طبق قانون رسمی کشور، تولید آثار سینمایی در ایران تنها با مجوز رسمی وزارت ارشاد امکانپذیر است. البته بین مجوز فیلم سینمایی با ویدئویی نیز تفاوت وجود دارد. طبق قانون دو مرجع صدور مجوز ساخت برای فیلمهای سینمایی وجود دارند که وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما هستند.
لاتبازیسینمایی
اخیراً یکی از کارگردانان گمنام سینما که تقریباً تاکنون هرسه فیلمی که ساخته بدون مجوز بوده است، پستی درباره پخش فیلمش از یکی از شبکههای معاند منتشر کرد و نوشت: «...مهمونی کامی در سال ۱۳۸۹ با یک مجوز تقلبی که با فتوشاپ درست شده بود ساخته شد. این فیلم به دلیل بیبندوباری و بدحجابی در دولت احمدینژاد توقیف شد و در دولت روحانی توقیف ماند و در نهایت با اجازه خودم در اینترنت نمایش داده شد...از ساختنش لذت بردم چون اختیارش با خودم بود، چون یه فیلم مستقل بود، چون هرکاری دلم خواست کردم، چون آزادانه ساخته شد.»
لینک اخبار این کارگردان بیش از آن که مربوط به فیلمهایش باشد، مربوط به حواشی و رفتارهای عجیبش است. او چندی پیش درباره فیلم و فیلمسازی خاص از جملات زشت و زنندهای استفاده کرده بود که باعث اعتراض اهالی سینما شد. «مادر قلب اتمی» تنها فیلم اکران شده اوست. این فیلم که با حواشی زیاد و پس از مدتی به نمایش درآمد، با توجه به حضور بازیگران مشهور و همچنین لقب فیلم توقیفی را به یدک داشت، تنها توانست به فروش یک میلیارد و نیمی برسد و با نظرات منفی منتقدان همراه شود. حال این شخص که برخی از رفتارهایش نشان میدهد بیش از آن که دنبال سینما باشد، گویا دنبال دیده شدن است و ظاهراً بدش نمیآید با برخی رفتار فراقانونی و هنجارشکن به چشم فرنگیها بیاید و دکانی از این رو باز کند و کارش سکه شود، با صدای بلند از رفتار فراقانونیاش میگوید. طبق اطلاع قبلی، فیلم «مهمونی کامی» با مجوز تلهفیلم ساخته شده اما به دلیل مشکلات فراوانی که داشته به قول خود این شخص در هیچ دولتی نتوانسته مجوز پخش دریافت کند. به همین دلیل کارگردان این تلهفیلم در رفتاری غیرمرسوم، فیلمش را با کیفیت بالا در فضای مجازی منتشر کرد. باید دید که مسوولان محترم وزارت ارشاد نسبت به رفتار این شبهفیلمساز چه عکسالعملی نشان خواهند داد. هرچند که همه میدانند وی بیش از هرچیز دیگری در پی دیده شدن است!
دورزدن مجوز
احتمالاً تعداد فیلمهایی که بالکل بدون مجوز ساخته شدهاند زیاد نیست اما اگر از این دسته از فیلمها بگذریم، به فیلمهایی میرسیم که هرچند مجوز ساخت داشتهاند، اما محصول نهایی با آنچه برایش مجوز کسب کردهاند تفاوت اساسی داشته است. در بین این آثار، نام فیلمسازانی دیده میشود که نام مشهوری دارند و این پدیده صرفاً محدود به سینماگران ناشناخته نیست. «قصهها» به کارگردانی خانم رخشان بنیاعتماد که یکی از این فیلمهاست. بنیاعتماد درباره مجوز این فیلم به ماهنامه تجربه گفته بود: «اگر به دنبال پروانه ساخت نرفتم به این دلیل نبود که بخواهم فیلم زیرزمینی بسازم. اصل برای من این است که فیلم در این مملکت دیده شود و مخاطب داشته باشد، ولی این که در چه شرایطی و به چه قیمتی بروم و به محدودیتهایی تن بدهم که نه فرهنگیاند و نه هنری. در شرایطی که آدمها رد میشوند من اجازه ندادم که کسی مرا رد کند. » جدای از احتمال اعمال سلیقههای احتمالی، این که فیلمسازی در این سطح که همواره مدعی ارزشهای اجتماعی است، صراحتاً قانون را دور بزند و عملی غیرقانونی انجام دهد، اتفاقی تأسفآور است.
«ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» فیلم آقای عبدالرضا کاهانی است. این فیلم در ابتدا برای دریافت مجوز ساخت دچار مشکل شد. آقای بهروز افخمی دراینباره به نقل از آقای ایوبی، مدیر وقت سازمان سینمایی گفته بود: «آقای ایوبی خودشان گفتند: من شخصاً مجوز ساخت فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» را خارج از روال بررسی شورا صادر کردم اما کاهانی کاملاً فیلم دیگری، متفاوت از آنچه تعریف کرده، ساخته است که مرا غافلگیر کرده است. »
«این یک رؤیاست» به کارگردانی آقای محمود غفاری است. غفاری درباره وضعیت مجوز فیلمش در نشست خبری این فیلم گفته بود: «فکر میکنم سیستم جدید به فیلم مجوز دهد اما من با پروانه ساخت مسأله دارم و به لحاظ شخصیتی نمیتوانم پروانه ساخت بگیرم، با این حال گفتهاند که این پروانه را هم میدهند. » و این گونه یکی دیگر از کارگردانان ایرانی آشکارا میل شخصیاش را به قانون ترجیح میدهد و البته ابایی هم از گفتنش ندارد!
«گس» یکی دیگر از فیلمهایی است که بدون پروانه ساخت تولید شد و همین مسأله حواشی زیادی را برای آن به وجود آورد. با این حال فیلم آقای کیارش اسدیزاده در جشنوارههای خارجی مختلفی شرکت کرد و در هشتمین فستیوال بینالمللی فیلم رم ایتالیا در سال ۲۰۱۳ هم جایزه گروهی بازیگران را از آن خود کرد. تا بدین ترتیب قبح فیلمسازی بدون مجوز در جمهوری اسلامی بشکند.
اما به جز نمونههای مطرح شده، دو فیلمساز دیگری هستند که رسماً بدون مجوز فیلم میسازند؛ آقایان جعفر پناهی و محمد رسولاف. پناهی به حکم قوه قضاییه مجوز ساخت فیلم ندارد اما در همین دوران چند فیلم ساخته و به جشنوارههای خارجی فرستاده است. برخی از جشنوارهها هم که گویا هنر برای هنر فراموششان شده، منتظرند تا یک فیلمساز ایرانی در داخل کشور محکوم شود یا رفتاری رادیکال از خود نشان دهد تا جایزهبارانش کنند! در کنار پناهی محمد رسولاف که اتفاقاً در حواشی رفتار غیرسینمایی برادرخوانده پناهی به حساب میآید وجود دارد. رسولاف به دلیل ساخت فیلمهای زیرزمینی بدون مجوز که مضمونی ضدامنیت ملی داشتند چند بار محکوم شد اما همچنان به کارش ادامه میداد. «لرد» فیلمی از رسولاف است که ظاهراً مجوز ساخت فیلم را در ابتدا کسب کرده اما آنچه در نهایت ساخته شده، با فیلمنامه مجوز گرفته شده تفاوت اساسی دارد. لرد به دلیل همین مسائل موفق به کسب مجوز اکران در کشور نشد اما به جشنواره کن ارسال شد. (گویا برخی از این فیلمسازان بدشان نمیآید فیلمشان اکران نشود و درواقع کاسب توقیف شدهاند!)
مظلومنماییبدونمجوزها
همانطور که گفته شد تولید فیلمهای بدون مجوز پدیدهای است که هرچند به تعداد کمی محدود میشود اما لازم است نهادهای مربوط در سازمان سینمایی، برای حفظشان قانون در سینما و همچنین فیلمسازانی که فیلمهایشان را با مجوز میسازند، نسبت به این پدیده بیتفاوت نباشند و با متخلفین برخورد لازم را داشته باشند. اما دسته بعدی فیلمها از این دست که تعدادشان روبه افزایش است، فیلمهایی هستند که مجوز میگیرند اما محصول نهایی با مجوز صادرشده تفاوت جدی دارد. خروجی این اتفاق پیدایش قشری از فیلمسازانی است که به حاشیه بیش از سینما اهمیت میدهند و گویا از خدایشان است که فیلمشان در ایران توقیف شود تا از این قبل، در جشنوارههای خارجی مطرح شوند و برایشان صندلی ثابت کنار بگذارند؛ فیلمسازانی که بیش از آن که سینما برایشان بهمنزله هنر باشد، شبیه به دکانی برای کاسبی شده است.
*روزنامه صبح نو
ارسال نظر