جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۴

نجومیان در نشست بررسی سوگ مغان؛

"سوگ مغان" یاد آور فیلم "مطب دکتر کالیگاری" است

نشست نقد و بررسی رمان "سوگ مغان" عصر پنجشنبه با حضور بلقیس سلیمانی و دکتر امیرعلی نجومیان در محل انتشارات آموت برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ادبی خبرگزاری سینمای ایران، تازه ترین رمان محمد علی علومی نویسنده طنز پرداز کشور، در فضایی تاریک مأیوس روایت می شود که دریچه ای از شوخی و طنز در آن گشوده نیست.
بلقیس سلیمانی، نویسنده و منتقد در ابتدای این نشست به دلایل رجوع نویسندگان به اسطوره اشاره و تصریح کرد: باید ببینیم مردم چه نیازی به باز آفرینی اسطوره ها دارند. به نظر می رسد نویسنده ها وقتی به این موضوع روی می آورند که بحث بحران هویت یا در مقابل آن تقویت روحیه ملی مطرح باشد. همه صاحب نظران معتقدند که تقویت روحیه ملی پس از حمله اعراب بزرگترین انگیزه فردوسی برای سرایش شاهنامه است. فکر می کنم اگر از علومی یا دیگر نویسندگان بپرسیم که چرا به اساطیر رجوع کرده اند، حتما پاسخی خواهند داد که به مسأله هویت مربوط است. وقتی که یک هنرمند درگیر بحث های درونی باشد و از خود بپرسد "من که هستم" "از کجا آمده ام" و "چرا می نویسم" دقیقا در پی همین هویت است. در این رمان نویسنده می خواهد بگوید پشت شهر زلزله زده بم چه تاریخی هست.
سلیمانی درباره روش های رجوع نویسندگان به اسطوره ها نیز گفت: نویسنده به دو طریق خود آگاه و ناخودآگاه به سراغ اسطوره می رود. در حالت ناخودآگاه ما اثر خلق می کنیم ولی اثرمان بوی و رنگ المان هایی را دارد که از دودمان های دور به ما رسیده است و در روان ما ته نشین شده است. بوف کور مثالی از این نوع کاربرد است. یعنی گفته می شود نویسنده به صورت ناخود آگاه برخی از این اسطوره ها را به کار برده است. اما روش دوم شیوه ای است که علومی از آن بهره برده است. یعنی به صورت آگاهانه دو اثر اسطوره ای را پایه رمان خود قرار داده است.


امیر علی نجومیان نیز در این نشست گفت: "سوگ مغان" مرا به یاد فیلم "مطب دکتر کالیگاری" می اندازد. این فیلمی است که سینمای اکسپرسیونیسم آلمان را به دنیا معرفی کرد. اکسپرسیونیسم به فعلیت در آوردن دنیای درون است. علومی هم تلاش کرده دنیای ذهنی خود را باز نمایی عینی کند. انگار انسانی که کابوس هایش را در ما به ازای بیرونی می بیند. تمام این مار ها و نماد های اسطوره ای، برگرفته شده از دنیای درونی این نویسنده است. ادبیات اکسپرسیونیسم در دسته مکتب مدرن می گنجد. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا "سوگ مغان" یک اثر مدرن است؟ من به این نتیجه رسیدم که این رمان علاوه بر مؤلفه های مدرن، دارای خصوصیات اثر پست مدرن هم هست. من نوعی اختلاط در این رمان دیدم
وی ادامه داد: نقش اسطوره در ادبیات مدرنیستی نقش بسیار مهمی است. استفاده از اسطوره در ادبیات مدرن، برای بیان مسائل روز جامعه است. ادبیات مدرن تنها به دنبال کشف هویت گذشته نیست ولی می خواهد پلی بزند میان گذشته و امروز جامعه. سوگ مغان دقیقا این کار را انجام می دهد. رمان یک داستان بازگشت به خانه است اما این پرسش مطرح است که قهرمان در پس این بازگشت به دنبال هویت شخصی خود است و یا هویت جمعی را جست و جو می کند. به نظر من می آید که قهرمان به دنبال هویت خود به تنهایی نیست. ما این جا با هویت قومی مواجه ایم. داستان یک سوگنامه قومی است. اما تفاوت آن با تراژدی های کلاسیک در این است که در تراژدی یک قهرمان داریم که مسیری را طی می کند و با یک اشتباه سقوط می کند. اما در رمان سوگ مغان، قهرمان به نقطه تراژدی نمی رسد. حتی مرگ او هم مرگی نیست که با داستان های تراژیک شبیه باشد. این جا زلزله بم استعاره ای از یک سقوط فراگیر است. این رمان درباره زلزله نیست.
نجومیان درباره هویت قومی مطرح شده در رمان نیز توضیح داد: در داستان دو شخصیت داریم به نام های "پشنگ دیهیم" و "شاهین اسپندار". این دو شخصیت دو قطب خوبی و بدی را در داستان ترسیم می کنند. اسپندار نزدیک ترین شخصیت به مغان یا همان سالخوردگان خردمند است. علومی، شخصیت اول داستان، خودش درگیر این تعریف خوب و بد است. در جای در جایگاه پشنگ است و در جایی دیگر اسپندار. این دو شخصیت در واقع در انسان های دیگری نیز ظهور می کنند. این موضوع نظریه من را در مورد رمان اثبات می کند که در این داستان با شخصیت های فردی خاص مواجه نیستیم. این با ترااژدی های شکسپیر فرق دارد. در آن جا ما با شخصیت های خاص و تعریف شده مواجه ایم اما در سوگ مغان با سیلان شخصیتی رو به رو هستیم. این برای من جالب است که با یک هویت متکثر رو به رو شوم. این هویت ایران است که با نقب زدن به ادبیات کهن و نوی ایران نشان داده می شود. این یک رمان بینامتنی است. راوی برای روایت، به متن های متفاوتی متوسل می شود. دقیقا همین جا است که اثر از حوزه مدرنیسم به پست مدرنیسم پهلو می زند. اما من معتقدم این یک اثر پست مدرن نیست. هرچند آخرین فصل اثر تلاش می کند که خودآگاه یا ناخود آگاه پست مدرن باشد.

در ادامه نشست نقد رمان "سوگ مغان" نویسنده آن، محمد علی علومی ضمن تشکر از حضور علاقه مندان هوشمند در جلسه گفت: ادبیات کرمان در حال شکل گیری است. ما در موسیقی سابقه ای طولانی داریم. رمان هایی که تحت تأثیر دوره رضا خان نوشته می شد، بیشتر تبلیغاتی بود. بنابراین داستان نویسی به شیوه حرفه ای در کرمان مانند سینما یک هنر نو پا است و ادبیات شفاهی در کرمان قالب بوده. به همین خاطر بسیار به جاست که افرادی نظیر بلقیس سلیمانی و محمدرضا شریفیان دارند یک جای خالی در ادبیات ایران را پر می کنند. البته امثال باستانی پاریزی و هوشنگ مرادی کرمانی را هم نباید نادیده گرفت. این جای خالی که در واقع پاشنه آشیل ادبیات ایران است، نبود نگاه هستی شناسانه است. بسیار از رمان هایی که بزرگان می نویسند، صرف نظر تصویر سازی خوب، نگاه جدیدی به خواننده نمی دهند. بنابراین در مقابل این چهره ها که تلاش می کنند خلا های ادبیات را پر کنند و به مخاطب جهانبینی بدهند،بنده در مقامی نیستم که دفاعی از رمانم داشته باشم. بنده می خواستم در انتهای رمان پرسپکتیوی ارائه دهم که مقداری از زیبایی های دنیا را نیز نشان دهد. ولی با صحبت های دوستان متوجه شدم این تصویر در رمان به خوبی جا نیافتاده است. به نظرم رسید که نباید در انتها سایه روشن ایجاد می کردم و رمان را با همان قاطعیت جاری در داستان به پایان می بردم.

او استفاده از اساطیر برای داستان گویی را تعمدی دانست و گفت: ما در گذشته خود متون و ادبیات فاخری داریم که باید از آن استفاده کنیم. غربی ها از داشته هایشان استفاده کرده اند. همین تعبیر سنتی از انسان که می گوید انسان هم زمان هم شر است و هم خیر بسیار مهم است. خود بحران زده انسان که از بیرون مددی به او نمی رسد بی پناه است و شایسته پرداخته شدن. ما از اسطوره ها و بزرگان علمی و فرهنگی مان غافل مانده ایم و امروز بار سنگینی بر شانه های ناتوان ما قلم به دستان است تا کارهایی که مدیران نمی کنند ما انجام دهیم. در ایم میان طبیعی است که آزمون خطا صورت گیرد.

رمان "سوگ مغان" تازه ترین اثر نویسنده طنز پرداز ایرانی، در فضایی اساطیری نگاهی به موضوع هویت ایرانی می اندازد.
انتهای پیام/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.