با پیوست های فرهنگی لازم آن می تواند شاه کلید ورود به موضوع سبک و سیاق زندگی ایرانی و اسلامی باشد. شکی نیست که سینما و محصولات سینمایی جریان ساز هستند و در ترسیم سبک و تکوین عواطف اجتماعی نقشی مهم و ماندگار دارند. بسیاری از جدی ترین محتواهای مورد نیاز جامعه را می توان از طریق فیلم های سینمایی انتقال داد. مولفه هایی که ساختار روابط اجتماعی و مناسبات اقتصادی جامعه را شکل می بخشند. مانند:اصلاح الگوی مصرف، مزیت های سبک زندگی ایرانی، مدل مصرف خانوارها و تربیت کودکان خصوصا نوجوانان که به دنبال شخصیت سازی و هویت سازی هستند، نقش خانوادهها در مصرف درست منابع، فرهنگ قناعت به معنای مصرف به مقدار کفایت، پرهیز از تجمل گرایی، اجتناب از چشم و همچشمی، حمایت از تولید ملی و استفاده از کالای ایرانی، مدیریت منابع انرژی و میزان مصرف و …
فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی می توانند با تصویر درست و روایت های تاثیرگذار، جلوه های متعالی فرهنگ عمومی را برجسته سازی نمایند و در جای جای آثار به صورت غیرمستقیم و هوشمندانه این تجلیات را القاء و تبلیغ نمایند.
متاسفانه، آثار سینمایی و تولیدات تلویزیونی ما، اغلب، ناآگاهانه، شاید به نوعی در گسترش فرهنگ اشرافی، تجمل گرایی و مصرف زدگی؛ و به رخ کشاندن امتیازات سبک زندگی مدرن متاثر از سرمایه داری غربی دخیل بوده اند. به راحتی می توان با تقویت برخی ملاحظات عقربه نگاه و جهت حرکت را تغییر داد.
چهره های مطرح سینمایی به عنوان مراجع فکری و احساسی جامعه، از دیگر سو نیز، نقش مهمی در تبلیغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی خواهند داشت. نسل جوان و نوجوان جامعه به شدت از ستاره های سینما و هنرپیشه های مطرح الگو برداری می کند. بسیاری از رفتارها و کیفیت حضور اجتماعی بازیگران مورد تقلید بخش هایی از جامعه قرار می گیرد. از این رو، نمی توان از گستره عظیم تاثیرگذاری این چهره ها غافل شد. همچنانکه، بعضا، برای معرفی برخی از محصولات صنعتی و تولیدی از این چهره ها در تبلیغات استفاده می شود فی نفسه، این قشر به اقتضای جایگاه و پایگاه مرجعی که در جامعه دارند می توانند در مسیر فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و تقویت نهضت اجتماعی اقتصاد مقاومتی و شکوفایی آن در پهنه اجتماع حمایت و کمک نمایند.
تردیدی نیست که موقعیت کنونی کشور درعرصه اقتصاد مستلزم بسیج همگانی و مشارکت ملی است. امروزه دفاع از کیان و حدود اقتصادی کشور و محافظت از منابع و سرمایههای آن در مقابل تهاجم دشمن همچون دوران دفاع مقدس وظیفه همگانی است و به همین دلیل رهبری انقلاب طی سال های اخیر روی محور اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولیدات ملی و کالای ایرانی تاکید دارند. بر این باورم در این زمینه و در راستای فرهنگ سازی این نهضت اقتصادی نیازمند نوعی جهاد فرهنگی به صورت عام و جهاد سینمایی به صورت ویژهتر هم هستیم.
*سوره سینما
ارسال نظر