دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۸

به بهانه درگذشت ناصر ملک مطیعی؛

دشمنان اصلی هنر و سینما چه کسانی بودند؟/ وقتی چهره های امروز جریان اصلاحات، قهرمانان دیروز سینما را کشتند!

فردین-ملک مطیعی-انوار-بهشتی-خاتمی-مخملباف-موسوی

سینماپرس: درگذشت زنده یاد ناصر ملک مطیعی و واکنش های هنرمندان و مردم در فضای مجازی و روشنگری برخی افراد نسبت به دست داشتن اشخاصی مانند «سیدمحمد بهشتی»، «محسن مخملباف» و... جهت جلوگیری از ادامه فعالیت هنرمندان پیش از انقلاب با رویکرد جدید پس از انقلاب، باعث شد تا مروری نسبت به حوادث سینمای ایران طی ۴۰ سال گذشته داشته باشیم.

سیدرضا منتظری/ پس از وقوع انقلاب اسلامی برخی از هنرمندان سینما به دلایل متعدد امکان حضور مجدد در سینما را پیدا نکردند؛ برخی از آن ها راهی خارج از کشور شدند و برخی دیگر در کشور ماندند و تغییر شغل دادند؛ البته در میان بودند هنرمندانی که توانستند مجدداً پس از گذشت سال ها جواز حضور در سینمای کشور را کسب کنند که از میان آن ها می توان به افرادی همچون: محمد متوسلانی، سعید کنگرانی، سعید راد، آفرین عبیسی، کتایون امیرابراهیمی، پروانه معصومی، زنده یاد بهمن زرین پور، زنده یاد ایرج قادری، زنده یاد حمیده خیرآبادی و... اشاره کرد.

اما سوأل اینجا است که به راستی چه افرادی بودند که مانع از ادامه کار و فعالیت هنرمندان در سینمای پس از انقلاب شدند؟

سیدمحمد بهشتی در مصاحبه‌ ای که مجله «پنجره» داشته چنین می‌گوید: «این جماعت (بازیگران مطرح سینمای پیش از انقلاب) توبه کردند و ما هم پذیرفتیم که در ایران بمانند و کار کنند؛ اما بعد دیدیم مگر می‌شود مخاطب سینما تک‌تک فیلم‌ های قبلی را از یاد ببرد؟ به همین خاطر مجبور شدیم تمام مصادیق سینمای قبل از انقلاب را پاک‌ کنیم و درنهایت تصمیم این شد که این افراد کار نکنند!»

از سوی دیگر محسن مخملباف که امروز جزو نیروهای اپوزوسیون نظام شده یکی دیگر از مسببان این اتفاق بوده است. عبدالمجید معادی خواه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز در گفتگویی که سال ۹۲ با سایت خبری خبرآنلاین داشته است، روایت جالبی از این اتفاقات دارد: «آن زمان یک دعوای مفصلی به وجود آمد که از آقای مخملباف در آن شرکت داشتند و علیه من موضع می‌گرفتند تا آقای مسیح مهاجری. دعوا بر سر اکران فیلم «برزخی‌ها» بود. این مساله خودش یک پرونده ‌است که جنجال زیادی درست کرد به همه‌جا ازجمله مجلس هم کشید. بسیجی هم علیه بنده راه افتاد که بخشی‌ از آن در مطبوعات آن دوران هست. هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره می‌کردند، مثل کیهان به ما می‌تاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر می‌دادند. در آن هیاهو هیچ‌کس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخی‌ها» چیست.»

حال با مرور این اتفاقات می توان نیم نگاهی به وضعیت سیستم مدیریتی در ۴۰ سال سینمای بعد از انقلاب اسلامی داشت؛ در همه این سال ها تنها افرادی مانند «مهدی کلهر»، «عزت الله ضرغامی» و «جواد شمقدری» بودند که به عنوان افراد اصولگرا و اداره سینمای کشور را در دست داشتند؛ در واقع با تعبیری دیگر ۹ سال اداره و سیاست گذاری های سینمای کشور در دست اصولگراها بوده است اما از سوی دیگر ما شاهد آن هستیم که مابقی سال ها یعنی نزدیک به ۳۱ سال اداره سینمای کشور در دست افرادی بوده که همگی در مسیر جریان اصلاحات بوده اند!

در این میان افرادی مانند فخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی بودند که در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب سیاست گذاری های سینمای کشور را در دست داشتند و تنها قصد و هدف شان حذف «قهرمان» از سینما در آن سالها بود. قطعاً اگر امروز مردم بعد از درگذشت هنرمندانی مانند محمدعلی فردین و یا ناصر ملک مطیعی به تشییع جنازه آن ها می روند تنها به دلیل «هنرمند» بودن این افراد نیست؛ مردم که حافظه تاریخی خوبی دارند در واقع به تشییع جنازه قهرمانان و مردان سینمای شان می روند، قهرمانان و مردانی که به واسطه سیاست های غلط، غیر اصولی و نادرست همین کسانی که امروز چهره ای روشنفکرمآبانه از خود نشان می دهند و یا بعضاً در قالب اپوزوسیون نظام فرو رفته اند سال ها قبل کشته شدند!

پر بیراه نیست اگر بگوییم چهره های محبوب امروز روشنفکرنماها قهرمانان دیروز سینما را کشتند!؛ سینمای ایران را ویران کردند و روزگار سیاهی در سینما به وجود آورند و بعد هم همه تقصرها را گردن چهره های اصولگرا انداختند! در صورتی که مصاحبه های متعدد مدیران اسبق سینمایی و برخی از هنرمندان روشن کرده مسبب اصلی این اتفاقات شوم در سینمای ایران چه کسانی بوده اند.

مهدی کلهر که در سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ اداره سینمای کشور را در دست داشته در همین ارتباط به مجله «عصر اندیشه» گفته: میرحسین موسوی به من گفت یا «برزخی ها» را توقیف کن و یا استعفا بده و برو!»

بازخوانی این مصاحبه ها، و روشنگری بسیاری از هنرمندان طی روزهای گذشته باعث می شود به شدت در بهت و حیرت فرو رویم!؛ سوأل های زیادی برای مان پیش می آید که چطور برخی افراد که این روزها شکل و شمایل «اپوزوسیون» نظام را به خود گرفته اند و خود را در زمره روشنفکران به حساب می آوردند سال ها است ادعای آن را داشته اند که حکومت و اصولگرایان مانع اصلی آزادی عمل هنرمندان شده اند و به این ترتیب طرفداران زیادی پیدا کرده اند اما با چهره ای منافق گونه خودشان مسبب اصلی این جریانات و اتفاقات بوده اند؟

در همین ارتباط باید یادی کنیم از فیلم «نقش نگار» به کارگردانی علی عطشانی که در تاریخ ۲۱ مرداد سال ۱۳۹۲ و در زمان ریاست جواد شمقدری در  سازمان سینمایی مجوز ساخت گرفت اما آقایان علیرضا رضاداد (دبیر سی و دومین جشنواره فیلم فجر) و حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در جشنواره فیلم فجر همان سال جلوی نمایش فیلم در جشنواره را به واسطه حضور ناصر ملک مطیعی گرفتند!

علی عطشانی در همین رابطه و پس از درگذشت زنده یاد ناصر ملک مطیعی با انتشار تصویر نامه ای در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «وقتی فیلم «نقش نگار» در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر پذیرفته شد و حتی در کاتالوگ جشنواره هم قرار گرفت بعد از چند روز دبیر جشنواره جلوی نمایش فیلم را گرفت و من به سختی توانستم علی جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت) را ببینم و به ایشان گفتم به خاطر حضور ناصر ملک مطیعی نمی گذارند فیلم من در جشنواره نمایش داده شود، ایشان به من گفتند نامه ای بنویس و من نامه را نوشتم و آقای جنتی زیر آن نامه نوشتند که حضور ایشان قابل تسامح است؛ فردای آن روز اصل این برگه را به دبیر جشنواره و آقای ایوبی نشان دادم اما هیچ فایده ای نداشت که نداشت!»

ای کاش از این اتفاقات درس عبرت بگیریم!

ای کاش این اتفاقات می توانست کمی عقلانیت و تفکر در اذهان اشخاصی ایجاد کند که ندیده و ندانسته و ناآگاهانه پیروی افرادی می شوند و برایشان کرنش می کنند که هیچ عرق و علاقه ای به سینما ندارند!

ای کاش برای یک بار هم که شده درایت و عقلانیت بر اذهان حکمفرما می شد تا مجیزگو و بله قربان گوی مسببان اصلی اتفاقاتی که منجر به خانه نشینی و بیکاری هنرمندان مطرح سینمای کشور شده نباشیم!

ای کاش به یاد بیاوریم ممنوع الکاری بسیاری از هنرمندان در زمانی که مدیران عزیز و دوست داشتنی روشنفکرنماها در مصدر امور بودند؛ ای کاش به یاد بیاوریم شلاق زدن برخی از تهیه کنندگان و پخش کنندگان سینما در زمانی که مدیران سینمایی دهه ۶۰ فعالیت داشتند و این دوران را به عنوان دوران طلایی سینمای ایران جا زدند!

ای کاش با وجود این همه پیام تسلیت و ابراز تأسف از عدم فعالیت هنرمندی مانند ناصر ملک مطیعی، هنرمندان، منتقدان و اهالی رسانه به رفتار ناعادلانه گنگ های سینما و دست های پشت پرده ای که علیرغم ظاهر الصلاح بودن شان جلوی فعالیت سینماگران پیش از انقلاب را می گرفتند اشاره کنند.

نظرات

  • محمدی ۱۳۹۷/۰۳/۰۸ - ۱۱:۴۶
    0 0
    عالی بود، واقعا مرگ ناصرخان برکت داشت برکتش رو شدن دست های پلیدی بود که خودشون رو ظاهرالصلاح نشون میدادن

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.