چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۴

مرضیه برومند: بازیگرسالاری آفت سریال‌های تلویزیونی شده است

مرضیه برومند

سینماپرس: فکر می‌کنم در شرایط فعلی بیشتر نفع مالی برای عوامل سریال‌ها مهم است، تلاش دارند کاری بسازند و پولی دریافت کنند اما به‌فکر کیفیت نیستند.

 به گزارش سینماپرس، عروسک‌گردانی که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل کرد و بعدها به‌عنوان کارگردان و بازیگر شناخته شد. «شهر موش‌ها»، «الو الو من جوجوام»، «سلطان صاحبقران»، «خونه مادربزرگه»، «آرایشگاه زیبا»، «ورثه آقای نیکبخت» و خیلی از آثار دیگر مجموعه نوستالژی‌های مرضیه برومند در سینما و تلویزیون است. البته او در عرصه نمایش‌های تئاتر هم کارهایی را روی صحنه برده که شاید از مهمترین آن‌ها می‌توان به «یک جفت کفش برای زهرا»، «دزد و رنگ قرمز»، «کدو قلقله و دیو آنتیگون» و «شهر کوچک ما» اشاره کرد. این روزها سریال «ورثه آقای نیکبخت» برومند که اواخر دهه ۷۰ ساخته شد روی آنتن تلویزیون است و با او طی گپ‌وگفت کوتاهی درباره حال‌وروز امروز سریال‌سازی تلویزیون و کارهای طنز صحبت کردیم.

مشروح این گپ‌وگفت را در ادامه بخوانید:

تهیه‌کننده امروز تهیه‌کننده نیست

*بگذارید بدون مقدمه به‌سراغ سریال‌سازی در تلویزیون برویم؛ به‌نظر شما سریال‌سازی در تلویزیون در یک دهه پیش با الآن چه تفاوت‌هایی کرده است؟

به‌نظر من الآن بیشتر سلیقه سازندگان، مسئولین و تهیه‌کنندگان تغییر کرده است تا بینندگان. الآن تهیه‌کنندگانی داریم که واقعاً وظیفه تهیه‌کنندگی را به‌خوبی انجام نمی‌دهند و در واقع تهیه‌کننده نیستند. تهیه‌کنندگی یک حرفه بسیار مهم است و تهیه‌کننده حرف اول و آخر را در سریال‌ها می‌زند. او نه‌تنها مسائل مالی پروژه را تأمین می‌کند بلکه با انتخاب‌هایش مسیر کار را مشخص می‌کند. تهیه‌کننده عوامل سریال مانند کارگردان و گروه را انتخاب می‌کند و بنابراین، نقش مهمی به‌عهده دارد امّا به‌نظر می‌رسد که اکنون تهیه‌کنندگان به این نقش خودشان به‌خوبی واقف نیستند و آن را انجام نمی‌دهند.

بازیگرسالاری آفت سریال‌سازی تلویزیون

موضوع دیگر این است که می‌بینیم برخی از کارها اصلاً فیلمنامه‌ای ندارند. کار شروع می‌شود اما متنی در دست نیست. روز به روز متن نگارش می‌شود و در اختیار گروه قرار می‌گیرد. این شرایط موجب شتاب‌زدگی و بروز مشکلات دیگری می‌شود. موضوع دیگر این است که متأسفانه در حال حاضر در بیشتر سریال‌ها به بازیگران اهمیت داده می‌شود و برای آن‌ها هزینه می‌کنند اما مسائل مهمی مانند لباس، نور، صحنه و... فراموش می‌شود. به‌طور کلی فکر می‌کنم در شرایط فعلی بیشتر نفع مالی برای عوامل مهم است، تلاش دارند کاری بسازند و پولی دریافت کنند اما به‌فکر کیفیت نیستند. اما در گذشته این‌چنین نبود و بیشتر به مسائل کیفی اهمیت داده می‌شد.

باید جلوی کپی‌برداری در سریال‌سازی گرفته شود

*به‌نظر شما فناوری‌های جدید به بهبود کیفیت کارها کمک نکرده است؟

نمی‌توان نقش فناوری‌های جدید را در فیلمسازی نادیده گرفت اما فکر می‌کنم این تأثیر فقط در آب‌ورنگ سریال‌ها بوده است. فناوری به‌کمک عوامل آمده و به‌لحاظ بصری کارها را بهتر کرده است. در گذشته سریال‌ها با کیفیت بصری بالایی ارائه نمی‌شد اما الآن کارهای باکیفیتی ساخته می‌شود. من یک نقدی هم دارم که می‌خواهم آن را با شما در میان بگذارم، آن هم این است که اگر شما با دقت به سریال «هیئت مدیره» نگاه کنید متوجه می‌شوید که برخی از قسمت‌هایش از سریال‌های دیگر کپی‌برداری شده و قصه دقیقاً همان است، حتی تغییری هم در آن ایجاد نشده، مثلاً یک قسمت از روی سریال «کارآگاه شمسی و مادام» کپی شده و قسمت دیگری از روی سریال «آپارتمان». این شرایط اصلاً برای فیلمسازی و سریال‌سازی ما خوب نیست. باید به این مسائل رسیدگی و جلوی این طور کارهای نادرست گرفته شود. به‌نظر من این کار چیزی جز دزدی ادبی نمی‌تواند باشد!

کمدی‌های الآن زیاد عمق ندارند و حرف خاصی نمی‌زنند

*مقوله دیگری که شما در آن سرآمد بوده و هستید موضوع طنز است. در کارهای طنز باید چگونه قدم برداشت تا برای مخاطب باورپذیر شود؟

طنز یعنی انتقاد ظریف به معضلات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی؛ یعنی طوری به این مسائل کنایه بزنی که بیننده به‌فکر فرو برود. باید از یک لحن ظریف و خاص در طنز استفاده کرد. متأسفانه کمدی‌های الآن زیاد عمق ندارند و حرف خاصی نمی‌زنند. در بیشتر کارهای طنز از حرکت فراوان برای خنداندن بیننده استفاده می‌شود و محتوایی وجود ندارد. به‌نظر می‌رسد در کارهای طنز هم باید بتوانی بیننده را با خودت همراه کنی و اگر کار خیلی انتزاعی باشد این همراهی اتفاق نمی‌افتد.

اثر کارهای طنز خیلی بیشتر است

*ساخت سریال‌های طنز سخت‌تر است یا جدی؟

هر کاری اگر بخواهد درست انجام شود سخت است، اما بحث بر سر این است که کدام کارها تأثیرگذارتر هستند. به‌نظر من سریال‌های جدی در همان لحظه اشک افراد را در می‌آورند و تمام می‌شوند اما اثر کارهای طنز خیلی بیشتر است.

تمایل دارم که حرف‌های جدی را با لبخند بزنم

*خودتان ترجیح می‌دهید کارهای طنز بسازید یا جدی؟

من ترجیحم کار طنز نیست بلکه ذائقه‌ام طنز است. تمایل دارم که حرف‌های جدی را با لبخند بزنم و از دریچه طنز به مسائل تلخ نگاه کنم، مثلاً همین موضوع ارث خیلی دردناک است اما می‌توان از منظر طنز به آن پرداخت و موضوع را به‌صورت جذاب‌تری به بیننده ارائه کرد.

کارها به‌صورت بداهه انجام نمی‌شود

*چقدر در کارهایتان اجازه می‌دهید که بازیگران از بداهه‌گویی استفاده کنند؟

در کارهای من معمولاً متن کامل نوشته شده و کارها به‌صورت بداهه انجام نمی‌شود. برخی از پیشنهادات را که بازیگران حین کار مطرح می‌کنند، بررسی می‌شود و در صورت تأیید، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بعد از «ورثه آقای نیکبخت» به موضوع ارث و میراث بیشتر پرداخته شد

*همین کار «ورثه آقای نیکبخت» که این شب‌ها دوباره روی آنتن تلویزیون آمده، یک کار مناسبتی نوروز بود؛ چطور توانست هم مفهوم دنیازدگی را به‌خوبی القاء کند و هم جذاب باشد؟

این سریال یک کار مناسبتی برای عید نوروز بود. به‌نظرم جذابیتش در موقعیت‌هایی است که در آن ایجاد می‌شود. همه به‌خاطر پول و رسیدن به ارثیه با یکدیگر در می‌افتند اما در نهایت اتفاقاتی رخ می‌دهد که حق به حقدار می‌رسد. موضوع این سریال پول‌پرستی و سودجویی است و همین مسئله در عین تلخ بودن کار را جذاب کرده بود. موضوع ارثیه یک مسئله تلخ اجتماعی است که اتفاقاً قابلیت‌های طنز زیادی هم دارد، چرا که ارثیه یک موضوع خیلی تلخ است. خانواده‌های زیادی را می‌بینیم که به‌خاطر پول و سودجویی از هم می‌پاشند و این واقعاً دردناک است. همه می‌دانیم که مرگ حق است و از آن گریزی نیست، اما بهتر است در دوران حیاتمان تکلیف ثروت خود را مشخص کنیم تا در آینده مشکلی پیش نیاید. همین موضوع که چند نفر با یکدیگر درگیر می‌شوند، فضایی ایجاد می‌کند که قابلیت طنز بالایی دارد و به همین دلیل می‌بینیم که سریال‌های متنوعی با این موضوع ساخته می‌شود.

بیننده با سریال طنز ما به‌فکر فرو می‌رود

*مگر در این سریال از چه زاویه‌ای به موضوع ارثیه پرداختید که این موضوع در قالب‌های نمایشی جدی‌تر گرفته شد و اصلاً قرارتان با مخاطب القای چه پیام‌هایی بود؟

در این سریال بیشتر خانواده‌های وراث درجه دو، سه و چهار با یکدیگر درگیر می‌شوند، زیرا وارث درجه یک وجود ندارد. البته بعداً در جریان سریال مشخص می‌شود که آقای نیکبخت نوه‌ای دارد و او وارث درجه اول است، در واقع آقای نیکبخت پسری داشته که قبلاً فوت کرده اما فرزندی از او باقی مانده است. جذابیتش این است که آقای نیکبخت خودش این موضوع را می‌دانسته اما به این دلیل که پسرش با کسی ازدواج کرده که او مخالف بوده، درباره وجود این فرزند حرفی نزده است. به هر حال، این شرایط باعث می‌شود که وراث درجه دو، سه و چهار با یکدیگر درگیر شوند، در واقع پول‌پرستی و سودجویی افراد در این سریال به‌نمایش گذاشته می‌شود. در نهایت این ارث به هیچ‌کدام از این افراد نمی‌رسد و آن‌ها به‌خاطر سودجویی‌شان ضرر می‌کنند. سریال به‌صورت ضمنی بیننده را متوجه می‌کند که سودجویی و پول‌پرستی در نهایت به‌ضررش تمام خواهد شد. از سوی دیگر، برخی را به این فکر وامی‌دارد که در دوران حیاتشان تکلیف ثروت خود را مشخص کنند تا بعداً مشکلی پیش نیاید. از طرف دیگر، بیننده به این فکر فرو می‌رود که وقتی کسی از خانواده ما رفت و ارثیه‌ای باقی ماند چطور رفتار کنیم.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.