پیش از آغاز جشنواره جهانی فجر شیوه و ارائه و عرضه بلیتهای جشنواره با نوعی پیچیدگی و سردرگمی همراه بوده است. بلیتها به شکل روزانه در سایت سینماتیکت ارائه میشود. در وجه نخست بلیتها براساس شماره صندلی به فروش میرسد؛ اما ناگهان رویه تغییر میکند و با ارسال پیامی از متقاضیان میخواهند تا بار دیگر بلیتها را خریداری کنند. این بار یک تفاوت رخ میدهد. بلیتها فاقد شماره صندلی است و صرفاً فیلم توسط متقاضی رزرو میشود.
تمام پروسه این داستان در سامانه سینماتیکت رخ میدهد که براساس تجربه میدانیم با دریافت کد رهگیری میتوان بلیت را از باجههای الکترونیکی این سامانه دریافت کنیم. عادت همه چیز را منکوب میکند، از جمله در فضای جشنواره جهانی فجر. برای دریافت بلیت شما را به شیوهای منسوخ رهنمون میکنند که سالهای پیش در پایانههای اتوبوس آخرین نسلشان برچیده شد.
یک باجه با حضور دو متصدی، شما باید برای متصدیان تکتک کدها را قرائت کنید تا در یک پروسه یک دقیقهای بلیتها از دل پرینتر سوزنی با اصوات گوشخراش و قیژقیژکنان به دستتان برسد. بماند اگر این وسط فردی با کوهی از کدها رهگیری آمده باشد. این پروسه به اندازه فتح قله همان کوه به طول میکشد. میمانیم چرا باید دستگاه سامانه سینماتیکت خاموش باشد و همه چی به شکل دستی پیش رود.
داستان به این نکته ختم نمیشود. برخلاف تمامی جشنوارهها که پیش از فروش بلیت راهنمای آن از طریق جدول روزانه آثار، برنامه جشنواره مشخص میشود تا روز اول جشنواره جهانی فجر خبری از جدول نیست. در ساعات میانی روز نخست جشنواره نسخه PDF جدول در فضای مجازی منتشر میشود. گویا خبری از نسخه کاغذی نیست. شاید برای صرفهجویی در مصرف کاغذ و پیوستن به کمپینهای حمایت از درختان. حال برای هر ذهنی درگیری این پرسش مطرح میشود که چرا در حمایت از کاهشم صرف کاغذ بلیتهایی به این ابعاد چاپ میشود؟ مگر نه آنکه بلیتهای دستگاه سینماتیکت هم ارزانتر بود و هم سبکتر؛ پس چرا به سوی سیستم هدررفت کاغد صد سال پیش میرویم؟ آیا این شیوه بلیتفروشی به پوستر جشنواره که از دل ۱۲۰ سال سینمای ایران است، مربوط میشود؟
بلیتهای دسته شده و آرام آرام گلوله شده در کیف راهی سالنها میشوند تا با ارائهاشان راهی سالن شوید؛ اما داستان تکراری هر ساله: بلیت فاقد درجه اهمیت است. کافی است شما همان کارت خبرنگاری یا منتقدی را داشته باشید. با کمک آن راهی سالن میشوید و خیالتان هم راحت است که دیگران بلیتدار هیچ رد و نشانی از صندلی خود ندارند. هر کجا که دوست دارید بنشینید. ملاک زودتر رسیدن است.
حالا پرسش این است بلیت برای چیست؟ استرس رسیدن به صندلیهای عموماً خالی فیلمها برای چیست؟ چرا تنها فیلمهای ایرانی با استقبال روبهرو میشوند؟ پس جهانی بودن فیلم برای چیست؟ فیلمبینهای قهار ایرانی کجایند؟ چرا خبرنگار و مهمتر از آن منتقدان - که با شرایط به مراتب بهتری از خبرنگاران در جشنواره حاضر شدهاند - به دیدن فیلمها نمیروند؟ آیا قرار است جشنواره جهانی فیلم فجر جشنواره فیلمهای داخلی باشد؟
*تسنیم
ارسال نظر