دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۲

سیدجلال اشکذری:

پایانبندی «شاهرگ» با غافلگیری مخاطب همراه است

عباس غزالی در سریال تلویزیونی «شاهرگ»

در «شاهرگ» برخلاف رویه معمول همه چیز بر مبنای اتفاق، حادثه و اکشن شکل می‌گیرد. شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد اصطلاحاً خانوادگی است

به گزارش سینماپرس، سریال «شاهرگ» به کارگردانی سیدجلال اشکذری چند وقتی است که از طریق آنتن شبکه ۲ سیما مهمان خانواده‌هاست. این سریال به دلیل وجود سکانس‌های متنوعی شامل انفجار، ترور و اقدامات امنیتی و اطلاعاتی یک اثر غیرمعمول در مدیوم سریال‌های تلویزیونی است. تنوع نگاه منتقدان به این سریال و رسیدن به قسمت‌های انتهایی این اثر باعث شد تا گفت‌وگویی با کارگردان این سریال داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید.


معمولاً ورود به ساحت تولید آثار تلویزیونی حادثه‌ای و امنیتی که در آن شاهد انفجار و درگیری‌های متقابل هستیم به نسبت آسایشی که در تولید سریال‌های اصطلاحاً آپارتمانی یا حتی ملودرام‌های رایج وجود دارد، با سختی و مشکلات بیشتری همراه است. اگر مایلید از علت انتخاب چنین سریالی و نیز سختی‌های تولید آن بفرمایید.


یکی از دلایلی که کار ما را در ساخت سریال شاهرگ سخت می‌کرد این بود که ما می‌خواستیم مجموعه‌ای را کلید بزنیم که برخلاف رویه مرسوم در سریال‌سازی‌های کلیشه‌ای تلویزیون بود. به طور معمول وجه ملودرام در بین سریال‌های تلویزیونی بسیار بالاست و هر چیزی که در آن‌ها روایت می‌شود بر مبنای ساختار ملودرام شکل می‌گیرد، اما در سریال شاهرگ و برخلاف این رویه معمول همه چیز بر مبنای اتفاق، حادثه و اکشن شکل می‌گیرد و به جلو می‌رود. شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد شاهرگ اصطلاحاً حسی و خانوادگی است و اکثر فضای سریال حالت معمایی، جاسوسی، پلیسی و حادثه‌ای است. به هر حال چنین فضایی ریسک بنده به عنوان کارگردان و تهیه‌کننده و نویسنده را بسیار بالا می‌برد. در واقع نسبت به چنین آثاری همیشه یک گاردی وجود دارد، اما در آثاری با درونمایه طنز، خانوادگی یا... کمتر چنین حسی در بین مخاطبان وجود دارد. ما مجبور بودیم طی سه تا چهار قسمت مشغول جاانداختن موضوع و معرفی سمت و سوی افراد و اتفاقات باشیم تا مخاطب بتواند با سریال ارتباط برقرار کند و این کار بسیار سخت و ریسک‌پذیری بود که خدا را شکر الان خیلی راضی هستیم.


سریال شاهرگ از نظر محتوا و برخی کاراکترها تشابهات غیرقابل انکاری با فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» دارد، این مشابهت به دلیل استفاده از حوادث یک پرونده امنیتی مشترک بوده است یا علت دیگری دارد؟


من فکر می‌کنم برخی اشتراکات مربوط به حوادث دهه ۶۰ که در این سریال و فیلم ماجرای نیمروز وجود دارد، ناخودآگاه ممکن است ذهن مخاطب را به سمتی ببرد که فکر کند این دو اثر شبیه هم هستند. در روزهای ابتدایی پخش این سریال یکسری پیامک‌هایی از جانب مخاطبان به ما می‌رسید که معتقد بودند این سریال مثل فیلم سینمایی ماجرای نیمروز است، اما به مرور هر چه جلوتر آمدیم به دلیل بروز برخی اتفاقات جدیدتر و معرفی شخصیت‌های تازه‌تر که در فضاهایی متفاوت‌تر از فیلم ماجرای نیمروز بود، فکر می‌کنم تماشاگر درگیر قصه سریال شده و به دلیل نوع داستان‌پردازی ما در این سریال فضای سریال شاهرگ با فیلم ماجرای نیمروز خیلی متفاوت‌تر شده است. شاید این وجه تشابه اولیه به دلیل برخی پرسوناژهای امنیتی و اطلاعاتی مشترک بین دو اثر باعث شکل‌گیری چنین تصوری شده بود، ضمن اینکه قطعاً یکسری نکته‌ها وجود دارد که خود نویسنده محترم سریال یعنی آقای لکزاده و دیگر دوستان باید بیایند و در موردشان صحبت کنند، اما از نظر کارگردانی و میزانسن کار باید بگویم که کارگردانی شاهرگ با کارگردانی فیلم ماجرای نیمروز زمین تا آسمان متفاوت است. میزانسن من یک فضای پر پلان و میزانسن ریل و... است.


بحث بنده صرفاً ناظر بر کارگردانی سریال نیست بلکه مسئله بر سر شخصیت‌پردازی و... است از نظر گریم و ظاهر باید عرض کنم که در دوران دهه ۶۰ اغلب افراد جامعه به همین شکل بودند.


خب، اجازه بدهید که از این مسئله بگذریم. بحثی که در مورد سریال شاهرگ خیلی به چشم آمد نحوه انتخاب بازیگر است، به طور مثال بسیاری از منتقدان معتقدند نیما رئیسی از پس ایفای نقشی که به او سپرده شده برنیامده و نتوانسته است با بهره‌گیری از بازی چهره و بدن کاراکتر محمدعلی را باورپذیر کند. آیا این مسئله را قبول دارید؟


نیما برای اولین بار است که چنین نقشی را بازی می‌کند، از طرفی صدای جذابی هم دارد و نحوه بازی‌اش در موقعیت‌هایی مثل خنثی کردن بمب با دیگر کاراکترها مثل فرخ و ابراهیم خیلی متفاوت است و هر کدامشان یک جنسی از بازی را ارائه می‌دهند.


ما در اتفاقی نادر شاهد بودیم که صداوسیما با انتشار آمار مخاطب سریالی که هنوز قصه اصلی آن شکل نگرفته و در سطح معرفی بازیگرانش بود، اعلام کرد شاهرگ زیر ۱۰ درصد مقبولیت و مخاطب دارد! آیا خودتان از سطح کیفی و کمی مخاطب و اثرگذاری سریال آماری دارید؟


علت انتشار آن آمار را در روزهایی که تازه سریال چند روز از شروعش می‌گذشت، نمی‌دانم، اما بازخوردهایی که خود من از مسیرهای مختلف (مستقیم و غیرمستقیم) گرفتم در کنار تبلیغات خودجوش و دهان به دهانی که برای شاهرگ صورت می‌گیرد، نشان می‌دهد مخاطب با سریال همراه شده و آن را دوست دارد. ما از طریق استمزاج میدانی که انجام می‌دهیم در کنار بازخوردهایی که در فضای مجازی درباره سریال شاهرگ وجود دارد و با توجه به کثرت بالای تعداد واکنش‌ها و اظهار نظرات متنوع از سوی افراد متوجه شدیم سریال توانسته است در بین برنامه‌های تلویزیون جای خودش را پیدا کند و همچنین به دلیل جانمایی جذابیت‌های دراماتیک و حادثه‌ای توانسته است مورد رضایت اغلب مخاطبان قرار گیرد، مثلاً یکی از جذابیت‌های شاهرگ این است که تقریباً ۸۰، ۹۰ درصد پیش‌بینی‌هایی که مخاطبان کرده‌اند درست از آب درنیامده و اصطلاحاً رودست خورده‌اند که همین مسئله برای بسیاری از مخاطبان جالب بوده است. ما این سریال را به صورت دلی و جوششی ساختیم و با جان و دل کار کردیم. شاهرگ بر پایه تحقیقات وسیع یک ساله یک تیم پژوهشی تحقیقاتی ساخته شده است. تقریباً اکثر اتفاقاتی که در این سریال بازتولید شده به خصوص انفجارهایی که می‌بینیم همه مبتنی بر اسناد و مدارک تاریخی است که از دل پرونده‌های دهه ۶۰ استخراج شده‌اند.


مخاطب در پایان سریال شاهرگ منتظر غافلگیری و رودست خوردن باشد؟


ما برای فینال یک کار خیلی خوب و ویژه انجام داده‌ایم و همه سعی‌مان این بوده که ضمن کسب رضایت و اقناع مخاطب بر مبنای منطق درام یک پایانبندی ویژه و غافلگیرانه را طراحی کنیم و امیدوارم این اتفاق بیفتد.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.