شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۴

"ستایش" سرگردان در ناگزیری ها

ستایش

سهیلا قوسی

" ستایش" از آن دسته آثاری است که به لحاظ ساختار و استخوان بندی کمتر نمونه اش را در تلویزیون خودمان دیده ایم ... و شاید بتوان به جنس این گونه مجموعه ها عنوانی چون "رمان محور" اطلاق کرد و البته فیلمسازانی چون سعید سلطانی که فیلد مورد علاقه شان برگردان رمان گونه قصه ها در قالب یک مجموعه تلویزیونی باشد نیز به ندرت وجود داشته باشند .

برگردان رمان گونه به معنای اقتباس تصویری از یک اثر مکتوب و مشهور ادبی نیست بلکه بدین مفهوم است که بیننده پس از دیدن چند قسمت متوالی از اثر مذکور ، در حال مطالعه یک رمان عریض و طویل با حوادثی از جنس ادبیات است .

سلطانی در سیر کارنامه کاری خود با دو مجموعه شاخص " پس از باران" و " خانه ای در تاریکی" که به این سبک ، علاقه بسیاری دارد کما اینکه مجموعه " پس از باران" علاوه بر ساختار رمان گونه اقتباسی بود از قصه ای به قلم شخص کارگردان که بعد ها تصمیم به ساخت سریالی بر اساس آن می گیرد.

نکته جالب تر آنکه حتی عناوینی که او برای داستان های تصویرش برمی گزیند از جنس رمان های بلند است و البته تا به امروز نیز به رغم افت و خیز ها و شدت ضعف هایی که در مجموعه آثارش داشته از منظر اقبال عمومی مخاطبان موفق بوده است که این امر علاوه برانکه نشان از تبحر کارگردان دارد اثبات کننده این واقعیت است که جامعه ایرانی بر خلاف جهت جریان وانفسای سرعت در جهان ، همچنان "رمان" را دوست می دارند .

اما " ستایش" علاوه بر دارا بودن مولفه های عنوان شده یک ویژگی بارز دیگر نیز دارد و آن جسارت است.

کنشی که درام ستایش بر بستر آن شکل می گیرد شاید فی نفسه حساسیت برانگیز باشد و تولید چنین مجموعه ای حکایت از این دارد که مدیران رسانه ملی به این نتیجه رسیده اند بازگویی برخی حوادث ها و واقعیت ها در حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی بویژه در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی ، سبب می شود تا نسل سوم و چهارم انقلاب ، با مقاطع تاریخی کشور خود در دوره های گوناگون آن هم با زبانی مطمئن و غیر مغرضانه آشنا شوند ....( چنانکه ارمغان تاریکی نیز اثر شاخص دیگری در این حوزه است)

محمد فرزند یک خانواده متوسط ، سنتی و مذهبی است. سرباز وظیفه ای که علی رغم واهمه اش از جنگ ناچار به گذراندن خدمت خود در مناظق جنگی است اما در مقطعی خسته و سراسیمه به فکر فرار از خدمت و خروج از کشور می افتد.
 
در مقابل طاهر ، فرزند یک تاجر متمول که خدمت خود را به اتمام رسانده به دنبال اصرار محمد و پشتیابنی جسورانه ستایش از برادر بدلیل مهری که در دل نسبت به ستایش دارد حاضر می شود تا محمد را از مرز خارج کند اما محمد کشته می شود و خانواده اش طاهر را مسبب اصلی این اتفاق می دانند و پدر طاهر و ستایش مقابل یکدیگر قرار می گیرند و این نقطه اغاز ماجراست.

داستان " ستایش" درست در مقطعی رخ می دهد که نظام سرمایه داری فاسد برچیده شده اما بدلیل وقوع نا بهنگام جنگ آن هم در کشوری که تحولی عظیم را تجربه کرده است سبب شده است در کنار عظم مردمی برای بیرون راندن دشمن ار مرزهای جغرافیایی ،رگه های دیگری از طبقه مرفه آرام آرام شکل بگیرد و " ستایش" کنش ها و واکنش های دو قطب اجتماعی است .

یکی از شاخصه های اصلی این مجموعه که در عین حال نقطه قوتی نیز برای آن محسوب می شود تاکید سلطانی بر ارائه چهره ای چند بعدی از حشمت فردوس ، نماینده همان سرمایه داری نوپا است .

فردوس ( صرف نظر از بازی تیپیکال و گل درشت داریوش ارجمند) به لحاظ شخصیت پردازی نمونه عینی یک پدر ایرانی است پدری که حفظ کیان خانواده را در اولیوت قرار می دهد عاشقانه فرزندش را دوست دارد و به او رسم جوانمردی می آموزد بخاطرش می جنگد اما طبیعی است که به علت وابستگی به طبقه ای که به اعتراف خودش متعلق به ان نبوده اما مصرانه خود را به آن ملحق کرده است مقیاس سنجشش پول است.

در مقابل نادری پدر ستایش یک صحاف است و مانوس با کتاب ، مولفه ای که فردوس با آن بیگانه است و نادری با فردوس ها بیگانه ترو دلیلش هم واضح است نادری متعلق به توده مردم است و تعهد به انقلاب و ارزشهایش را واجب می داند و شخصیتی چون فردوس فی نفسه و فارغ از منسبات بوجود آمده برایش چندان وجاهتی ندارد .

فردوس نیز پدر محمد را یک طماع چپاول گر می بیند و این تقابل محصول یک بی اعتمادی ناگزیر است و " ستایش " و " طاهر" سرگردان در این ناگزیری ها و سلطانی در کنار به تصویر کشیدن این تقابل، گریزی نیز به شرایط اجتماعی آن دوره می زند .

" ستایش" درام خوبی دارد و علی رغم کشدار بودن برخی قسمت ها بیننده را با خود همراه می کند .

انتخاب نرگس محمدی برای کاراکتر " ستایش" درست و بجا است و قطعاً جنس بازی متفاوت او و حضور در اثری شاخص می تواند مسیر را برای آینده کاری او هموار کند .

شخصیت انیس با بازی سیما تیرانداز نیز از کاراکترهای تعریف شده داستان است که به پیش برد قصه و تشریح المان های مدنظر سلطانی کمک بسیاری می کند .

" ستایش" ریتم نسبتاً مناسب و دکوپاز شسته رفته ای دارد و رد پای وسواس همیشگی سلطانی در اینجا نیز دیده می شود .

اما در نهایت باید دید این رمان مطول که ظاهراً قرار است در 40 قسمت دیگر نیز ساخته شود به سرانجام قدرتمندانه ای می رسد؟

انتهای پیام/ع

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.