یکی از کارکردهای سینما در کشورهای توسعهیافته، «آموزش» است. سینماگران از طریق نمایش و درام، حقوق مدنی و خیلی چیزهای دیگر را به مخاطبان خود میآموزند. اما کمتر فیلم و سریال ایرانی است که از ایرادهای حقوقی و شرعی، مبرّا باشد. به عبارت دیگر، فیلم و سریالهای ما به جای آموزش، مردم را گمراه میکنند. یکی از علل این موضوع، فیلمنامههای ضعیف و ارزانقیمتی است که چندان خرج آن نمیشود. با وجود اینکه قوانین در کشورهای غربی از ما بیشتر و پیچیدهتر است اما راقم تاکنون ندیده و نخوانده است که منتقدان سینمایی بر فیلمهایشان، ایراد حقوقی گرفته باشند. متأسفانه در کشور ما، سالانه چندین فیلم خلاف قانون و متضاد با شرع، ساخته و اکران میشوند. اکنون در زمانهای که مسئولان، فرهنگ را به حال خود رها کردهاند شاید این وظیفۀ ما باشد که از سر خیرخواهی نسبت به برخی از این فیلمها که تعلیمات غلط میدهند تحذیر بدهیم تا لااقل خلایق به اشتباه نیفتند.
*****
در انتهای فیلم کوچۀ بینام، میفهمیم که حاج مهدی (فرهاد اصلانی) در مدت اغمای یک سالۀ همسرش (فرشته صدر عرفایی)، دخترعمۀ خود فروغ (پانتهآ بهرام) را صیغه کرده و پس از بهبودی او، صیغهنامه از سوی فروغ پس فرستاده میشود. چهار ماه بعد، حاج مهدی میفهمد که فروغ باردار است و لذا همان وقت او را به عقد حیدر ـ شاگرد مغازهاش ـ درمیآورد! اکنون، حیدر مرده است و حمید (محمدرضا غفاری) که حالا ۲۵ ساله است با مادرش فروغ، در طبقۀ اول از خانۀ حاج مهدی زندگی میکنند اما هیچکس نمیداند که حمید فرزند حاج مهدی است! مشکل وقتی حاد میشود که نصیبه دختر کوچک حاج مهدی، عاشق حمید میشود؛ یک عشق ممنوعه!
مشکل حقوقی در اینجا است که زن باردار نمیتواند به عقد کسی درآید. چطور میتوان تصور کرد که این عقد دائم، در دفاتر ازدواج کشورمان ثبت شده باشد!؟ حتی در زمان رژیم طاغوت نیز ممکن نبود که چنین عقدی ثبت شود. جناب کارگردان که فیلمنامه را نیز نوشته، چرا چنین خبطی در فیلمنامه کرده است؟ متأسفانه باید گفت که چنین فیلمنامۀ خلاف شرعی، در شورایی پروانه نمایش گرفته است که محمد احسانی با مدرک دکتری حقوق اسلامی، ریاست آن را بر عهده داشته است.
*****
قانون مدنی میگوید که زن بعد از طلاق، باید عِدّه نگاه دارد و سه تا چهار ماه ازدواج نکند (ماده ۱۱۵۰). مدت عده در ازدواج دائم، سه طُهر (= قاعدگی) است و در ازدواج منقطع، دو طُهر. این حکم برای آن است که باردار بودن یا نبودن زن، مشخص شود. اگر باردار نبود، او پس از پایان عده میتواند مجدداً ازدواج کند. اما چنانچه بارداری زن مشخص شد، در واقع طلاق واقع نشده و آن زن تا مدت وضع حمل، همسر آن مرد خواهد بود. در این مدت، مرد باید نفقۀ زن را بپردازد و متکفل امور او باشد.
در قانون مدنی در این خصوص آمده است:
ماده ۱۱۵۳: عدۀ طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن، در مورد زن حامله تا وضع حمل است.
یعنی ازدواج چه دائم باشد و چه منقطع (صیغه)، وقتی آثار بارداری در زن دیده شد او تا وضع حمل حق ازدواج ندارد. لذا زن باردار را نه میتوان طلاق داد و نه با او ازدواج کرد. در مادۀ ۱۱۰۹ قانون مدنی نیز مقرر شده است که مردان در مدت عدّه باید به زنان سابقشان نفقه بپردازند و اگر زن باردار باشد این وظیفه تا زمان وضع حمل باید انجام گیرد.
باید متذکر شد که این مواد مترقّیِ قانونی، بر مبنای آیات سورۀ طلاق وضع شدهاند:
وَ اُوْلاَتُ الأحْمَالِ أجَلُهُنَّ أن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ... وَ إن كُنَّ اُوْلاتِ حَمْلٍ فَأنفِقُواْ عَلَيهِْنَّ حَتىَ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ (طلاق/ ۴ و ۶).
و عِدّه زنان آبستن تا وضع حمل است... و اگر آبستن بودند، نفقهشان را تا وقت زایمان بپردازید.
در احادیث شیعه مؤکد است که نگاه داشتن عدّه، برای آن است که نسَب خانوادگی گم نشود. یعنی در صورت بارداری زن، بتوان پدر فرزند را شناخت. اما در خانوادۀ کوچۀ بینام که بهشدت مذهبی نشان داده میشوند، نسب حمید گم شده است! چطور میتوان چنین چیزی را باور کرد؟! مگر اینکه کارگردان قصد هجو مسلمانان را داشته باشد.
*****
ظاهراً این خبط جناب کارگردان، سهوی و از سر جهالت نبوده است. به نظر میرسد که جناب هاتف علمیردانی قصد کرده تا خانوادههای مسلمان را در حال اضمحلال نشان دهد. لذا او در مذهبی نشان دادن خانوادۀ حاج مهدی بسیار افراط میورزد و مخاطب را مخصوصاً به حاج مهدی علاقهمند میسازد و ضربۀ نهایی را از همین طریق میزند. همانطور که فروغ در اواخر فیلم زیر لب غرولند میکند که «هر چه میکشیم از حاج مهدی میکشیم»، مخاطب نیز اندکی بعد میفهمد که تمام بدبختیهای این خانواده، از حاج مهدی (فرهاد اصلانی) است: فروغ دیوانه میشود، حمید مفقود، نصیبه چشمانش پرخون است، فاطمه با گرفتن خانۀ پدر حق السکوت گرفته (چون فروغ در سن هشت سالگی او به عقد پدرش درآمده و او از راز پدر آگاه است)، محدثه با یک مرد همسردار رابطه دارد، حیدر معلوم نیست به چه علت مرده است، و در انتها میبینیم که خود حاج مهدی نیز پس از افشای رازش، در کنار پنجره میمیرد و کارگردان برای مضحکۀ او، تصاویری از دخول وی به مکانی بهشتگونه را نشان میدهد.
کوچۀ بینام را میتوان در یک سکانس خلاصه کرد. سقوط محمدطه (نوۀ پنج سالۀ حاج مهدی) در چاه خانه؛ چاهی که با اهمال حاج مهدی پر نشده است. فیلمساز می خواهد بگوید صیغه کردن فروغ، همانند کندن این چاه به دست حاج مهدی است که ساکنان خانه را فرو میبلعد. لذا غرض دیگر جناب کارگردان، ناصواب جلوه دادن عقد موقت است، چیزی که او در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در جشنوارۀ ۳۳ فجر به طور زیرکانه از پاسخ آن، در رفت و سؤال راقم را بیجواب گذاشت. اما بلافاصله باران کوثری اقرار کرد که نهتنها این فیلم، بلکه در هر فیلم ضد صیغه بازی خواهد کرد! و اینچنین نیّت سازندگان علن شد.
*****
پیش از این، فیلمها و سریالهای بسیاری ساخته شدهاند که ایرادهای فاحش حقوقی و شرعی داشتهاند. ما در اینجا به ذکر برخی از آنها اکتفا میکنیم:
ـ فیلم واکنش پنجم/ تهمینه میلانی (۱۳۸۱)
ـ سریال زیر تیغ/ محمدرضا هنرمند (۱۳۸۵)
ـ تلهفیلم ستارۀ خضراء/ محمدرضا ورزی (۱۳۸۷) (نقد راقم: بدعتگزاری فیلمساز معروف تلویزیون در دین)
ـ فیلم سوت پایان/ نیکی کریمی (۱۳۸۹) نیکی و باقالیها
ـ فیلم من مادر هستم/ فریدون جیرانی (۱۳۹۰) فیلمی که در نقد طبقۀ اشراف و روشنفکری نیست
ـ فیلم من همسرش هستم/ مصطفی شایسته (۱۳۹۰) از نوشتن کتاب داستانهای زنانه تا فیلمنامه فمینیستی در سینما
ـ فیلم برف روی کاجها/ پیمان معادی (۱۳۹۰) وقتی تفکرات فمینیستی یک فیلم را به سقوط میکشاند
ـ فیلم خرس/ خسرو معصومی (۱۳۹۰). این فیلم به همین دلیل در توقیف است. پل خرس بگیری!
آیا وظیفۀ منتقدان سینما است که ایرادهای قانونی فیلمها را علنی کنند و از حریم شرع دفاع نمایند یا این امر می بایست توسط مدیران و شوراهای مربوطه مورد توجه و اصلاح قرار می گرفت؟ این نقدها چه اثری میتوانند داشته باشند؟ تعداد خوانندگان یک نقد، حدود یک درصد تماشاگران فیلم است. اما اکنون که متولیان امامزاده، حرمت آن را پاس نمیدارند چارهای جز این کار نیست.
نظرات