بنابراین گزارش دویست و چهل و پنجمین برنامه «شب خاطره» حوزه هنری با حضور و خاطره گویی «زائران صلح سوریه» دیروز 4 اردیبهشت ماه در سالن اندیشه حوزه هنری برگزار شد.
محسن مومنی شریف، مجتبی رحماندوست، علیرضا قزوه، حجت الاسلام زائری، بهروز افخمی، فرشته روح افزا، محمدحسین جعفریان، ناصر فیض، رضا امیرخانی، سلیم غفوری، محمدرضا شهیدیفر، فروز رجاییفر، محمد مرندی و روح الله رضوی در این مراسم حضور داشتند و خاطرات خود را از سفر به سوریه بازگو کردند.
قزوه: فرهنگ مقاومت ایران راه خود را به بیرون از مرزها باز کرده است
علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در این مراسم گفت: فرهنگ مقاومت در جامعه ما جا افتاده و بخش اعظمی از این امر را مدیون حوزه هنری و ادبیات مقاومتی هستیم که در حوزه هنری شکل گرفت و رشد کرد. حوزه هنری اولین مرکزی است که در عرصه ادبیات و فرهنگ مقاومت کار کرد و چهرههای شناخته شده این عرصه مانند شهید سیدمرتضی آوینی در همین حوزه هنری کار ظهور کردند.
وی با بیان اینکه امروز ادبیات در دانشگاههای ما نیز رشد کرده، افزود: شاید وقتی در آغاز سرهنگی و همکاران دیگر میخواستند چراغ فرهنگ و ادبیات مقاومت را روشن کنند فکر آن را هم نمیکردند که این فرهنگ و ادبیات تا این حد رشد و نفوذ پیدا کند. اگر ادبیات مقاومت را از ادبیات معاصر امروز حذف کنیم، ادبیات معاصر هیچگاه به یک سبک تبدیل نمیشود. ادبیات عارفانه و عاشقانه و اجتماعی و... همواره در تاریخ وجود داشته اما ادبیات مقاومت ویژه دوران معاصر است که بخش مهمی از آن در حوزه هنری رشد کرد و بالید.
قزوه با تاکید بر اینکه ادبیات فرهنگ ساز است، گفت: اگر شخصی مانند هیتلر نفوذ میکند و آن همه خونریزی را به راه میاندازد، به این دلیل است که او محصول ادبیات نازیسم است. ادبیات خونریز فاشیسم و نازیسم است که موسیلینی و هیتلر را ارائه میکند. اما در این سوی عالم، ادبیات پاک ما مکتب پاکی را ایجاد میکند که از دل آن شهدای ما ظهور میکنند. ادبیات شهدای ما هم به مردم ما منتقل میشود و حرف تازه ای برای آنها دارد.
به گفته وی اگر روزی مغولان از شرق به ما حمله میکنند و مردم ما بدون مقاومت گسترده با آنها رو به رو میشوند به دلیل نوع فرهنگی است که در آن زمان وجود داشته، اما وقتی مغولان از غرب به ما حمله میکنند و با آن مقاومت گسترده و جانانه مواجه میشوند، آنها همان مغولان هستند ولی مردم دیگر مردم پیشین نبودند. مردم دیگر مردم تسلیم نبودند و فرهنگ و ادبیات مقاومت در آنها نهادینه شده است.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری ادامه داد: امروز این ادبیات و فرهنگ راه خود را به بیرون مرزها هم باز کرده و جوانهای ما این فرهنگ را در آن سوی مرزها یاد گرفتهاند و با 83 کشور جهان میجنگند و در مقابل تجاوز آنها مقاومت میکنند. در کشورهایی مانند فلسطین و لبنان و افغانستان و پاکستان و کشمیر و همین سوریه بچه هایی هستند که رهبر خود را امام خمینی(ره) و آیت الله خامنهای میدانند. مقاومتشان از تاسی به مقاومت مردم ما در زمان انقلاب و جنگ تحمیلی شکل گرفته است و وظیفه ما است که برای آنها الگو سازی کنیم.
به گفته قزوه امروز انقلاب اسلامی ایران است که در لبنان و سوریه و ... میجنگند. ما باید فرهنگ و ادبیات مقاومت خود را ترجمه کرده و برای الگو سازی به کشورهایی مانند سوریه و عراق و لبنان و فلسطین منتقل کنیم.
این شاعر با اشاره به سفر کاروان زائران صلح سوریه به آن کشور گفت: 27 نفر از اهالی فرهنگ و هنر و رسانه با هم همراه شدند و فضای تازهای را رقم زدند. تصور خودمان از سوریه چیز دیگری بود. مقاومت و ایستادگی مردم سوریه و عشق آنها به انقلاب اسلامی پردههای ابهام را از چشمهای ما کنار زد.
قزوه در پایان گفت: امروز میزبان مسافران این کاروان هستیم تا خاطراتشان را برای ما بگویند، ره آورد خود من از این سفر یک کتاب است که امیدوارم بتوانم کتابی درباره این سفر و خاطرات آن بنویسم تا بازتاب بیشتری داشته باشد.
توصیه افخمی به اوباما
بهروز افخمی کارگردان سینما در این مراسم گفت: من بعد از سفر به سوریه به طور کلی تغییر فاز دادم و در حال حاضر به مرحلهای رسیدهام که آرام آرام تازه معنای این تغییر فاز برایم روشن میشود. دمشق با آن چیزی که تصور میکردیم خیلی متفاوت بود.
وی ادامه داد: ما با یک شهر کاملا بیاعتنا به تهدید مواجه شدیم. شهری فعال و زنده که این تصویر برایمان غیرمنتظره بود. به نظر من حتی رسانههای خودمان هم تصویر درستی از دمشق به ما ارائه ندادهاند. برنامههایی که از رسانه دیدیم بیشتر یک سری برنامههای کلیشهای بوده که تصویر واقعی را بازتاب نمیدهد.
این کارگردان سینما اظهار کرد: چیزی که برای من عجیب بود و کم کم دارم معنای آن را میفهمم این بود که اگر تهدید یا ایجاد وحشت و ترور را برای یک ملت ادامه دهیم و تکرار کنیم، کم کم این تهدید و ترور بی اثر میشود و جای وحشت و ترس، شجاعت را در آنها بیدار میکند. از سوی دیگر این حقیقت را یافتم که شجاعت هم مثل وحشتزدگی واگیر دارد. ما در دمشق با یک اپیدمی شجاعت مواجه شدیم که برای من خیلی جالب بود.
افخمی گفت: باید به اوباما و هم فکران و هم دستانش که میخواهند دنیا را با وحشت و تهدید اداره کنند، توصیه کرد که فشار و ترس را زیاد ادامه ندهند زیرا آن هیبت ظاهریشان هم فرو میریزد و دستشان رو میشود و همه میفهمند که اسلحهای واقعی در دستشان نیست.
به گفته افخمی مردم سوریه با اعتقادات مختلف به راحتی در کنار هم زندگی میکردند و کنار خیابانها چای میخوردند و قلیان میکشیدند و با اینکه در روز دهها صدای انفجار به گوش میرسید اصلا پلک هم نمیزدند و برایشان کاملا عادی بود.
وی افزود: تازه انگار حالتی از غرور داشتند، انگار تازه خود را پیدا و کشف کرده بودند و معنای زندگی را بهتر درک میکردند. انگار به خودباوری رسیده بودند که پیشتر نداشتند. مردمی بودند که دیگر برای هیچ یک از کسانی که به دروغ دنبال حقوق بشرند و میخواهند دموکراسی را صادر کنند ارزش قائل نیستند؛ آنها کاملا فهمیده بودند که این مدافعان دروغین حقوق بشر دروغ میگویند.
وی خاطرهای درباره اصابت گلوله خمپاره به یک مدرسه ذکر کرد و توضیح داد: وقتی خبر اصابت این گلوله به حیات مدرسه را شنیدیم و اینکه بچهها در مراسم صبحگاه بودند، با خودم گفتم عجب مدیر احمقی دارد این مدرسه که در این شرایط بچهها را برای صبح گاه در بیرون نگه میدارد. اما وقتی به بیمارستان رفتیم و از بچه عیادت کردیم دیدم برای همه خیلی عادی است و نه بچهها گریه میکنند و نه والدینشان. این برای من خیلی عمیق و تکان دهنده بود که اتفاقا راه مبارزه کردن همین زندگی کردن است، همین بیاعتنای به دشمن و انجام دادن کار خود است. آنجا فکر کردم که من احمق بودم نه معلم و مدیر مدرسه بچهها.
ارسال نظر