به گزارش خبرگزاری سینمای ایران، آنچه در ابتدای بحث پیرامون فیلم "شاهزاده پارسی: شن های زمانه" قابل بیان است، اینکه تنها مساله واقعی در زندگی، مرگ و مالیات ها هستند مرگ هایی که به شکل تماشایی و با بودجه 150 میلیون دلاری در "شاهزاده پارسی: شن های زمانه" به معرض نمایش گذاشته شده اند. از این رو، به گفته "بتی شرکلی" منتقد مشهور سینمایی، این فیلم شاهکاری بیش از یک فیلم سینمایی به شمار می رود.
"بتی شرکلی" که اغلب نقدهایش را در لس آنجلس تایمز و نیویورک تایمز چاپ می کند نقدی را بر فیلم "شاهزاده پارسی: شن های زمانه" نوشته که در زیر از زبان خودش این نقد را روایت می کند.
من به عنوان یک منتقد سینما، معتقدم اگر از "بروکیکمر" چیزی بیش تر از فیلمش بخواهیم، یک ریسک است اما در دنیایی که شگردهای اکشن به خوبی دیده می شود، می بایست، میزان بیشتری از حس های پیچیدگی و بر هم خوردگی به تصویر کشیده شود. اما این فیلم تا حدی این طور نبود، حتی در صحنه های دفاع و مبارزه با مرگ، حرکات ژیمناستیکی و خیاباینی "پارکور"، در تک تک صحنه ها چندان به چشم نمی خورد.
از این دیدگاه، علت موضوع این است که خاص ترین شاهزاده پارسی فیلم، کاراکتر "دستان" (جیک گیننهال) است که بسیار زیباست و شما می توانید حتی حس خیانت را در پیرامون خود حس کنید اما از طرفی هیچ شخصیتی را نمی بینید که کاراکترش نامشخص باشد. این اثر به نوعی اقتباس آزاد از بازی ویدئویی اثر "جوردن مکنر" است که بخشی از افسانه قرن 6 پارسی به همراه هیجان به آن تزریق شده است. کارگردان فیلم، "مایک نول" در میان شلوغی یک بازار خشک وارد می شود، درست جایی که یک پسر یتیم به نام "دستان" در تلاش است تا دوستش را از دست همه مردان حکومتی نجات می دهد.
این کاراکتر همچنین بخشی از تاریخ را دستخوش تغییر می کند اما قبل از اینکه این کار را انجام دهد، کاراکتر پسر ( ویل فاستر) می بایست برای نجات زندگیش تکاپو کند و یک جهش بزرگ در زندگی اش ایجاد کند.
از طرفی تماشای این رویدادها، خیره کننده است تا جایی که حتی پادشاه (رونالد پیکاپ) داستان را از خیابان ها جمع می کند و او را به خانواده سلطنتی پیوند می دهد و به جمع برادران بزرگتر، تاس (ریچارد کویل) و گارویس (توبی کبل) و عمو نظام (بن کینگزلی) وارد می کند. با این روند، کلیه تقابل ها و تعامل ها در جای خود روایت می شود و همه چیز در جای خودش قرار می گیرد.
هرآنچه که "نول" در فیلم هایش، از "دنی براسکو" گرفته تا "چهار ازدواج و یک تشییع جنازه" استفاده کرده، برای فیلم "شاهزاده پارسی" نیز از آن بهره برده است.
همچنین نویسندگان پروژه، "بوان یاکن"، "داگ میرو" و "کارلو برنارد" در نقش بندی ها حضور داشته اند.
گاهی اوقات نیز فیلم به زحمت پیش می رود. به عنوان مثل مواقعی که از بطن شور و هیجان فیلم، لحظات خنده دار بیرون می آید و بیننده خود متوجه می شود که یک روح غیر واقعی در فیلم جریان دارد. اما در سایر موارد فقط خنده محض دیده می شود، مخصوصا وقتی که "شیخ عمار" با سیاست های زیرکانه اش کارهایش را به پیش می برد. در این بخش تشابه خاصی بین این فیلم و یکی از کاراکتر های "رابین هود" دیده می شود.
"شاهزاده پارسی: شن های زمانه" روایتی کمیک از سرزمین پارس است. این یک فیلم با روایت ساده است و شاهزاده پارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
فیلم در جایی روایتگر شهری مقدس است که یک پادشاه خشن، یک خائن، یک عملیات ترور، یک جنایت قتل و یک پرنسس عصبانی به نام "آرترتون"، بخش های اصلی آن را تشکیل می دهد. "پرنسس تامینا" نیز، حاکمیت شهری را بر عهده دارد که در تصرف شاهزادگان بود.
آنچه از عملکرد "آرترتون" به چشم می خورد، یک هماهنگی و تعامل از شور و هیجان، زیباییها و روح های بلندی است که در بسیاری از صحنه های فیلم اتفاق افتاده و در تماشای فیلم به کرات دیده می شود.
یاد آور می شود در بطن هیجان فیلم یک خنجر عجیب نهفته است و نشان جواهر قرمز به همراه دارد که در صورت فشار دادن آن، از شن برای انتقال افسانه ای شخصی که خنجر را به دست گرفته ، به شکل طوفان برق آسایی به زمان گذشته نزدیک، استفاده می شود.
با توجه به آنچه در مورد داستان های واقعی دیده ایم، استفاده ابزاری از قدرت توسط کسانی که قابلیت آنرا ندارند، مشکلاتی را به همراه دارد. این فیلم نیز از این قائده جدا نیست.
همچنین داستان برگرفته از زمان های بسیار دور است. زمانی که سلاح های کشتار جمعی تفاوت کاربری ویژه ای داشته و اهدافی را نشانه می رفت که به وضوح گوش ها، بازوها و دستان کاراکترها را قطع می کرد و در یک لحظه کاراکتر شکست خورده را به زانو می کشاند. حضور تبهکارانی که اغلب در هنرهای تاریک و سیاه خبره بودند و با قدرت های جادویی ویژه خود، جلوه ویژه ای به فیلم داده اند.
با این حال لازم است از زحمات کسانی در راستای تولید و طراحی این فیلم دستی داشته اند، از جمله متخصصین جلوه های ویژه، تشکر کرد.
از نگاه زیبای کارگردان هنری فیلم، "جان سیل" که برای فیلم "بیمار انگلیسی" برنده اسکار شده تشکر ویژه می شود.
او قدم به قدم با کارگردان فیلم در طراحی صحنه ها حضور داشته و تصویری زیبا از حقایق فیلم ارائه داده سات. به نوعی که بیننده جدالی 2 ساعته از پرواز زیبای شمشیرها و طوفان های شن و حقه های مرموز را به زیباترین شکل به نظاره می نشیند.
انتقال شن ها، یک مزیت برای جنایتکارن و قهرمانانی که می خواهند اثری از ردپایشان نماند، تلقی می شود و همین مساله مبارزه کاراکتر "دستان" را در فیلم به یک جدال زیبا و دیدنی تبدیل کرده است که در انتها مخاطب را به معمای "گیننهال" نزدیک می کند.
همچنین آنچه در فیلم به خوبی مشهود است، بازی خوب " دستان " است که شباهت زیادی به بازیش در فیلم " کوه سرنگون " دارد.این کاراکتر مجموعه ای از رذالت ها و خوبی ها را در خود جمع کرده و در جای مناسب به تصویر کشیده است.
البته همواره این موضوع که از یک کاراکتر چیزی بیش از انچه در توان دارد طلب کنیم، با مشکلاتی به همراه است اما "دستان" به خوبی از عهده این موضوع بر آمده است و نقش را در خود حل کرده است.
تنها نوعی پوچی و و حس بیهودگی نسبت به "گیننهال"در "دستان" دیده می شود که او قادر نیست آن را پنهان کند. تا حدی که از پشت خنده های "دستان"، این بی تفاوتی به وضوح قابل مشاهده است و همین موضوع است که ما را درست زمانی که به شاهزاده نیاز داریم از ما جدا می کند و یک خلاء در فیلم حس می شود.
انتهای پیام/ج
یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۰
به بهانه اکران جهانی؛
"شاهزاده پارسی" شاهکاری بیش از یک فیلم سینمایی است
"بتی شرکلی" منتقد مشهور سینمایی معتقد است "شاهزاده پارسی: شن های زمانه" شاهکاری بیش از یک فیلم سینمایی به شمار می رود.
ارسال نظر