چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۲

نگاهی به فیلم «سه درجه تب»

دماغ به سبک ایرانی!

سه درجه تب

فاطمه فریدن


افیلم «سه درجه تب» نیز با هدف گیشه به میدان آمده است منتهی نه در حد و اندازه ای که به کمدی های سخیف نزدیک شود.از ابتدای فیلم که با شرط عمل زیبایی بینی و انتخاب او برای یک خانواده ثروتند آغاز می شود و تا انتها که همه چیز به خوبی و خوشی به سرانجام می رسد،فصلی طولانی قرار می گیرد که روایت پراکنده ای را در خود پنهان کرده است؛پراکندگی این روایت ومدت زمان طولانی طی شده در آن مهمانخانه جز بی حوصلگی مخاطب نکته دیگری را در بر ندارد. انگار صاحب مهمانسرا هیچ تاثیری بر افراد حاضر در آنجا ندارد و حتی به عنوان مسئول قدرت بیرون راندن آنان را ندارد.مثلا حضور آن مرد مسن و داستان عاشقانه اش چه کمکی به داستان دارد و با وجه کمیک ماجرا چه نسبتی می تواند داشته باشد و یا حضور نامزد قبلی سهیل شگفتی چندانی به وجود نمی آورد که بیننده را حداقل به خنده وادار نماید؛همین نکات است که ذهن را به پراکندگی موجود معطوف می نماید و این که آیا کارگردان بالاخره قصد روایت داستانی را داشته یانه. کارگردان در واقع تلاش داشته تا با ایجاد موقعیت های متعدد و با هر ترفندی که شده – که بازی بازیگران و نمایش چهره شان شامل آن خواهد شد - بیننده را به خود جذب نماید؛این ایراد را می توان به روایت از هم گسیخته فیلم نسبت داد که بیش از همه بر شکل گیری موقعیت استوار است تا روند مناسبی از آغاز و پایان را نمایان کند. فیلم شکل و شمایلی فانتزی به خود گرفته است و تصاویر و چهره ها بیشتر از موارد دیگر در صدد هستند تا بیننده را در کنار ماجرای فیلم نگاه دارند.اگر قرار بر این است که داستان حداقل وجه گیشه را پر کند،باید نگاه جدیدی به ماجرای رخ داده داشته باشیم تا از منظری برای بیننده جذاب جلوه نماید؛دختری برای از دواج با یک پسر ثروتمند بینی خود را به دست عمل جراحی می سپارد به این دلیل که خواسته مادر پسر این بوده است. زمانی که همه چیز بر وفق مراد است و دختر انتخاب می شود شناسنامه دختر توسط خودش از میان می رود و حالا نام عبدالکریم سوزنی در شناسنامه جدید حک می شود که حامل ماجراهای بعدی است اما این ماجراهای بعدی فقط با حضور علی صادقی و فصل طولانی جاده و حضور در یک عروسی در بین راه ادامه می یابد که در امتداد روند اصلی داستان نیست. باید بدانیم که هدف داستان نشان دادن وجوه کمدی و سرگرمی است یا به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی برای قبول ازدواج که جراحی زیبایی بینی نیز از آن است. فیلم تکلیف خود را با خود و تماشاگر نمی داند؛موضوعی که می توانست با یک نگاه دقیق و حتی در قالب کمدی با جزییات مناسب تری تصویر شود،به شکل آشفته ای تبدیل شده است که شاید حتی جوابگوی مخاطب عام نیز نباشد. حتی اگر اثری برای سرگرمی و به صرف نمایش برای مخاطبان اکران شود باید نکته قابل قبولی را در آن بیابیم. چینش تصاویر در در کنار یکدیگر به منظر رساندن پیام یا مفهومی نیست بلکه هدف نهایی دیدن بازیگران است؛انگار کارگردان و گروهش باید با سرعت هر چه بیشتر و طی مدت زمان تعیین شده ای فیلمبرداری را به پایان می رساندند و کیفیت معنایی فیلم نیز نزد آن ها چندان اهمیتی نداشته است. موضوع فیلم به نوعی تکراری است و نمی تواند برای مخاطب امروز جذابیت فوق العاده ای داشته باشد مگر آن که نگاهی نو بدون تاکید به گیشه در آن مستتر بوده باشد. با این وصف شاید نویسنده یا کارگردان از ایرادهای بی دلیل منتقدین بر چنین فیلم هایی بگویند و نکات نوشته شده توسط آنان را اشکال گرفتن بی سبب می دانند چرا که از نظر برخی از فیلمسازان عزیز،فیلم دیدن در هر شرایطی جزء لازم زندگی است حتی اگر آن فیلم فاقد معنا و مفهوم خاصی باشد؛از این رو تمام نقدهای نوشته شده را نوعی روشنفکری می پندارند. با این همه هر فیلمی باید دارای روایتی منسجم باشد به ویژه فیلم های کمدی که چندی است در نظر عموم شکلی ساده و معمولی یافته اند. به هر حال فیلم از حضور بازیگرانی بهره برده است که سابقه ایفای نقش در حوزه طنز و کمدی دارند و البته در این فیلم باز هم به تکرار رسیده اند مثل علی صادقی که رفتارهایش شبیه گذشته است و حتی رضا عطاران که تصور می شد مسیر رو به رشدی را در ادامه کار بازیگری اش طی نماید. الهام حمیدی در نقش الهام سعی داشته تا از نقش های قبلی اش فاصله بگیرد و به وجوه دیگری از توانایی هایش برسد ولی باز هم بازی اش آنچنان طبیعی نیست تحت تاثیر فضایی که موقعیتی است تا روایتی. لااقل بازیگران می توانستند نمایش تازه ای از بازی ها در این فیلم داشته باشند تا اتفاقات تا این اندازه پراکنده و بی دلیل ارائه نشوند. به نظر می رسد تا زمانی که فیلمسازان به هر قیمتی به گیشه و درآمد حاصل ازآن بیاندیشند،وضعیت به همین منوال خواهد بود تا جایی که زمانی مخاطب نیز از تماشای چنین فیلم هایی دلزده خواهد شد و حتی برای سرگرمی هم که شده پا به سالن سینما نمی گذارد

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.