دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۸

با نگاه تک بعدی خاطره حناچی؛

نقد جمود فکری با مستند فمینیستی «قصه دختران فروغ»!

مستند قصه دختران فروغ

سینماپرس: «قصه دختران فروغ» بیشتر از آنکه یک نقد اجتماعی و فرهنگی باشد خودش درگیر خشونت و سرشار از نفرت است.

به گزارش سینماپرس، موضوعات اجتماعی در سینمای مستند پدیده مهمی است که سینمای ما به آن توجه ویژه‌ای دارد اما نبود دانش و پژوهش علمی و کارآمد برای نقد معضلات اجتماعی منجر به تک‌بعدی نگاه کردن مسائل می‌شود و این موضوع وابسته به طیف خاص فکری و حزبی نیست. اگر مستند به‌جای انجام رسالت خود که بیان حقیقت‌هاست تنها کلیشه‌ای و تک‌بعدی نگاه کند به سرانجامی که سینمای داستانی ما دچار آن شده است گرفتار خواهد شد: آنچه که درون سینماگر است در آینه فیلم منعکس خواهد شد.

"خاطره حناچی" در مستند جدید خود نیز دچار همین مسأله شده است و به جای نقد معضلات اجتماعی و توجه به زیرساخت‌ها میان نقد زوج سرپرست و گذشته مادران و پدران دختران سرگردان است. نه به اولی به درستی پرداخته است و نه به دومی بلکه تنها در سطح فقط خاطرات و مشکلات دختران را بیان می‌کند.

حناچی قبلاً در مصاحبه‌ای به این نکته اشاره کرده بود که: «تمرکز مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بر روی سوژه‌ها و افرادی خاص بزرگترین معضل امروز فیلمسازان مستند است. بزرگترین مشکل مستندسازان به خصوص مستندسازان حوزه اجتماعی این است که تهیه کنندگان حرفه ای سینمای مستند راضی به تولید آثار مستند اجتماعی نیستند». خانم حناچی این نکته را در سال قبل بیان کرده است و در همین سال نیز مستند اجتماعی خود را که وظیفه مهم مستند سازان می‌داند و نباید از آن ترسید ساخته است. حالا سؤال این است که آیا مرکز گسترش با اکران و تولید مستند وی در مسیر درست خود قرار گرفته است یا خیر؟

مستند گشته و از میان ده‌ها "پدر و مادر سرپرست" که باعشق و محبت و البته تخصص و تعهد فرزندان بی‌سرپرست را انتخاب و آنها را تربیت و سرانجام وارد جامعه کرده‌اند،  رسماً جرجیس را از میان این همه انتخاب کرده است؛  خانم حناچی یک زوج را برای شوآف خود انتخاب کرده تا بتواند سنت‌های خشک و جمود فکری را در قرن بیست و یکم نقد و تبیین کند!  

حناچی به خوبی می‌داند که سبک زندگی روشنفکرانه سال‌ها است که دختران فراری ‌و طلاق و اعتیاد و خیانت را به ارمغان آورده‌ است. طبقات پایین جامعه البته مشکلات و گرفتاری‌های فراوانی دارد که جز با اصلاح زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و ‌اقتصادی آن ممکن نخواهد شد. اما حناچی بجای ساخت مستندی روشنگرانه درباره این معضلات، اثری فمینیستی ساخته است که رزومه‌ای در کارنامه هنری خود داشته باشد.

مستند، جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت،

«خاطره حناچی»

مستند هیچ داده‌ای جز خشونت نسبت به مردان و زنان متدین که دچار خطا شده‌اند نمی‌دهد. با نمایش اشتباهات و رفتارهای زننده آنها نسبت به بچه‌ها از آنان متنفر می‌شوید و آرزو می‌کنید که ای کاش دختران هیچ وقت وارد خانه فروغ نمی‌شدند تا زندگی آنان از آنی که بود بدتر نمی‌شد. این شیوه مستندسازی جداً جایزه دارد. مستندی که باید در کنار نمایش سوژه‌های مهم و حیاتی یک آورده فکری، فرهنگی و اجتماعی به ما اضافه کند تنها عصبی و دیوانه از وضعیت دختران است.

اما همکاری یکی از ارگان‌های فرهنگی نظام با وی برای ساخت مستندی فمینستی که در آن مردان تاریخ ایران مانند «خانه پدری» همه خشن،  بی‌اعصاب، دارای جمود فکری و بسته و ظاهرالصلاح اما باطناً فحاش و مشغول کتک زدن زنان و دخترانند و زندگی آنان را نابود کرده‌اند و فضایی سراسر تلخی و تاریکی بدون امید روشنایی، نشان می‌دهد که مسئولین فرهنگی کشور ما باید پاسخگو باشند که پول به چه کسی می‌دهند که برایشان چه فیلمی بسازد؟

مستند «قصه دختران فروغ» نه در ستایش خانواده و ارزش آن است و نه در نقد خشونت ‌و اعتیاد و دیگر عوامل خانمان سوز که پرسه‌ای است روشنفکرانه و شبه مددکارانه برای گفتن حرفی که در بیان آن الکن است و دقیقاً به درد سالن‌های نمایش هنر وتجربه می‌خورد.  مستندی که باید در سالن‌های جشنواره ایستاد و آن را چند دقیقه تشویق ممتد کرد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.