چند سال صبر برای دیده شدن انیمیشن سینمایی بلند بهرام عظیمی در جشنواره سیام، و توقعی که همگان از این اثر داشتند، دلیلی شد تا به بیرحمانهترین شکل به این کار سینمایی حملههای رسانهای صورت بگیرد.
معتقدم «تهران 1500» گرچه در مقایسه با آنچه باید باشد، عقب است اما به لحاظ جسارت در انتخاب دستمایهای که فقط با منطق انیمیشن میتواند به تصویر درآید و به باور مخاطب برسد، و نیز تلاش سازنده آن در ایجاد بستری برای کسب موقعیت اکران عمومی، یک کار با اهمیت است و به همین دلیل هم میگویم که آن را باید در یکی از قلههای جشنواره سیام نشاند و از آن مراقبت کرد.
فیلم بهرام عظیمی در جشنواره سیام (که تعداد فیلمهای بیکیفیت بخش مسابقه آن کم نبود) در بخش مسابقه قرار نگرفت و پس از آن هم در مسابقه یادداشتپراکنی نشریات و مجلههای مختلف، قدر دیده نشد. در چند روز اخیر هم نویسنده یک مجله، سطور زیادی را در باب این که بعد از صد سال، دیدن چنین انیمیشنی در ایران نمیارزد و... نوشته بود که به نظر میرسد، رواج و تکثیر این نگاه بدبینانه از سوی هر کس و هر دارودستهای باشد، تأسفبار است و هیچ کمکی به آینده انیمیشن ایرانی نخواهد کرد.
«تهران 1500» که نگاهی هولناک به تهران آینده را تصویر میکند، منطق خود را بر این بنا نهاده که قصه عشق پسر فقیر و دختر پولدار در 110 سال بعد، به کجا خواهد رسید و همین، دلیلی میشود تا فیلم، همه ویژگیهای آشنای چنین قصههایی را در فضای جدید، همراه خود داشته باشد ضمن این که تأکید سازنده انیمیشن بر طنزهای موقعیت و ظرایف شوخیهای کلامی، گرچه پوشاننده صددرصد نبود قصهپردازی مطلوب در این فیلم نیست، اما میتواند به عنوان یک راهکار و کاتالیزور برای خروج انیمیشن ایرانی از رکود و ناتوانیاش در رسیدن به موقعیت اکران عمومی (آن هم در شرایطی که سینمادار، در این سالها از طنز مدل «اخراجیها» بهترین بازخورد را دیده) قابل تأمل باشد.
اشاره کردم که در مقایسه با آن چه باید باشد و با توجه به منطق «هر فیلم اصول خود را بنا میکند»، «تهران 1500» یک انیمیشن کامل نیست، در اجرا، ضعفهایی دارد و در قصه و فیلمنامه همچنین. اما نمیتوان آن را در رده بهترینهای فجر امسال قرار نداد، و بدتر، انصاف نیست که چون باب میل نیست و در کنار هالیوودیها و انیمیشنهای ژاپنی و لهستانی و ... قرار نمیگیرد، آن را به کلی رد کرد.
حرفی در این نیست که انیمیشنهای 40 سال پیش ایران، از نظر ایدهپردازی، برخورداری از مولفههای فرهنگ ایرانی و حضور هنرمندان برجسته جلوتر از این بوده، قطعا سینمای انیمیشن ایران (مثل کلیت سینمای ایران) میتواند بیشتر وامدار ادبیات و نمونههای شاخص فولکلوریک آن باشد و در جهان، جریانسازی کند. بحثی هم نداریم که امروز، هنرمندان زیادی در این عرصه فعالاند که حقشان است هنرشان دیده شود و قدر ببینند اما پرسش من این است که آیا با دست روی دست گذاشتن، بی اعتنایی به انیمیشن و بدتر، حمله به فیلم بهرام عظیمی میتوان به این چشمانداز رسید؟
انیمیشن ایرانی، هم ریشه دارد، هم صبا و آسیفا دارد، هم جشن دارد، هم جشنواره دارد و هم دانشگاه و دانشجو. منتقد هم دارد. اما آیا موقعیتاش با همه این داشتهها، ایدهآل است؟ آیا نباید چرایی رشد نکردن انیمیشن ایرانی را بیشتر از نق زدن و به کار بردن چند دیدگاه تکراری و مستعمل تحلیل کرد؟ و آیا نباید از هر فرصتی که میتواند به این رشد، کمک کند، استقبال کرد؟
انیمیشن در بسیاری از مقاطع سال و در کشورهای مختلف، حرف اول اکران را میزند اما جای خالی اکران انیمیشنهای موفق روز در سینماهای کشور نیز محسوس است.
در این شرایط میتوان امیدوار بود که فیلم بهرام عظیمی بتواند نظر سینمادارها و مردم را به اکران انیمیشن تغییر دهد و شاید همین فیلم مهم، بتواند راهی برای دیده شدن آثار انیمیشنسازان بزرگ و موفق این سالهای سینمای ایران در آیندهای جلوتر از سال 1500 باز کند!
انتهای پیام/ ع الف
شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۵
پرونده 1: امروز و آینده انیمیشن بلند ایرانی
انیمیشن ایرانی قبل از سال 1500 اوج میگیرد؟!
علی افشار
ارسال نظر