بیش و کم همه در جریان تنگناها و عسرت های مالی سازمان صداوسیما هستند. مجلس شورای اسلامی هر ساله در تعیین بودجه صداوسیما، معمولا یک سوم اعتبار درخواستی این سازمان را تخصیص می دهد و مابقی را به جذب آگهی های بازرگانی و ساخت برنامه های مشارکتی واگذار می کند. از سوی دیگر، در تمام دنیا مرسوم است که شبکه های تلویزیونی بخشی از هزینه های خود را از طریق جذب آگهی بازرگانی و تبلیغات تامین می کنند. به تعبیری بهتر، اتخاذ چنین رویه ای نه مذموم است و نه می توان ایراد و خرده ای بر آن وارد دانست. در خصوص کیفیت و کمیت آن اما می توان مباحثی را مطرح کرد، خاصه آن جا که رگه هایی از افراط و تفریط را بتوان در فرآیندش رصد و مشاهده نمود.
تلویزیون در خلال برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه باکس های ویژه و متعددی را برای آگهی های بازرگانی در قبل، بین دو نیمه و پایان بازی ها درنظر گرفته که از بالاترین میزان تعرفه نیز برخوردار است، تا آنجا که هزینه هر ثانیه آن به چند ده میلیون پهلو می زند. تا این جای کار نیز همه چیز طبیعی است و مورد غیرعادی در آن مشهود نیست. درباره کمیت و میزان زمان این آگهی ها اما حرف و حدیث بسیار است و جای چالش و بحث دارد. گاه مدت زمان این آگهی ها به خصوص در میان دو نیمه آن قدر زیاد و آزاردهنده است که حتی فریاد اعتراض میهمانان و کارشناسان را نیز به آسمان بلند می کند. مورد بارز و عینی اش، اختصاص یازده دقیقه از زمان ۱۵ دقیقه ای بین دو نیمه بازی ایران و پرتغال به پخش آگهی های بازرگانی بود که اعتراض مهدی مهدوی کیا به عنوان یکی از کارشناسان میهمان مدعو را نیز در پی داشت که گلایه مند بود از بابت زمان کمی که به او و دیگر میهمان برنامه، فرهاد مجیدی اختصاص داده بودند برای تجزیه و تحلیل بازی در نیمه اول. عادل فردوسی پور هم که اجرای برنامه را برعهده داشت، برخلاف سیاق دیگر همکارانش که در این موارد سیاست توجیه و استدلال را در پیش می گیرند، با بر زبان آوردن عبارت «جانا سخن از زبان ما می گویی» به نوعی بر گفته های مهدوی کیا مهر تایید زد و با او همراهی کرد.
مخاطبان آگهی های بازرگانی به طور خاص تماشاگرانی هستند که پای تلویزیون نشسته اند و بیننده برنامه مورد علاقه و دلخواه خود شده اند. به بیان دیگر، آگهی دهنده متقبل هزینه های گزاف می شود تا خدمات خود را برای جامعه مخاطب هدف معرفی نماید و از ِقبَل آن، به سود و منفعتی دست یابد. نوع چیدمان و زمان و چگونگی پخش این آگهی ها اما به طور قطع در تاثیرگذاری شان بر مخاطب نقش اساسی و ویژه دارد. پخش آگهی بازرگانی فلان شرکت یا اپراتور که در حوزه ارتباطات فعالیت دارد در یک بزنگاه حساس و درست قبل از زدن سوت آغاز بازی یا شروع نیمه دوم که تماشاگر تشنه تماشای آن است، نه تنها اثرگذاری لازم را نخواهد داشت که چه بسا اثر معکوس گذاشته و یک کنش منفی و جبهه گیری را در پس ذهن او به ثبت برساند. فراتر از آن، ممکن است بیننده را به خود تلویزیون بدبین کند و انگ کاسب کاری و کسب درآمد به هر قیمت را بر پیشانی این رسانه تصویری فراگیر حک نماید.
پخش آگهی های بازرگانی و جذب تبلیغات حق مسلم هر رسانه است و خرده ای بر آن وارد نیست، به شرطی که در طراحی مدت و زمان پخش، ملاحظات و اقتضائات لازم صورت گیرد و خواسته و سلیقه مخاطب هم در نظر گرفته شود. در پیش گرفتن رویکردی افراط گونه در این خصوص، خسرانی سه جانبه را به همراه خواهد داشت؛ اول برای خود رسانه که ممکن است با دلزدگی و حتی ریزش مخاطب مواجه شود، دوم از جهت سازمان یا نهادی که با تقبل هزینه های گزاف اقدام به سفارش پخش آگهی کرده و چه بسا نتیجه معکوس بگیرد و سوم از بابت مخاطبی که به نیت سرگرم شدن و پرکردن اوقات فراغت خود جذب رسانه شده و در عمل اما، احساس کند که با اعصاب و روانش بازی می شود.
در روزگاری که عصر ارتباطات خوانده شده و رقابتی تنگاتنگ و نفسگیر میان رسانه ها برقرار است و تلویزیون با رقبای جدی و قدری چه از نوع آن سوی آبی اش و چه در فضای مجازی دست و پنجه نرم می کند، شایسته و بایسته است که با اخذ رویکردهای منطقی و مخاطب محور، قدر داشته ها را دانست و بر تعداد بینندگان افزود، نه آن که زمینه واپس زدگی و ریزش آن ها را به دست خود فراهم آورد.
ارسال نظر