سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۲

فقدان راهبرد بین‌المللی در جشنواره‌ای که سودای جهانی شدن دارد!

سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر

سینماپرس: هر چند که تلاش‌ها و اقداماتی برای متفاوت جلوه یافتن سی و ششمین «جشنواره جهانی فیلم فجر» نسبت به دوره‌های قبل صورت گرفته؛ ازجمله وعده حضور الیور استون یا نمایش آثاری از فلسطین و سوریه و یمن...اما این جشنواره مبتلا به مشکلی اساسی و ریشه‌ای است که صرفا با اضافه شدن چند برنامه حاشیه‌ای به آن، نمی‌توان انتظار داشت که جشنواره جهانی فیلم فجر بدل به یک همایش جریان‌ساز و تأثیرگذار در سطح سینمای جهان بشود.

هر چند که تلاش‌ها و اقداماتی برای متفاوت جلوه یافتن سی و ششمین «جشنواره جهانی فیلم فجر» نسبت به دوره‌های قبل صورت گرفته؛ ازجمله وعده حضور «الیور استون»، کارگردان مخالف‌ خوان و مطرح هالیوود یا نمایش آثاری از فلسطین و سوریه و یمن و... که چنانچه این گونه برنامه‌ها با فضاسازی و تبلیغات همراه شوند، می‌توانند جلب توجه کنند. همچنان که کاهش فیلم‌های آمریکایی و توجه به سینمای سایر ملت‌ها که در جشنواره‌های دیگر جهان کمتر به آنها مجال داده می‌شود هم رویکرد مثبت کلی این گردهمایی است. اما این جشنواره مبتلا به مشکلی اساسی و ریشه‌ای است که صرفا با اضافه شدن چند برنامه حاشیه‌ای به آن، نمی‌توان انتظار داشت که جشنواره جهانی فیلم فجر بدل به یک همایش جریان ساز و تأثیرگذار در سطح سینمای جهان بشود.

ضعف پایه‌ای جشنواره جهانی فیلم فجر- مثل جشنواره ملی فیلم فجر- بحران هویت و مغشوش بودن اهداف این جشنواره است. طوری که هنوز نمی‌توانیم تعریف خاصی از این جشنواره داشته باشیم. این جشنواره، پر از تناقض است و با کنار هم قرار گرفتن چیزهای بی‌ربط شکل گرفته. شاید بتوان پوستر سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر را نمادی از این وضعیت در هم و بی‌ربط دانست. پوستری که بازتاب دهنده حال و هوای دوران قاجار است؛ محتوایی که نه یادآور گذشته‌ای پر افتخار است، نه ارزشی را هویدا می‌سازد و نه نماینده فرهنگ ما در عرصه بین‌الملل است.

سیدرضا میرکریمی، دبیر محترم سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر نیز در نشست خبری خود که روز چهارشنبه ۲۲ فروردین برگزار شد، هویت روشن و معینی را برای رویداد تحت مدیریت خود بیان نکرد. شاید بارزترین مصداق در فقدان هویت متعین و تثبیت شده در جشنواره جهانی فیلم فجر، نمایش فیلم‌های ایرانی در آن باشد. امسال نیز تعدادی از آثار تولید شده توسط سینماگران ایرانی برای اولین بار در این جشنواره رونمایی می‌شود. اما سوال این است که چه شاخصه‌ها و مولفه‌هایی منجر به پذیرفته شدن این آثار در جشنواره‌ای با لقب جهانی شده است؟ آیا قرار است به دیپلماسی عمومی کشورمان در جهان کمک کنند؟ یا به خاطر کیفیت و تکنیک خارق‌العاده‌ای که دارند، توجه مهمانان خارجی را به توانمندی‌های سینمای ایران جلب می‌کنند؟ چند درصد از این فیلم‌ها در داخل کشور موفق خواهند بود که حالا قرار است به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره‌ای جهانی بدرخشند؟ چرا برخی از فیلم‌هایی که در دوره‌های قبلی این جشنواره به نمایش درآمدند هیچ گاه در عرصه بین‌المللی حرفی برای گفتن نداشتند و حتی در داخل کشور هم به اکران عمومی نرسیدند!؟ و... سوالات بسیار دیگری که درباره بخش نمایش فیلم‌های ایرانی در این جشنواره مطرح کرد.

جدای از سیاستگذاری به هم ریخته و فقدان راهبرد، اساسا برگزار کنندگان سی‌ و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، انگیزه لازم برای طراحی و اجرای یک رویداد فرهنگی پیشرو و مترقی بین‌المللی را ندارند. وقتی به اسامی دست‌اندرکاران محترم این جشنواره و همچنین سوابق ایشان نگاهی می‌اندازیم، به طور آشکار در می‌یابیم که اکثر اعضای گروه برگزارکننده جشنواره جهانی فیلم فجر، همان دست‌اندرکاران سینمای جشنواره‌ای سال‌های قبل هستند. البته خود این افراد نیز ادعایی در زمینه فعالیت فرهنگی جریان ساز در عرصه بین‌المللی ندارند و اغلب آنها طرفدار دیدگاه‌های انفعال طلبانه در عرصه دیپلماسی هستند. در حوزه سینما نیز خیلی از این مدیران، شیفته جشنواره‌های خارجی هستند. اما عجیب است، همین افرادی که خودشان مجذوب جشنواره‌هایی چون کن و برلین و ونیز و... هستند و جایگاه والایی را برای فیلم‌های ایرانی که در این رویدادها جایزه می‌گیرند قائل می‌شوند، چرا خودشان حاضر نیستند براساس همان اسلوب‌های چنین جشنواره‌هایی کار کنند؟  

همان طور که پیش از این نیز بارها گفته بودیم و کاملا آشکار است: این جشنواره‌ها از یک طرف، به همایش‌هایی برای معرفی و تبلیغ سینمای مهاجم و امپریالیستی تبدیل شده‌اند و از طرف دیگر، شرایطی را فراهم کرده‌اند که فیلمسازانی در دنیا، فعالیت خود را معطوف به اهداف ‌این جشنواره ‌ها نمایند. همچنانکه ایران نیز هدف سیاستگذاری آنها قرار گرفته است. به گونه ‌ای که همواره فیلم‌هایی از ایران را برجسته می‌کنند و تحت حمایت قرار می‌دهند که مطابق منافع دولت‌های برگزارکنندگان این جشنواره‌ها، ساخته شده باشند.  

این جشنواره‌ها یا محافل سینمایی، از اصول مدنظرشان هیچ گاه عقب‌نشینی نمی‌کنند و سعی ندارند تا همه قطب‌ها و جبهه‌های بین‌المللی را راضی کنند. بلکه به فضاسازی تبلیغاتی علیه یک جبهه و به سود جریانی دیگر عمل می‌کنند.

جشنواره جهانی فیلم فجر هم می‌تواند نسبت به وضع کنونی خود تأثیرگذاری و نفوذ بیشتری در سینمای جهان پیدا کند، به شرطی که شبیه به همین جشنواره‌ها رفتار کند. یعنی یک هدف و راهبرد متفاوت و مختص به خود را تعیین و تثبیت کند، به جای چهره‌های خنثی و هضم شده در سینمای غالب بر جهان، سراغ افراد معترض و مخالف خوان در برابر سلطه فرهنگی هم در داخل و هم خارج از کشور برود و سینمایی را الگوسازی کند که مطابق با اصول و معیارهای ایران در صحنه بین‌الملل باشد. همه مردم دنیا ایران را کشوری ایستاده در برابر قدرت‌های جهانی و حامی سازمان‌های آزادی بخش و مقاومت می‌شناسند. جشنواره جهانی فیلم فجر هم می‌تواند با الهام از این جهت گیری آشکار و صریح، جایگاهی خاص و منحصر به خود در عمق سینمای جهان پیدا کند.

به طور مثال، جشنواره فیلم کن هر سال جایگاه ویژه را برای برخی از فیلمسازان ایرانی که از سوی حاکمیت متهم به اقدامات امنیتی شده‌اند تعریف می‌کنند و حتی در برخی دوره‌ها، صندلی خالی هم برای آنها تعیین کردند! آیا مسئولان جشنواره جهانی فیلم فجر هم حاضر هستند این‌گونه عمل کنند و مثلا افرادی که توسط دولت فرانسه محکوم شده‌اند را به جشنواره خود دعوت کنند یا برای آنها بزرگداشت برگزار کنند؟

*کیهان

نظرات

  • سعیدمهر ۱۳۹۷/۰۱/۲۹ - ۱۰:۲۶
    1 0
    جشنواره جهانی شیر بی یال و دم و اشکم است شبیه هیچ چیز نیست و به همه چیز شباهت دارد و این یعنی التقاط التقاطی بودن و فکر کردن هم یعنی نفاق داشتن. این رویه ها مردود است همه هم می دانند موفق نمی شوند

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.