شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۲

«رهایم نکن»؛ سریالی پر از صحنه‌های دلخراش و تلخ و اندوه‌بار

سریال «دستت را به من بده»

سینماپرس: سریال «رهایم نکن» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور پر است از اتفاقات ناگوار و تلخ که اصلاً مناسب برای پخش در صدا و سیما نیست چه برسد به ماه رمضان و این که چرا باید این همه تلخی و اتفاق ناگوار برای جامعه‌ای که خود درگیر مسائل اقتصادی و اتفاقات ناگوار اخیر و ... است از رسانه ملی پخش شود؟

چند سالی است که در ماه مبارک رمضان رسانه ملی تولید سریال‌های خود را به سمت فیلم‌های تلخ برده است. سریال‌هایی که در این ماه برعکس اینکه مردم روزه‌دار را بعد از افطار شاد کند و فضایی مفرح‌بخش را در خانه‌ها به وجود آورند به تلخی و ناراحتی و اندوه می‌کشاند. زمان بعد از افطار بهترین زمان برای رسانه ملی و در واقع می‌توان گفت: گل کار صدا و سیما است، اما از این موقعیت به‌خوبی استفاده بهینه نشده است.


یکی از سریال‌های تلخی که در راستای همان برنامه صدا و سیما امسال پخش شده است سریال رهایم نکن به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است؛ سریالی که پر است از صحنه‌های دلخراش و تلخ و اندوه‌بار. هرچند محمدمهدی عسگرپور در رزومه کاری خود نشان داده است که همیشه به دنبال این روند بوده است؛ از سریال «جراحت» او گرفته تا «نفس گرم» و حالا هم رهایم نکن. سبک کاری عسگرپور حول فردی می‌گذرد که موجه از نظر جامعه و سریال است، اما در نهایت خود آن فرد دچار مشکلات بسیار عدیده می‌شود و اغلب با پنهانکاری خانواده خود را با مشکلات زیادی مواجه می‌کند.


در سریال رهایم نکن «حاج رسول» با بازی امین تارخ فردی درستکار، مؤمن و دست‌به‌خیر است که در زمان مشکلات همیشه پشتیبان خانواده خود مخصوصاً خواهر و برادر خود بوده است که با یک پنهانکاری به بدترین و منفورترین فرد در خانواده خود و ذهن مخاطب تبدیل می‌شود. حرکت بسیار زیرکانه کارگردان اینگونه است که ابتدا حاج رسول تولایی را در ذهن مخاطب فردی بسیار مؤمن و قابل اعتماد نشان می‌دهد و درست زمانی که مخاطب با او ارتباط برقرار می‌کند آوار بی‌اعتمادی و پنهانکاری او را بر سر مخاطب خالی می‌کند و در انتها حاج رسول صادق و درستکار تبدیل به یک فرد کلاهبردار و دزد می‌شود.


رهایم نکن علاوه بر داستان تلخ و پرتنش دارای دیالوگ‌هایی تأسف‌برانگیز است. به طور نمونه وقتی در اوایل فیلم حاج رسول متوجه این موضوع می‌شود که «شهره قوامی» با بازی مارال فرجاد از سوی پسرش «امیر» با بازی نیما شعبان‌نژاد هماهنگ شده است تا بر سر راه پدرش قرار بگیرد و بتواند گاراژ را به پاساژ تبدیل کند با امیر این موضوع را در میان می‌گذارد که کاملاً خبردار است و جالب این است که امیر هم هیچ ابایی ندارد و به پدر خودش می‌گوید: راهش این بود که یک زن زیبا را بر سر راهت قرار دهم تا این اتفاق بیفتد و در ادامه این دیالوگ‌های سخیف، حاج رسول نسبت به اظهارنظر زیبا بودن شهره قوامی پوزخند می‌زند و امیر را به خاطر این انتخاب سرزنش می‌کند.


نکته دیگر در این سریال وجود یک داستان عشقی مثلثی است هرچند نه در حد شبکه‌های ماهواره‌ای! مثلاً یحیی در سکانسی به امیر این نکته را گوشزد می‌کند که پشت کسی را خالی کردی که احتیاج به پشتیبانی دارد و این به این معنی است که من پشتیبان او خواهم شد. ارتباط‌های این فیلم هم همانند اکثر فیلم‌ها و سریال‌های این روزها شکستن قبح ارتباط با نامحرم و طبیعی نشان دادن این ارتباط‌ها است. هم امیر و شهره و هم یحیی و فرناز. مثلاً اینکه یحیی چرا باید با فرناز آنقدر ارتباط داشته باشد و در مسائل پیش رو که اتفاقاً یکی از این اتفاقات مهم که تقریباً داستان فرناز حول آن اتفاق می‌گذرد و باعث افسردگی او شده است و همان مسئله تجاوز است، به او کمک کند؟ این حد ارتباط با نامحرم آیا توجیه دارد؟ آن هم در این اتفاق حساس؟ یا آیا این امکان نبود به جای یحیی یک هم‌جنس با فرناز همراه گردد تا مشکلاتش حل شود؟ هرچند از نویسنده‌ای با آن توئیت‌های سخیف و توهین‌آمیز نباید بیشتر از این انتظار داشت.


در پایان باید گفت: رهایم نکن پر است از اتفاقات ناگوار و تلخ که اصلاً مناسب برای پخش در صدا و سیما نیست چه برسد به ماه رمضان و این که چرا باید این همه تلخی و اتفاق ناگوار برای جامعه‌ای که خود درگیر مسائل اقتصادی و اتفاقات ناگوار اخیر و ... است از رسانه ملی پخش شود؟ شاید با سیر صعودی تولید این آثار در ماه مبارک رمضان زمان آن رسیده است تا مدیران رسانه ملی در نگاه خود و تصمیمات خود یک تجدیدنظر کنند و به فکر این مسئله باشند که باز هم مانند سال‌های نه چندان دور حداقل یک سریال طنز از شبکه‌های سیما پخش گردد تا باعث نشاط و شادی جامعه شود.

* روزنامه جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.