هشتمین نشست گفتمان موسیقی دفاع مقدس اوایل اردیبهشت ۱۳۹۷ برگزار شد. در این نشست مرتضی امیری اسفندقه – شاعر و منتقد ادبی، علی تفرشی خواننده و آهنگساز و مصطفی محدثی خراسانی شاعر، ترانهسرا و منتقد ادبی حضور داشتند. همچنین علیرضا علیزاده به عنوان کارشناس مجری در این برنامه حضور داشت.
در نشستهای گفتمان موسیقی دفاع مقدس هر کدام از مهمانان به بیان دیدگاههایشان دربارهی موسیقی دفاع مقدس و آسیبها و فرصتهای این حوزه میپردازند.
در ادامه دیدگاههای مهمانان هشتمین نشست گفتمان موسیقی دفاع مقدس را میخوانید:
موسیقی دفاع مقدس نمونهای در هیچ کجای جهان ندارد
علی تفرشی: ما در مملکتمان هشت سال جنگ داشته ایم. در این دوران سبکی از موسیقی خلق شد که پیشتر از آن در هیچ کجا نبود. پیش تر موسیقی نظامی داشته ایم که در تمام دنیا هم مرسوم بوده است. برای موسیقی نظامی نیازی به شکل گیری جنگ نیست. موسیقیهای نظامی در دوران صلح هم نواخته میشوند.
در دوران دفاع مقدس نوعی از موسیقی شکل گرفت که از نظر من گونه ای مستقل است که نامش موسیقی دفاع مقدس است و مردم عامه هم با این موسیقی ارتباط برقرار کردند.
در دوره هشت ساله جنگ به این موسیقی پرداخته شد و نامش تنها در مملکت ما مطرح است. اگر کلام را از موسیقی دفاع مقدس حذف کنیم، با موسیقیای مواجهیم که حتی در بخش موسیقی نواحی هم نشانههای حماسه در آن جاری است.
در دوران دفاع مقدس اقوام مختلف دلاوریهای بسیاری کردند. هر کدام از این اقوام با رسم و رسوم خودشان به مقوله دفاع مقدس پرداختند و در بخش موسیقی هم مردمان نواحی مختلف ترانه ها و آهنگ های بسیاری درباره موسیقی دفاع مقدس ساختند.
آموزشهای دفاعی از زمان فردوسی آغاز شد
امیری اسفندقه: ما با کسی سرِ جنگ نداشتیم. ما جنگجو نبودیم. ما دفاع کردیم. ما متجاوز نبودیم. برای دفاع از خود در مقابل هزاران تن، تنها کافی است که از جان گذشته باشید. در دوران دفاع مقدس بچه های ما دوره های آموزشیِ دو ماهه می دیدند. اما در واقع هزاران سال آموزش فرهنگی داشتند. آموزشی که به آنها یاد داده بود از سرزمینشان دفاع کنند. این آموزشها از زمان فردوسی آغاز شده است.
اولین رژه ها را فردوسی در شاهنامه ایجاد کرد. او گفت که حرکت کنید و اجازه ندهید نیروهای اهریمنی وارد این سرزمین شوند.
همه ی اینها حکایت بازگشت است. در اینجا منظور عقبگرد نیست. بازگشت به فردوسی، مسیرِ رو به جلو را نشانمان می دهد.
نخستین رژه واژگانی را فردوسی سروده است. به این دو بیت از شاهنامه فردوسی دقت کنید:
ببینیم تا اسب اسفندیار / سوی آخور آید همی بی سوار
و یا باره ی رستم جنگجوی / به ایوان نهد بی خداوند روی
در اینجا اسفندیار و رستم را به گونه ای معرفی میکند که در عین بی طرفی، پیروزیِ واقعیِ رستم را نشان میدهد.
جهان اجتماع حروف است و بس. ملتی که زبان ندارد، زمان ندارد. ما اولین شاعرمان جهانی است. در نخستین قدمهای شاعرانگی، شاعرمان را همهی جهان شناختند.
شعر دفاع مقدس سنگرهایش را تغییر داده است
محدثی خراسانی: ما اکنون چهلمین سال انقلاب را در پیش داریم و هنر و فرهنگ انقلاب چهل ساله شدهاند. شعر و موسیقی در حال حاضر چهل ساله اند و تولد انقلاب با بالندگیِ موسیقی و شعر همراه بود.
در بین این همه صدای مختلفی که در موسیقی امروز می شنویم آیا می شود سرنخِ صداهای اصیل را پیدا کرد یا این که هیچ کدام از موسیقی های امروز ریشه در موسیقی دفاع مقدس ندارند.
وقتی به جریان شعر دفاع مقدس نگاه می کنم، کاروان شعرِ دفاع مقدس بدون هیچ برنامه ی از پیش طرح ریزی شده ای، مسیرش را ادامه داده است. به همین دلیل است که در حال حاضر شعرهای اجتماعی و عاشقانه ی بسیاری داریم که اگر تبارشناسی کنیم، به ادبیات دفاع مقدس برمی گردند.
شعر دفاع مقدس سنگرش را تغییر داده است و امروز در حوزه های مختلف اجتماع فعال است.
انقلابِ عاشق و عاشق انقلابی / مخالفِ عشق و شعر عاشقانه از ما نیست و ما هم از او نیستیم
امیری اسفندقه: شعر عاشقانه، شعر دفاع مقدس است. فرمودند که جنگ تمام شده اما دفاع همچنان ادامه دارد. در اینجا منظورم شعر عاشقانه است نه شعر شهوانی و نفسانی. یعنی نوعی شعر پاریسی بیاید و جای شعر فارسی را بگیرد. ادبیات عاشقانه، ادبیات دفاع از مقدسات است.
او که زن و فرزند را گذاشت و برای دفاع از ارزش ها و خاکِ وطن رفت، برگشته و دیگر بار عاشق است. موسیقی عاشقانه و به طور کلی عشق را نباید دست کم گرفت.
انقلاب و جمهوری اسلامی ایران با ادبیات عاشقانه و شعر عاشقانه مخالف نیست و حتی موافق هم هست. اما با عشق نفسانی و شهوانی مخالف است.
خودِ شعر آهنگ دارد. چیزی که آهنگ دارد چطور می شود رویش آهنگ گذاشت. به نظر من آهنگ این شعر را آهنگساز باید کشف کند و با استفاده از خلاقیتش آن را به بهترین شکل اجرا کند.
بر روی شعر آهنگ گذاشتن به نظر من تسامح است. آهنگ شعر و کلمه را کشف کردن درست تر است.
زاهدان کین جلوه در محراب و منبر می کنند ...
این یک شعر دفاع مقدس است. حالا موزیسین باید هم آهنگ و هم لحن آن را کشف کند.
انقلاب عاشق است، عاشق انقلابی است. آن کسی که با عشق و شعر عاشقانه مخالفت می کند، از ما نیست و ما هم از او نیستیم.
عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است. عشق مجاز پلی است برای رسیدن به حقیقت. حکایت زندگی باشد نه حکایت نفس.
موسیقی دفاع مقدس ادامه دارد
علی تفرشی: موسیقی در زمان هشت سال دفاع مقدس، با این دوران اجین شده بود. نمی خواهم بگویم این ژانر از موسیقی پس از دفاع مقدس تمام شد؛ چرا که این موسیقی در قالب فیلم های سینمایی ادامه پیدا کرد. در واقع این موسیقی به روز شده ی آن موسیقیِ دوران دفاع مقدس است.
گاهی شعر را انتخاب می کنند و بعد موسیقی رویش قرار می گیرد و گاهی هم برعکس است. در این میان مهم انتخاب درست موسیقی و شعر است. یعنی شعر و پیامی که در آن هست، با فُرم موسیقی همخوان باشد.
مثلا در موسیقی که برای جنگ ساخته می شود، هم ریتم، هم ملودی و هم شعر باید با فضای مفهومی اجین باشد.
موسیقی دفاع مقدس هست و ادامه دارد. نمی توان این موسیقی را حذف کرد. ترانه های عاشقانه بسیاری داشته ایم که مضمونشان جنگ است.
آرمان انقلاب بلند شدنِ صدای سازهاست نه خفه کردنشان / هیچ انقلاب راستینی صدای سازها را خفه نمیکند
امیری اسفندقه: آرمان انقلاب و نگاه بلند و بلیغش این است که صدای سازها در بیاید نه این که صدایشان خفه شود. صدای تار و دوتار و دُهل و تنبور باید دربیاید.
نی ز نغمه وآماند چون ز لب جدا ماند / وآی اگر دل خود را از خدا جدا بینی
(رهی معیری)
شعر باید ناز نی و دوتار و چنگ را بکشد تا صدایشان را بلند کند. سخن را آواز کن و آواز را آوازه کن. بگذار همه بشنوند.
من حال دل زاهد با خلق نخواهم گفت / این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
(حافظ)
حافظ در شعر خود صدای سازهای بسیاری را درآورده است.
رباب و چنگ به بانگ بلند می گویند / که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
(حافظ)
چنگ خمیده قامت می خواندت به عشرت / بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
(حافظ)
سازها با شعر به صدا در می آیند. شعر سخن اولین و آخرین ماست. برگ برنده در دست شعر است. خودِ پروردگار هم خلقت را با سخن آغاز کرد. اعجاز کلمه ناز چنگ را می کشد و معجزه رخ می دهد.
هیچ انقلاب اصیل و راستینی نیت نداشته و ندارد که صدای ساز را خفه کند. اتفاقا می خواهد صدای راستین موسیقی را با شعر اصیل در بیاورد. شعرهای عاشقانه باید در دفاع مقدس کار شوند تا شعرهای پراز نفرت کنار بروند. شعری که با ساز و آواز شنیده شود، بیشتر در یاد می ماند.
در تیتراژ پایانی سریال معمای شاه بیتی هست که در آن نفرت موج میزند.
ایران به آتش می کشد خاموشی تاریخ را / هوشیار پایان میدهد مدهوشی تاریخ را
مطمئنم که خود شاعر هم خواسته که بگوید ایران جهان را چراغان می کند. ما هم از این اشتباه ها داریم. ما گرامی آتشی بودیم که ثمره اش روشنایی است. کار گفتمان موسیقی این است که واژگان احضار نشده را احضار کند.
جوانان به بی معرفتی مبتلا شده اند
علی تفرشی: ریشه ی تمام آسیب هایی که در موسیقی ایران هست، عدم آموزش و نداشتن تخصص است. روابط بی معرفتی در میان جوانان ما زیاد شده و همین روابط هم به موضوع آثار موسیقی تبدیل می شود.
هدف موسیقی رخوت و غم آلودگی نیست. درون موسیقی پر از روشنایی و امید است. چرا موسیقی ما پر از خمودگی و اندوه است. انسان هفت نُت موسیقی را کشف کرده است. افلاطون می گوید: موسیقی امواجی است که در کائنات هست و برخی ها این امواج را کشف می کنند.
جوانان به این بی معرفتی ها مبتلا هستند و به همین دلیلی این موسیقی ها را می پذیردند.
با دوتار کار آرپیجی را انجام می دهیم
امیری اسفندقه: باید ساز را از ناهل گرفت و به دست اهلش داد. با دوتار کاری انجام می دهیم که با آر پی جی انجام میدهیم. موسیقی و شعر ژرفسازند.
*تسنیم
ارسال نظر