به گزارش سینماپرس، حراج تهران مقولهای است که با آغاز دهه۹۰فعالیتهایش در متن خبرها دیده و سال به سال با ارائه آثار هنر مدرن برگزار شد. جایی که بسیاری آن را به عنوان بزرگترین رویداد در زمینه فروش آثار در ایران میشناسند؛ تا جایی که تعداد قابل توجهی از صاحبان مجموعههای بزرگ، گالریهای سرشناس و هنرمندان، سال به سال برای برگزاری این گردهمایی منتظر میمانند. جایی که موسسان آن در کشور آن را بهانه خوبی برای دور هم جمع شدن هنردوستان و معرفی آثار هنری میدانند و از طرفی هم معتقدند که این حراج نمیتواند جای مناسبی برای ارزیابی اثر هنری باشد؛ حتی مدیریت حراج تهران در سالهای گذشته به طور مشخص در این باره گفته بود:« هر حراجی در دنیا آثاری را انتخاب می کند که از داشتن مارکت آن و از حضور خریداران علاقه مند آن قبلا اطمینان حاصل کرده است. حراج جای ارزیابی اثر هنری نیست. اگر هنرمندی علاقه مندانی را نسبت به هنرش جلب کرده باشد جایش در حراج است. مگر آن که ما سوءظنی نسبت به این علاقه مندی داشته باشیم و درباره صحت این علاقه شک و تردیدی داشته باشیم که ساختگی باشد اما اگر به صحت این علاقه مندی ایمان داشته باشیم فکر می کنم جای آن اثر نیز در حراج است» جالب اینجاست که این اتفاق در کشور ما با وجود عمر کمی که داشته توانسته با استقبال چمشگیری بین اهالی هنر مواجه شود و نه فقط سر خط خبر رسانههای داخلی که مورد توجه رسانههای خارجی نیز قرار گرفته است.
دیروز نهمین دوره حراج تهران برگزار شد. اثر سهراب سپهری با قیمت بالایش رکورد زد و به طور مجموع رقمی به بزرگی ۳۱میلیارد تومان معامله بین خریداران و فروشندگان اتفاق افتاد. موضوعی که به محض رسانهای شدن، با واکنشهای زیادی رو به رو شد و کنار بازخوردهای مثبتش عده زیادی هم بودند که برگزاری چنین حراجی با معامله های میلیاردی را زاییده چرخهای معیوب وغیر منطقی در دنیای اقتصاد میدانستند.
تابلوی سهراب رکوردحراج تهران را شکست
نهمین دوره این حراج تهران در هشتم تیر اتفاق افتاد و مثل سالهای پیش درهتل پارسیان آزادی برگزار شد. در این حراج ۸۰ اثر از ۵۹هنرمند برای مراسم چکش زنی و فروش آماده عرضه بود. نکته جالب توجه در همه دورههای این گردهمایی این است که طبق گفتهها آثار افرادی مثل سهراب سپهری، پرویز تناولی، حسین کاظمی و منوچهر یکه تازه عرصه رقابت در فروش محسوب میشوند. اما گویا امسال سهراب سپهری غیبت سال گذشتهاش را جبران کرده و با دو اثر در حراج امسال حضور داشته است؛ که یکی از آنها در اختیار گالری گلستان بود و دیگری هم اثری بوده که پیشتر صاحبش این تابلو را از ابراهیم گلستان هدیه گرفته بود. اما خبر پر سر و صدای این اتفاق رکورد زنی فروش تابلوهای سهراب سپهری است که یکی از آنها پنج میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان بود. البته بعد از آن هم گران ترین تابلوی به فروش رفته اثر حسین زنده رودی بود که با قیمت دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان فروخته شد.
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ، می فروشم به شما...
سهراب سپهری در کنار اینکه برای عموم مردم شاعر شعر نو عصر معاصر باشد، در نقش زدن روی بوم هم دستی بر آتش داشته تا جایی که خودش هم در ابیاتش به این موضوع اشاره می کند که اهل کاشان است و پیشهاش نقاشی است. ولی بعد از برگزاری حراج تهران شاید برای بسیاری این سوال پیش بیاید که چرا طی چند سال گذشته در گردهماییهای حراج تهران میزان طرفداران این شاعر نقاش گوی سبقت را از بقیه ربوده است. رضا نامی هنرمند و کارشناس هنری چندی پیش درباره چرایی این موضوع در گفت و گویش این طور توضیح داده بود:« چند وجهی و کاریزماتیک بودن شخصیت سهراب سپهری به عنوان یک شاعر و نقاش در به فروش رفتن آثار این هنرمند با قیمتهای بالا و زدن رکورد در خرید و فروش آثار هنری، تأثیر زیادی داشته است. همچنین جنبه شاعرانگی نقاشیهای سپهری توانسته توجه علاقهمندان را به سمت آثار این هنرمند جلب کند. ایرانیها به این وجه توجه بیشتری دارند و با شعر، بیش از نقاشی همنوا هستند. این حس شاعرانه بودن خیلی موثر بوده است. بحث دیگرهم عرضه و تقاضاست. هنرمندان زیادی بودهاند که همتراز با سهراب سپهری یا حتی خیلی بهتر از او کار کردهاند، اما آثارشان به این پایه نرسیده، چون عرضه و تقاضای آثار آنها نسبت به نقاشیهای سهراب بسیار متفاوت بوده است. تا کنون هر کسی اثری از سهراب سپهری خریده به سود رسیده است.»
حراجی یا پولشویی مسئله این است!
بعد از شکستن رکورد فروش در مراسم حراج تهران این کاربران فضای مجازی بودند که نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند و آن را با وجود شرایط بد اقتصادی نقطه تاریکی در اوضاع امروز جامعه قلمداد کردند تا جایی که طیفهای مختلفی این موضوع را بهانه ای برای پولشویی اقتصادی گروههای خاص دانستند و برخی دیگر خرید و فروش این آثار را دلیل خوبی برای سرمایه گذاری در سالهای آینده و کسب سود به شمار آوردند. یغما در این باره گفته:«واقعا برام سوال شده که در این وضعیت اقتصادی، چطور حراج تهران ۳۱ میلیارد فروش داشته؟ جز پولشویی سازمان یافته هیچ احتمال دیگه ای به ذهن نمیرسه.» از طرفی متیه هم در واکنش به این موضوع نوشته:« حراج هنری تهران امسال با ۳۲ میلیارد رکورد زده و گرونترین اثر ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون بوده، اختلاف طبقاتی مطلقا دو طبقه شده فقیرا و خیلی پولدارها» فتوره چی هم در تازهترین توییتش گفته:« وقتی در کشور غرق در رکود و بحران اقتصادی، یک جوان، ۵۳ میلیارد سکه طلا میخرد. باید هم جوانهای دیگر در حراج هنری تهران ظرف یک روز ۳۱ میلیارد پولشویی کنند. » برخی هم مثل روح الله دهقانی این پدیده را مصداق بارز غربزدگی دانسته اند و آن را چیزی متفاوت از مشی و سبک افرادی مثل سهراب برشمردهاند. « از نمونههای بارز غربزدگی و اختلاف طبقاتی برگزاری رویدادهایی مثل حراج تهران است. برگزاری مراسم به سبک حراجیهای معروف لندن و پرداخت قیمتهای گزاف برای آثاری که شاید برخی از آنها دارای ارزش معرفی شده نباشند. پنج میلیارد تومان برای نقاشی سهراب سپهری! اگر سهراب زنده بود چه میگفت؟ » بین همه این نظرات منفی و تند تیز اما روزنامه نگارانی مثل مهدی خرمدل هم وجود داشتند که در نظراتشان بر این باور بودند که برگزاری مراسمی مثل حراج تهران لزوما ارتباطی با مقولهای مثل پولشویی ندارد. « ۱/۲ این تابلوی رنگروغن سهراب سپهری با ابعاد ۳۰۰×۱۰۰ ۵.۱ میلیارد تومان در حراج تهران فروخته شد و گران ترین اثر سهراب شد. یکی نوشته خدمات متقابل هنر و پولشویی که حتماً فاقد عقبه منطقیه. در کشوری که میشه دستی پول جابجا کرد و هزاران سکه خرید، چرا باید با خرید تابلو پولشویی کرد؟ » هرچند به غیر از دستگاه های قضایی و نظارتی نمی تواند قضاوت کند.
*مهر
ارسال نظر