چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۹

گفتگو با «محقق» نویسنده «دوران عاشقی»/۲

«ازدواج سفید» مختص کسانی‌ست که متأثر از فرهنگ غرب هستند/ باید به مردانی که عاقلانه مبادرت به «صیغه» می‌کنند احترام گذاشت

رویا محقق

سینماپرس/ امیر اهوارکی: زنی که نازا است و شوهر می‌رود ازدواج دوم می‌کند، یا زنی که در آسایشگاه روانی است و شوهر مجبور می‌شود زنی را صیغه کند، اینها معقول است. پس اگر مردی در اینجا خودش را درگیر صیغه می‌کند باید برای او احترام قائل شد. ما اگر - در فیلم- می‌گوییم کار مردها درست نبوده، مفهومش این نیست که زن‌ها هم بروند مشابه آن خطا را مرتکب شوند.

«رویا محقق» نویسنده فیلم سینمایی «دوران عاشقی» است که به تازگی نمایش عمومی آن در سینماهای کشور پایان یافته است. شاید اگر تحصیلات« محقق» در رشتۀ روانشناسی نبود و سابقه ای از حضور وی در مرکز مشاورۀ خانواده وجود نداشت، بحث ما تنها به مسائلی در خصوص فیلمنامه محدود می شد و موضوعی چون «صیغه» که متأسفانه این روزها به جهت برخی سوء استفاده از این حکمت خداوندی، از بکار بردن این واژه و پرداختن به محاسن آن طبق موازین دینی و اخلاقی در رسانه ها و محافل گوناگون خودداری می شود هیچگاه در این گفتگو به این صراحت مطرح نمی گردید.

بخش دوم و پایانی گفتگو با «رویا محقق» از نظر خوانندگان محترم میگذرد:

* امروزه شیوه‌های عجیب و غریبی از خواستگاری و زندگی مشترک دارد رایج می‌شود. اما روش سنتی ازدواج، هنوز هم بهترین است.

- بله. برای نسل ما و پیش از ما واقعاً عالی بوده. اما یک جواب سؤال شما می‌تواند این باشد که جوان‌های امروز می‌خواهند از همۀ وجوه زندگی‌شان لذت ببرند. این تصور نیز غالب شده که حتماً باید با کسی ازدواج کنند که عاشقش باشند. لذا اگر مردی با شرایط ایده‌آل اخلاقی و مالی، به خواستگاری دختری برود هیچ بعید نیست که جواب منفی بگیرد. زیرا دختر گمان می‌کند که باید از قبل، عاشق آن مرد شده باشد. در ذهن این افراد اصلاً این مفهوم وجود ندارد که اگر به خانۀ بخت بروند به شوهر علاقه پیدا می‌کنند.

* الآن شرایط عوض شده است. پسران و دختران، خودشان می‌بُرند و می‌دوزند، و والدین فقط برای لبخند زدن در جشن‌ها شرکت می‌کنند. حالا که ازدواج تحمیلی نداریم آیا زوجین خوشبخت‌تر هستند؟ نرخ روزافزون طلاق می‌گوید نه. اگر اذن عقد دختر در دست پدرش باشد شأن طرفین، حفظ می‌شود و ازدواج، قداست می‌یابد و ملعبۀ هوا و هوس نخواهد شد. حدیثی داریم که خداوند قلب پدر را هدایت می‌کند تا بفهمد چه کسی مناسب دختر اوست. چرا هیچکس در حمایت از این فرمان خدا، فیلم نساخته؟!

ـ فکر نمی‌کنم کسی مانع از ساخته شدن چنین فیلمی شود. اگر ساخته نشده شاید دلیلش این بوده که می‌دانند جامعه پذیرایش نیست. ولی به هر حال من قصه‌ای را می‌نویسم که باورش دارم.

* تصور اشتباه جوان‌های ما این است که باید چشم‌هایشان را باز کنند تا همسرشان را پیدا کنند. لذا مبتلا به چشم‌چرانی می‌شوند و خیلی از آفات دیگر. از کجا معلوم که چشم و احساس ما خطا نکند؟

- بهتر است فراموش نكنيم كه حتی خوراکی‌های نسل جدید نیز با نسل ما تفاوت دارد. خوراکی‌های دوران ما از قبیل کشمش، بادام، گردو و مواد مغذّیِ طبیعی بودند. اما حالا چه؟ ذائقۀ بچه‌های ما خراب شده است. آنها اصلاً نخودچی کشمش را نمی‌شناسند. حق با شما است. ما باید برای چیزهای خوبی که داریم تبلیغ کنیم و برایش فیلم بسازیم.

* خب! شما چرا این کار را نکرده‌اید؟

- صیغۀ درست را نمی‌دانم آیا هست یا نه؟ من ندیده‌ام. چون واقعاً در اطراف من این اتفاقات رخ نداده است.

* آیا تخیل هم نمی‌توانستید بکنید؟! اگر واقعاً شما به این نتیجه رسیده‌اید که یک حکم از طرف خداوند متعال صادر شده آیا نمی‌توانید تفکر کنید و تا حدودی حکمت‌هایش را بفهمید؟

ـ من فقط آن وجه از صیغه را که غلط است مطرح کرده‌ام. در واقع از ماجرای ازدواج موقت حميد استفاده کرده‌ام تا به زن‌ها هشدار بدهم با این رابطه بازی نکنند.

* آیا به نظر شما هیچ خوبی در قانون مُتعه وجود ندارد؟

- من به خاطر ساخت آن مستند، به دادگاه خانواده رفت و آمد دارم. ولی تا به حال استفادۀ خوب از صیغه ندیده‌ام.

* دلیلش این است که مردان و زنانی که از قانون شرع به‌درستی استفاده می‌کنند پایشان به دادگاه خانواده نمی‌رسد، حال چه ازدواج دائم یا موقت.

- بعید نیست فیلمی در آینده ساخته شود که یک ازدواج صیغه‌ای را خیلی خوشبخت نشان دهد. در این صورت من به آن فیلمساز تبریک می‌گویم. اگر ازدواج موقت، تجربۀ خوبی برای مرد باشد از دو حالت خارج نیست؛ یا زن اول اصلاً خبر ندارد یا با رضایت او بوده است.

* یک فرض دیگر در مُتعه، برای مردانی است که امکان ازدواج دائم ندارند.

- من در فیلمنامۀ دوران عاشقی، همین هشدار را می‌دهم که زن بهتر است به سراغ مرد متأهل نرود. ما در تاریخ خوانده‌ایم که وقتی کیومرث قلمروی ایران را مشخص کرد از همان زمان، یکتاپرستی را نیز اعلام کرد. تاریخ هنر غرب، پر است از مجسمه‌ها و آثار هنری برهنه. ولی در تخت جمشید زنان به‌طور پوشیده تصویر شده‌اند. اجداد ما چون موحد بودند اسلام را به‌راحتی پذیرفتند چون با اندیشه‌هایشان نزدیک بوده است. ما یک کشور دین‌دار و بااخلاق بوده‌ایم. بنابراین با قوانین دینی مشکلی نداریم بلکه گاهی با شکل استفاده از آن مسئله پیدا می‌کنیم.

* یکی دیگر از فواید ازدواج موقت، برای محرمیّت است. وقتی همۀ شرایط طی شد و عروس و داماد یکدیگر را پسندیدند، دختر با اذن پدرش برای یکی دو ماه، صیغه می‌شود.

ـ این صیغۀ محرمیّت، در خانواده‌های سنتی و بااصالت اجرا می‌شود. اما برخی خانواده‌های متأثر از فرهنگ غرب متأسفانه برای همین نیاز، به ازدواج سفید روی آورده‌اند. بدین شكل که دختر و پسر قبل از ازدواج دائم، مدتی را با هم زندگی می‌کنند تا به شناخت از یکدیگر برسند! البته آن هم، معضلات خودش را دارد.

* متأسفانه بسیاری از سینماگران ایرانی به جای معرفی یا حمایت از شرع مقدس، علیه آن فیلم می‌سازند. مثلاً اذن ازدواج دختر در دین اسلام، به پدرش سپرده است. من حداقل بیست فیلم و سریال دیده‌ایم که در آنها پدر از این اختیار خود سوء استفاده کرده و دخترش را مجبوراً به مرد ثروتمندی شوهر داده است! این فیلمسازان، رسماً حکمت خداوند را جهالت پنداشته‌اند. من تا به حال ندیده‌ام یک فیلم ایرانی حتی به معرفی درست قانون متعه پرداخته باشد. همه می‌خواهند انتقاد کنند. گویی که آنها از خداوند متعال بیشتر می‌فهمند. شما چرا این کار را نکرده‌اید؟

- در سکانس اول دوران عاشقی، از دیالوگ‌های همسر زندی که به دیدن بیتا (لیلا حاتمی) آمده است می‌شود فهمید که او صیغه را قبول دارد. این زن، نمونه‌ای از یک آدم سنتی است که با عقد موقت مشکلی ندارد.

* متأسفانه این هم نکتۀ خوبی برای فیلمنامۀ شما نیست. چون بعداً که ما با زندی (فرهاد اصلانی) آشنا می‌شویم می‌فهمیم که او آدم خشن و زورگویی است و احتمالاً همسرش از او می‌ترسد.

ـ اتفاقاً به نکتۀ خوبی اشاره کردید. این زن از شوهرش حساب می‌برد. شاید هم اگر به چنین شرایطی تن می‌دهد ناشی از باورها و تربیت خانوادگی‌اش است.

* مواردی در فیلم دوران عاشقی هست که غیرت زن و مرد یکسان دانسته شده. مثلاً بیتا می‌گوید: «تو فرض کن برعکس این بود، آیا می‌توانستی تحمل کنی؟» در حالیکه در نهج‌البلاغه از امام علی(ع) نقل شده است که غیرت مرد، از ایمان است و غیرت زن، همچون کفر (کلمات قصار/ ۱۲۴).

- [سکوت]

* نمی‌توانید صحبت کنید؟ بالاخره، این دیالوگ را شما نوشته‌اید یا نه؟

ـ اغلب اوقات، فیلمنامه‌ها تا به مرحلۀ ساخت برسند تغییراتی می‌کنند. اگر فیلم، چنین چیزی را القاء می‌کند هدفم این نبوده است.

* آیا می‌توانید بگویید که حرف اصلی شما در این فیلمنامه چیست؟

ـ می‌خواستم به زن‌ها آگاهی بدهم که حواسشان به همجنس‌های خودشان باشد. یعنی به درستی انتخاب کنند. زنی که نازا است و شوهر می‌رود ازدواج دوم می‌کند، یا زنی که در آسایشگاه روانی است و شوهر مجبور می‌شود زنی را صیغه کند، اینها معقول است. در اروپا، روابط آزاد وجود دارد. پس اگر مردی در اینجا خودش را درگیر صیغه می‌کند باید برای او احترام قائل شد. ولی به این شکل نادرستِ ورود زن‌های صیغه‌ای، مخالفت کرده‌ام. ما اگر می‌گوییم کار مردها درست نبوده مفهومش این نیست که زن‌ها هم باید بروند مشابه با آن خطا را مرتکب شوند.

* متأسفانه حتی برخی از کارگردان‌های مرد فمینیست شده‌اند و فیلم‌هایی در دفاع از حقوق افراطی زنان می‌سازند. از جمله جناب رئیسیان در اغلب فیلم‌هایشان، از ایستگاه متروک و چهل سالگی تا همین دوران عاشقی. یک مرد که از مشکلات ازدواج مردان آگاه است قاعدتاً باید در دفاع از حقوق مردان فیلم بسازد. اما چرا این‌طور نیست؟ چرا بیضایی و مهرجویی فیلم‌های فمینیستی می‌سازند؟ یک جواب می‌تواند این باشد که آنها مخالف سنت‌های ایرانی ـ اسلامی، و طرفدار مدرنیسم غربی هستند و لذا با هر چیز سنتی، مخالفت می‌کنند.

- نمی‌دانم. آیا به این صراحت می‌توان حکم کرد؟

* بگذریم؛ از همکاری‌تان با خانم مهسا محب‌علی بگویید.

- قبلاً در مجلات فیلم‌نگار و صنعت سینما در این باره توضیح داده‌ام. من یک طرح هشت صفحه‌ایِ ثبت‌شده برای آقای رئیسیان فرستادم با همین خط اصلی قصه. خانم وکیل قصه، زنی بود طرفدار فمینیسم که در دادگاه بر آقای زندی که یک سیاستمدار است پیروز می‌شد. آقای رئیسیان به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان خواستند که به جای تنش‌های بیرونی، به تنش‌های درونی اضافه کنم. مخصوصاً که این زن نباید چهرۀ مشهوری در جامعۀ خودش باشد. لذا یک طرح چهار صفحه‌ای نوشته شد و زن قصه، به یک زن صبور آرام با تنش‌های درونی تبدیل شد. در مرحلۀ سیناپس، خانم محب‌علی اضافه شد. متأسفانه ایشان چندی بعد به دلیل مشغلۀ کاری، این پروژه را ترک کردند. در این وقت، آقای رئیسیان هفتاد درصد از متن سیناپس را تأیید کرده بود. در نهایت، من سيناپس را بازنويسي كردم و بعد از تأييد آقاي رئيسيان، فیلمنامه را نیز به تنهایی نوشتم كه خوشبختانه مورد قبول ايشان قرار گرفت.

* تحصیلات شما چیست؟

- من رشتۀ روانشناسی خوانده‌ام و مدتی را در مراکز مشاوره کار می‌کردم اما نتوانستم ادامه بدهم.

* چرا؟

ـ به ما می‌گفتند که بیشترین سعی خود را برای پیوند مجدد زوجین صورت بدهید. ولی من گاهی احساس می‌کردم که این رابطه، نمی‌تواند ادامه پیدا کند ولی دستم بسته بود. بعد از مدتی همان زوج با یک بچه می‌آمدند و می‌خواستند جدا بشوند، و می‌شدند. به نظرم گاهی باید به زوجین گفت: الآن اگر جدا شوید بهتر از چند ماه بعد است، حتی اگر در ابتدای دوران عقدشان باشد. یعنی گاهی طلاق همچون ازدواج، مقدس می‌شود. چون از برخی فجایع آینده، جلوگیری خواهد کرد. اما اغلب طلاق‌های امروزی واقعاً مبتذل شده‌اند و من دیده‌ام که حتی برای یک حلقه النگو از هم جدا شده‌اند.

* نقل شده که حضرت امام خمینی(ره) خطبۀ عقد یک زوج را خواند و فرمود: بروید با هم بسازید (همدیگر را تحمل کنید). آنها گفتند: ما عاشق همدیگر هستیم. امام باز فرمود: با هم بسازید. این سخن حضرت امام نشان می‌دهد که عمر عشق‌های قبل از ازدواج، کوتاه است. پایان دوران عاشقی، به معنای پایان زندگی مشترک نیست. اگر زوجین در تحمل کردن یکدیگر سعی کنند زندگی‌شان ادامه خواهد یافت.

- من هم عقیده دارم که عشق پیش از عقد، ضامن بقای زندگی نیست. کتابی هم در این زمینه ترجمه شده به نام «عشق، کافی نیست». آدم عاقل، کسی است که از تجربیات دیگران استفاده کند. وقتی کسی می‌بیند بسیاری از کسانی که طلاق گرفته‌اند زندگی‌شان را با عشق شروع کرده‌اند اگر عاقل باشد خود را تافتۀ جدابافته قلمداد نمی‌کند. خیلی‌ها از جوان‌‌ها می‌گویند که عشق ما تفاوت دارد. در حالی که اینطور نیست.

* آیا می‌دانستید فتوای آیت‌الله بهجت این است که عشقِ قبل از ازدواج ممنوع است؟ این فتوا، بیان دیگری است از چیزی که شما با تجربه به آن رسیده‌اید و شرع آن را مجاز ندانسته است.

ـ شاید به این دلیل است که عشقِ بدون شناخت، یک احساس زودگذر است. هر چیزی را که انسان بخواهد از روی دلش انتخاب کند پایدار نخواهد بود. زیرا روزی می‌آید که او دلزده می‌شود.

* این فتوا احتمالاً از آیات قرآن استنباط شده که خداوند دوست گرفتن مرد و زن را نهی کرده است، (وَ لا مُتَّخِذاتِ أخْدان‏، نساء/ ۲۵ ـ همچنین در مائده/ ۵). علما می‌فرمایند که دوست شدن با جنس مخالف، حرام است چه به قصد ازدواج باشد یا نه.

ـ برای جامعۀ ما که یک نوبت حق انتخاب داریم و باید درست انتخاب کنیم، سخت است. وگرنه در کشورهای غربی دیده‌ام که اگر با همسرشان کنار نیامدند با گفتن «متأسفم» به راحتی از هم جدا می‌شوند و باز به ازدواج کردن ادامه می‌دهند تا بالاخره همتای خودشان را پیدا کنند.

* واقعاً پیدا می‌کنند، یا تحمل می‌کنند؟

ـ شاید هم تحمل می‌کنند.

* به نظر من شیوع بی‌حد و حساب همجنس‌خواهی به همین دلیل است که زن و مرد، همسر خود را پیدا نمی‌کنند. لذا به یک تفکر شبه‌فلسفی می‌رسند که پس من باید بروم با همجنس خودم ازدواج کنم تا بتواند مرا بفهمد.

ـ اولین مرتبه است که چنین دلیلی را برای همجنس‌خواهی می‌شنوم و برایم جالب است. به نظر من، مرد و زن خیلی بهتر و کامل‌تر می‌توانند در کنار هم زندگی کنند.

* اینکه می‌فرمایید با گفتن یک «متأسفم» از همدیگر جدا می‌شوند برای آن است که حقوق و تکالیف زوجین در قانون آنها روشن نیست. چون مسیحیت، تحریف‌شده است. اما یهودیان مانند ما مسلمانان، فقه و شریعت دارند و لذا دوام خانواده‌های آنها بیشتر است. ازدواج در غرب مسیحی، شبیه به هم‌اتاق شدن دو دانشجو در خوابگاه شده است.

- بله. ازدواج در نزد آنها الزاماً پایدار نیست ولی برای ما رابطه‌ای غنی و ممتد است.

* به نظر شما، این عشق دیرپا که در ازدواج‌های قدیمی وجود داشت از کجا می‌آمد؟ زن و مردهایی که حتی ممکن بود همدیگر را قبل از عقد ندیده باشند.

- نمی‌دانم. شاید به همسرانشان عادت کرده باشند. وگرنه مفهوم عشق در نزد آنها با عشق‌های امروزی، بسیار تفاوت دارد.

* یک نشانۀ آن عشق‌های پایدار این است که شخص، مصلحت خانواده را به خواستۀ خودش ترجیح می‌دهد.

- بله اما يكي از نشانه‌ها است.

* مقصودم عشق لیلی و مجنون نیست. چون آن عشق، همواره آمیخته به فراق است. ولی این عشق‌هایی که با ازدواج پدید می‌آید با وصال شکل می‌گیرند. از تفسیر آیه ۲۱ از سورۀ روم، برمی‌آید که خداوند محبت هر کدام از زوجین را بعد از خطبۀ عقد، در قلوب طرف دیگر ایجاد می‌کند.

- من زن‌هایی را دیده‌ام که وقتی می‌بینند طلاق، دیگر قبحی ندارد آرزو می‌کردند در این زمانه بودند تا حق انتخاب داشته باشند.

* ممکن است که استثنائاتی هم باشند که ازدواجشان رضایت‌بخش نبوده باشد. یا افراد ناسپاسی باشند که قدر نعمت‌های خداوند را ندانند.

- در همۀ دوره‌ها، زوج‌های خوشبخت و ناراضی، وجود داشته‌اند. الآن نیز همین است.

* کاش اینطور بود، اما تفاوت دارد. شما خودتان هم فرمودید که قبح طلاق زایل شده و امروزه زن‌ها برای چیزهای واهی طلاق می‌گیرند.

- خیلی‌ها عقیده دارند که باور جوان‌های ما از زندگی مشترک، نادرست شده است.

* در آیه ۲۱ از سورۀ روم، خداوند وعده کرده که محبت زوجین را در قلب دیگری ایجاد کند. می‌فرماید این یکی از معجزات من است، یعنی فرد دیگر نمی‌تواند آن شبیهِ آن را جعل کند. نشانه‌اش این است که دو فرد ناشناس بعد از خطبۀ عقد چنان به هم وابسته می‌شوند که دوری از یکدیگر را به سختی تحمل می‌کنند. اما اگر قصد زوجین، چیزی به غیر از سنت ازدواج باشد، مثلاً رسیدن به پول، مقام، اعتبار، جمال و غیره که در این روزگار متأسفانه زیاد شده است، در این صورت خداوند آن محبت را در طرفین ایجاد نمی‌کند و آن عقد حقیقی واقع نمی‌شود. لذا اینکه می‌بینید عقدها به سرعت به طلاق منجر می‌شوند برای آن است که اصلاً گره و عقد ایجاد نشده است که به راحتی گشوده می‌شوند.

- باور جوان‌ها تغییر کرده است. اگر آنها به این باور صحیح گذشتگانمان برسند خیلی چیزها درست خواهد شد. اما تاریخ نشان داده که جوان‌ها حرکت به سمت آیندۀ تاریک را از حرکت به سمت گذشتۀ روشن ترجیح می‌دهند.

* به جای آنکه مدرنیسم تک‌همسری را به مردان بقبولانیم آیا بهتر نیست که دختر‌ها را به طور سنتی تربیت کنیم؟

- موضوع این است که مردهای سنتی نیز از دست رفته‌اند. پسر بیست سالۀ من که در جریان این فیلمنامه بود به من می‌گفت که بیتا (لیلا حاتمی) باید خانواده را ترک کند.

* باید دید شما فرزندتان را چطور تربیت کرده‌اید.

ـ به هر حال با اینکه خاستگاه ما جدا است و علم من به شرعیات به اندازۀ شما نیست ولی به لحاظ دیدگاه انسانی در بسیاری از اوقات اشتراک نظر داریم.

* آیا سخنی در این بخش، باقی مانده است؟

- چندی قبل، در برخی نشست‌ها و مصاحبه‌ها مطرح شده است که این فیلم، اقتباسی از یک متن ادبی بوده است. من از کسانی که این حرف را زده‌اند خواهش می‌کنم که آن متن ادبی را معرفی کنند تا ما هم مطلع شویم. من بار دیگر با صداقت کامل می‌گویم که این فیلمنامه کاملاً اوریژینال است و بر اساس اتفاقی که در ابتدای مصاحبه ذکر کردم نوشته شده است.

 

نظرات

  • سیدمجتبی ۱۳۹۴/۰۸/۲۰ - ۱۸:۴۵
    3 1
    با سلام خدمت دست اندرکاران سایت سینماپرس. انصافا اخبار و مصاحبه ها و گفتگوهای جالب و خواندنی‌ای دارید. در ضمن در پایان قسمت دوم نیز اسم آقای امیر اهوارکی بنویسید. انصافا یک مصاحبه‌گری مثل ایشان با اطلاعات زیادی که داره، میتونه چنین مصاحبه ای رو خلق بکنه. دست مریزاد داره، آقا امیر اهوارکی. خدا حفظش کنه. بسیار از خوندن مصاحبه لذت بردم. موفق و پیروز و سربلند باشید
  • موسی ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ - ۰۸:۱۵
    3 0
    کسی که سیمرغ بهترین فیلمنامه فجر رو گرفته کاملاً در اینجا بازی را باخته است. ببینید سینمای ما به دست چه کسانی افتاده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.