RED
قرمز
محصول سال 2010
آمریکا
هنرپیشگان: بروس ویلیس ، مورگان فریمن ، جان مالکوویچ ، هلن میرن ، کارل اوربن
کارگردان: روبرت شونتکه
فرانک موزز ( بروس ویلیس ) مأمور مخفی سازمان سیا که مدت زمانیست بازنشست شده ؛ در حال حاضر مشغول گذران زندگی آرام خود در کانزاس سیتی می باشد . در یکی از شبهای سرد زمستان مأموران ویژه پلیس به منزل وی حمله می کنند ؛ اما موزز با تجربه بالایی که دارد ، موفق می شود تمام مأموران را از پای در آورده و قبل از رسیدن نیروی کمکی بگریزد . وی که نمی داند چرا پلیس به خانه او یورش برد ، برای یافتن علت حمله ، به سراغ جو ماتسن ( مورگان فریمن ) مربی دوران خدمتش می رود ...
قرمز فیلمیست اکشن و کمدی که از سه کتاب مصور به همین نام نوشته وارن الیس و کالی هامنر اقتباس شده است . سبک ساخت فیلم نیز همانند داستانهای مصور می باشد . کارگردان برای آنکه تماشاگر را بیشتر در حال و هوای داستانهای مصور قرار دهد ، از روشهای فیلمبرداری ، تدوین و جلوه های بصریای که در فیلمهای تبلیغاتی و موزیک ویدئوها به کار می رود ، استفاده کرده است . شونتکه با این روش بیننده را در موقعیتی قرار داده که گویی در حال ورق زدن صفحات کتابهای مصور می باشد . البته بر خلاف فیلمی چون سین سیتی ، شونتکه به غیر از چند صحنه درگیری که عمدتاً در نیمه اول فیلم اتفاق می افتند استفاده اغراق آمیزی از این شیوه نداشته است .
ماجرای فیلم بر اساس سه اصل طراحی شده است که عبارتنداز " ریتمی آرام - غافلگیری – صحنه های اکشن و پر زد و خورد " که تقریباً تمام فیلم بر همین منوال جریان دارد . به عنوان مثال در سکانس آغازین فیلم روبرت شونتکه با ریتمی آرام شروع به روایت دوران بازنشستگی موزز می کند . این روند ادامه دارد تا زمانیکه مأموران پلیس به داخل منزل موزز وارد می شوند ؛ پس از آن با ناپدید شدن موزز در آشپزخانه ، همزمان با غافلگیری پلیس ، بیننده نیز غافلگیر می شود و این سوال در ذهن پلیس و بیننده بوجود می آید که موزز کجا رفته است . بعد از آنکه پلیس و بیننده فیلم از حضور موزز در پشت مأموران با خبر می شود ، بیننده هم زمان با پلیسها برای بار دوم غافلگیر می شود . پس از آن ، ریتم فیلم تغییر یافته و با نمایش صحنه های اکشن و پر زد و خورد که بین پلیس و موزز اتفاق می افتد ، عملاً قسمت اول ماجرای فیلم به پایان می رسد .
یکی از مشخصه های مهم فیلم طراحی فانتزی صحنه های اکشن و درگیری کاراکترها می باشد ، بگونه ای که بسیاری از حوادث رخ داده در این صحنه ها در عالم واقع ، به هیچ عنوان اتفاق نمی افتد ؛ که می توان به چند نمونه آن اشاره کرد :
پیاده شدن موزز از اتومبیل پلیس پس از بر خود خودروی ویلیام کوپر ( کارل اوربن )
شلیک نارنجک توسط موزز به مأمور سیا و متلاشی شدن مأمور پس از برخورد نارنجک
استفاده ماروین ( جان مالکوویچ ) از اسلحه خود برای زدن نارنجک همچون توپ بیسبال
شلیک گلوله توسط ماروین برای زدن گلوله آر پی جی
و نمونه های فراوان دیگری که همه آنها برای هرچه جذابتر کردن لحظات درگیری کاراکترها ، استفاده شده است ؛ البته باید به این نکته اشاره کرد که با طراحی فانتزی ، خشونت بسیار زیاد بکار رفته در این صحنه ها برای بیننده آزار دهنده نبوده ؛ و بلکه این نوع طراحی در کنار خونسردی بسیار زیاد چند کاراکتر اصلی فیلم در صحنه های پر زد و خورد ، توانسته است از این صحنه ها لحظاتی کمدی و مفرح را بوجود آورد .
یکی دیگر از نکات مثبت فیلم انتخاب خوب هنرپیشگان می باشد ؛ این انتخاب به قدری خوب انجام شده که گویی نقشها برای این بازیگران طراحی شده است بخصوص بروس ویلیس و جان مالکوویچ . کاراکتر موزز ترکیبی از سرسختی و جسارت و در عین حال شوخ طبعی می باشد که تداعی کاراکتر جان مککلین در سری جان سخت را می کند البته با مقداری آرامش و متانت بیشتر . خلق و خوی کاراکتر ماروین نیز تداعی شخصیت پاسکال سواژ را در جانی انگلیش را می کند .
نکته ای که در فیلم بسیار آزاد دهنده می باشد طولانی شدن زمان برخی از لحظات آرام فیلم است که با دیالوگهای طولانی و بعضاً بی خاصیت که گفتن آنها هیچ ضرورتی ندارد ، همراه می باشد . بدلیل آنکه قرمز از نظر محتوایی هیچ نکته قابل توجهی را در بر ندارد و فیلمیست صرفاً سرگرم کننده ، روبرت شونتکه می توانست با کم کردن زمان صحنه های آرام فیلم و افزودن زمان صحنه های اکشن ، فیلمی به مراتب جذابتر و سرگرم کننده تر بسازد .
شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۴
بررسی سینمای جهان/21
نگاهی به فیلم "قرمز" ساخته روبرت شونتکه
مهدی علیپور
ارسال نظر