چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۸

گزارشی از بزرگترین سرکرده شبکه‌های ماهواره‌ای؛

شیوخ حاشیه خلیج فارس چگونه مدیر «شبکه جم» را تأمین مالی می‌کنند؟ +عکس و فیلم

شبکه جم-تلویزیون جم-جم تی وی

سینماپرس: شبکه جم چرا از کالای ایرانی حمایت می‌کند؟ چرا آگهی بانک‌های ایرانی از این شبکه پخش می‌شود و چه شد که آگهی یک شرکت معتبر چند سالی از شبکه‌های داخلی پخش نشد و ناگهان سر از جم درمی‌آورد؟ اینها سوالاتی است که باید برای دریافت پاسخ آن بررسی جدی صورت پذیرد.

فرهنگ حاکم بر آلمان شرقی، آنطور که در فیلم «زندگی دیگران» می‌بینیم مشغول دولتی‌کردن و سانسور فردی و هنری در نظام فرهنگی آلمان شرقی بود و از سوی دیگر در گوشه هایی از فیلم مهم خداحافظ لنین می‌بینیم که جوانان بسیاری در آلمان شرقی در پروسه تغییر و فرو ریختن دیوار برلین مشتاقانه و مشغول نصب دیش های ماهواره در منازل هستند. سینمای غرب نیز به شکل مستعدانه بت‌های بزرگ را علم می‌کرد برای دلبری از جوانان بلوک شرق. وقتی هم دیوار برلین فرو ریخت پینک فلوید شروع به هنرنمایی برای سیراب کردن جوانان آلمان شرقی کرد.
 gem

دیش های ماهواره نخستین سپرتهاجمی «فرهنگ غربی» برای تغییر سبک زندگی در مدل جهانی، در مواجهه با هر فرهنگ عامه غیر لیبرال است. غیر از سپر تهاجمی دیش، شبکه های اینترنتی و دسترسی آسان به محتوای های سرگرم کننده تولید غرب را به آسانی در اختیار کاربران ایرانی قرار می دهند. به عبارت دیگر فرهنگ مهاجم از ابزار گوناگون به بهترین شکل ممکن بهره می‌برد و اینجا در سرزمین ما هنوز گروه‌های سرگرمی ساز سینمایی مجادله می‌کنند بر سر اینکه کدام نهاد صنفی در خانه سینما بر سر قدرت باشد.
مردم آلمان شرقی قبل از فرو ریختن دیوار برلین، علاقه ای به تماشای تلویزیون کشورشان نداشتند و بی وقفه شبکه های آلمان غربی و سایر کشورهای بلوک غرب تماشا می‌کردند و همان دیش های کوچکی که در فیلم خداحافظ لنین دیده‌ایم، تاثیر عجیبی در تغییر سبک زندگی ساکنان بلوک شرقی داشت، یا به عبارتی بهتر جان لنونی‌ها دیوار برلین فرو ریختند.

به سیر این اتفاقات توجه کنید البته این موضوع را در نظر بگیرید که مناسبات حاکم در کشورمان هیچ ارتباطی به کشور آلمان شرقی ندارد.   راهپیمایی بزرگ اربعین و مناسک دینی جمعی در مقابل سپرهای تهاجمی، کارکردهای موثری دارند و فرهنگ اسلامی – ایرانی ما را در مقابل سپرهای تهاجمی بیمه بیمه می‌کنند، اما همین مقدار کافیست؟ آنچه در قالب یک گزارش در مورد مجموعه فعالیت های شبکه های فارسی زبان علی الخصوص شبکه GEM  ارائه می شود موید این مهم است که در رخوت مدیریت فرهنگی چه اتفاقات عجیبی آنسوی مرزها برای سرگرم سازی توده‌ها رخ می‌دهد.  

بی شک فرهنگ مهاجم با قدرت بیشتری به سوی کشورمان می‌تازد و این سخن آنقدر در مطبوعات درج شده که تبدیل به کلیشه اغلب گزارش های مکتوب شده است. در شرایطی که فرهنگ مهاجم بی وقفه می‌تازد، مجادله هایی رسانه ای شکل می‌گیرد بر سر آنکه شبکه GEM  چرا از کالای ایرانی حمایت می کند؟  چرا آگهی بانک های ایرانی از مجموعه کانال های GEM پخش می شود و چه شد که آگهی شرکت معتبر «یک و یک» چند سالی از شبکه های داخلی پخش نشده و ناگهان سر از شبکه GEM  درمی‌آورد؟  شبکه های فارسی زبانی که تا دیروز با ترس و لرز فیلم‌ها و سریال‌های خارجی را بدون خرید کپی رایت پخش می‌کردند چه شد که چنین قدرتمند شده‌اند که توان پخش آثار سینمایی و سریالی تولید شده روز دنیا را پیدا کرده‌اند؟  چه منابع مالی خاصی این شبکه ها را حمایت می‌کند؟ چه جریانی اینچنین هزینه می‌کند تا به صورت کلان فیلمهای تولید شده در سال ۲۰۱۶ به فاصله کمی در شبکه ONIX پخش شود. پیدا کردن رده پای این جریان آنچنان دشوار هم نیست. بالاخره هر جریان پشت پرده ای در دوران تبادل نزدیک اطلاعات افشا خواهد شد.
 
پرده نشین پرده نمایش GEM کیست!؟

نخستین سئوالی که مطرح است این است که آیا شبکه های مجموعه GEM که مثل قارچ سمی رشد و بی رویه دارند و برنامه های مختلفی با دسته بندی‌های متعددی در حال افزایش است آیا صرفا با حمایت سعید کریمیان متولد و حمایت می شود؟  آیا سعید کریمیانی که با یک دست لباس از پادگان اشرف گریخت و یک شبکه نیم بند GEM را با آگهی شیخ نشینان در حوزه املاک (real estate) اداره می کرد چگونه یک کارتل مدیایی عظیم را به ثمر رساند و چگونه موفق شد کل ماهواره یاهست را خریداری کند؟
پدرخوانده
با پخش آگهی پنجاه کیلو آلبالو، «یک و یک»، بانک سپه یکدفعه مرد شماره یک شبکه های فارسی زبان شد؟  در زمان که GEM  صرفا موزیک ویدئوی های لس آنجلسی پخش می کرد، شبکه طپش با مدیریت بزرگترین کارتل هنری لس آنجلسی، علیرضا امیر قاسمی، شبکه پر مخاطب‌تری بود، چرا ناگهان همه شبکه های لس آنجلسی تعطیل شدند و فقط GEM ماند؟
چرا فارسی وان که وابسته به مرداک، مرد قدرتمند دنیای رسانه است به ناگهان افت کرد و برنامه هایش تعدیل شد؟  قصد داریم برخی از برگ های ناگفته گزارشی مبسوط را از پشت پرده ها برای نخستین بار منتشر کنیم. گزارشی بدون غرض  سیاسی تا صرفا مشخص شود، پشت پرده در رستوران های گرانقیمت دوبی چه جلساتی برگزار شده و محتوای این جلسات چیست؟  آیا سعید کریمیان تنهاست و یا مهره های بزرگتری او را یاری می کنند!؟  


حامی سیاسی کریمیان در شبکه GEM  کیست؟

 دراین ابتدای این گزارش با نام یک فرد ذی‌نفوذ در حوزه فعالیت های پشت پرده رسانه‌ای آشنا شویم. کسی که بدون وجود او کریمیان کمتر یا بیشتر از حمید شب خیر، علیرضا امیر قاسمی یا شهرام همایون و ... نمی‌شد.

او را با عنوان «میرزایی» می شناسند؛ کسی است که برای نخستین بار در جشنی در سال ۲۰۰۵  که توسط پادشاهی عربستان برگزار می شود دست در دست همراه با  «مسعود شریف» در این جشن حضور داشت. ‌ از میرزایی اطلاعاتی فردی و شخصی خاصی در فضای رسانه منتشر نشده است اما طبق نقل قول های شنیده شده که او یک شهروند عرب، ایرانی تبار است.  
 gem
 عکس مسعود شریف 
 
  
 در حاشیه این همایش، میرزایی طرح «فرار از سانسور و سرگرمی» را با حامیان سعودی مطرح می‌کند و از دولت سعودی می‌خواهد که از شبکه تلویزیونی که او تاسیس می‌کند و فیلم و سریال‌های آمریکایی را برای ایرانیان پخش می‌کند، حمایت کنند.  
 
 gem
در همان جشن سالانه میرزایی مامور انجام ماموریت بزرگتری می شود و نماینده سعودی‌ها (در حوزه رسانه) در پاسخ به میرزایی  می‌گویند هر شبکه ای در ایران تاسیس شود از پارازیت در امان نخواهد ماند مگر اینکه اقدام راهبردی‌تری انجام دهیم. در ضمن ما طرح بزرگتری برای منطقه خاورمیانه داریم که صرفا محدود به ایران نمی شود.
طرح بزرگ ما شامل طراحی شبکه های سرگرمی ساز برای مردم خاورمیانه و امور زیر ساختی یک ماهواره مستقل سرگرمی ساز در حال انجام است. اما در حوزه شبکه های فارسی و جذب مخاطب مشغول آزمون و خطا هستیم و نیاز به یک سنجش عمومی و نفرات اجرایی داریم.
  
در اولین گام میرزایی با همکاری سعودی ها در کنار کانال‌های بین المللی  شوء تایم، با تامین بودجه سعودی‌ها شبکه فارسی شوء تایم را راه اندازی می‌کند و در داخل کشور با برخی گروه های دوبلاژ به توافق می‌رسند که اقدام به دوبله فیلم‌های ارزان هالیوودی کنند و به این ترتیب شبکه شوء تایم راه اندازی می شود.  
gem
 
 شبکه شو تایم فارسی ضمن پخش فیلم‌هایی با زیرنویس فارسی با گوینده‌ها و دوبلورهای تراز اول ایرانی به توافق می رسد که به تدریج باکس دوبلاژ را در ایران راه اندازی کنند.

در میان چند فیلم دوبله شده، دوبله فیلم قسمت سوم Scary Movie با جنجال های فراوانی روبرو می شود. در همان زمان دوبلورها توسط «محمود قنبری»   توبیخ می شوند و حاشیه های فراوانی برای همکاران گوینده با شبکه شوء تایم رخ می دهد و به این ترتیب همکاری با عوامل داخلی گزینه ای است که کاملا به بن بست می خورد.  
   
از سوی دیگر شبکه تحویل شده با گیرنده های معمولی در ایران دریافت نمی‌شد و پروژه شوء تایم پس از مدتی به بن بست می‌خورد و میرزایی  سال ۲۰۰۷ وارد پروژه دیگری می‌شود.
 
زیرنویس های فارسی فیلم های روز هالیوودی را چه کسی تهیه می‌کند!؟
میرزایی همزمان با پیگیری فعالیت‌های جدی‌اش در حوزه تاسیس یک رسانه مناسب، از سال ۲۰۰۵، دفتری را در دوبی با عنوان «نارا ویدئو» تاسیس می‌کند و با بودجه کلانی که سعودی ها در اختیارش قرار داده‌اند یک کمپانی بزرگ ترجمه را راه اندازی می کند. وی با مترجمانی که در اختیار دارد، بنگاه زیر نویسی فارسی را با چند مترجم در دوبی راه اندازی  می‌کند. در آن دوره خاص، کمپانی نارا ویدئو، فیلمهای سینمایی که امکان عرضه در شبکه نمایش خانگی نداشتند را زیرنویس می‌کردند و در فرمت‌های متعددی به ایران ارسال می کرد که آثار ترجمه شده توسط شبکه زیر زمینی منتشر می شد. پس از راه اندازی اینترنت پر سرعت اغلب زیر نویس‌های خود را حتی قبل از اکران فیلم مورد نظر در فضای مجازی منتشر می‌کنند.
 
 پروژه نارا ویدئو، یک برنامه اجرایی  یازده ساله که همچنان در حال انجام است،  هر فیلمی که در سینماهای جهان در حال اکران است زیرنویس فارسی‌اش توسط بنگاه بزرگ ترجمه میرزایی از طریق اینترنت به صورت عمومی منتشر می شود.  کار میرزایی در ابعادبزرگتری انجام می‌شود و ترجمه سریال‌های طولانی چند فصلی توسط کمپانی «نارا» به صورت عمومی در فضای نت منتشر می‌شود و بدین صورت کاربران ایرانی موفق می‌شوند سریال‌های غربی را به صورت آنلاین در ایران با ترجمه ای واقعی تماشا کنند. به عنوان نمونه ترجمه سریال بازی تاج و تخت توسط این گروه و به صورت مرتب انجام می‌شد به صورتیکه ترجمه سریال از قبل از انتشار هر قسمت در فضای مجازی قابل دسترسی بود. اما کار انجام ترجمه‌های فیلم‌ها و سریال‌های فرنگی یکی از چند کار مهمی است که میرزایی انجام می دهد.  
 
 میرزایی در گام بعدی با جلب رضایت سعودی‌ها و شکست شبکه شوء تاریم فارسی، راه اندازی شبکه دسترس‌تری را دنبال می‌کند و در کنار شبکه های عربی «ام بی سی»، MBCpersia را تاسیس می‌کند که از طریق ماهواره بدر و نیل ست برای ایرانیان داخل کشور  قابل دسترسی بود.
 gem
 
این شبکه  فیلم های پخش شده در سینماهای جهان را  با زیرنویس فارسی  را پخش می‌کند و در گام بعدی  سریال آمریکایی همچون آناتومی گری، خاطرات یک خون آشام  نخستین بار توسط این شبکه با دوبله فارسی پخش می شوند.
gem
میرزایی با توفیق نسبی شبکه فارسی MBC و جذب مخاطب اندک در دوران پس از تاسیس، اقناعش نمی‌کند و  آنطور که خودش در محافل خصوصی عنوان کرده است شبکه های فارسی زبان لس آنجلسی را مزاحم می‌داند. او این شبکه ها را مضر سرگرم‌سازی می‌داند و تصمیم می‌گیرد با رایزنی های سیاسی به فعالیت این شبکه ها پایان دهد و اتفاقات سال ۱۳۸۸ دست مایه خوبی برای قانع کردن سعودی هاست.  
 

فتنه دوبی سیتی در شلوغی‌های  ۸۸!

سال ۱۳۸۸ سال عجیب شبکه‌های ماهواره ای است. پدیده فارسی وان ظهور می‌کند.   پدیده‌ای که میرازیی ازظهورش مطلع است اما اتفاقی خارج از کنترل اوست و میرزایی اصلا از این اتفاق خوشش نمی آید. او برای کنار زدن رقیبی مثل فارسی وان سعی می کند نیروهای جاه طلب و فعال برخی شبکه های فارسی زبان را انتخاب و با آنها وارد مذاکره شود.   در آن مقطع فارسی وان در ایران  مخاطبان فراوانی پیدا کرده و البته میرزایی از این اتفاق چندان خشنود نیست اما برای تعطیلی شبکه های لس آنجلسی او به حمایت فارسی وانی ها نیاز دارد.
 
 پدرخوانده

میرزایی و مدیران ارشد فارسی وان با یکدیگر چند باری گفتگو می کنند. مدیران فارسی وان نیز شبکه های لس آنجلسی را آفت فعالیت های خود می دانند و به واسطه میرزایی با دولت امارات و چند شیخ ذی نفوذ در امارات وارد گفتگو می‌شوند و در پایان این گفتگوها تصمیم می‌گیرند که صاحبان مشاغل در کشور امارات، علی الخصوص ایرانی های ساکن دوبی، به تلویزیون های فعال ۲۴ ساعته در لس آنجلس آگهی ندهند تا تلویزیون‌های فارسی زبان لس آنجلسی دیگر قدرت جذب آگهی از دبی را نداشته باشند و محدودیت هایی را اعمال کنند برای اجرای کنسرت های خوانندگان لس آنجلسی در دوبی که عمدتا توسط مدیران شبکه های ۲۴ ساعته فراهم می شود.  

میرزایی در گفتگوها با حامیان سعودی‌اش که براحتی فضای امارات را مدیریت می‌کنند  این موضوع را مطرح می‌کند که شبکه های ۲۴ ساعته لسی آنجلسی، روی مدار و محور تولید موسیقی و موزیک حرکت می‌کنند و فعالیت‌ها آنان آفت سرگرمی‌سازی محسوب می‌شود و آفت تغییر ذائقه مخاطبان.  میرزایی استدلال می‌کند که مخاطبان فارسی زبان شبکه‌های ماهواره‌ای معمولا فیلم و سریال‌های مطلوبشان را از تلویزیون ملی ایران تماشا می‌کنند و تنها برای تماشای موسیقی شبکه های فارسی زبان را دنبال می کنند.
 
او مصرانه می خواهد این رویه باید تغییر کند. همزمان با رویدادهای سیاسی سال ۱۳۸۸  و تصمیم قاطع میرزایی، آگهی‌های تجاری در مورد املاک شیخ نشینان دوبی در اغلب شبکه‌های فارسی زبان قطع می‌شود. استدلال میرزایی و تیمش این است که عدم حمایت از شبکه های فارسی زبان لس آنجلسی اقبال را به سمت شبکه هایی نظیر فارسی وان و MBCPersia بیشتر می‌کند. میرزایی و تیمش معتقدند شبکه‌های لس آنجلسی ذائقه نمی‌سازنند بلکه ذائقه را از بین می برند و با وجود اتفاقاتی که در سال ۱۳۸۸  افتاد، اقدام به فعالیت سیاسی کرده‌اند و بنگاه‌های اقتصادی دوبی نباید از هیچ فعالیت سیاسی حمایت کنند.  

اتفاق عجیبی در دبی رخ می‌دهد و هیچ کسی متوجه اتفاقات پشت پرده نیست که چرا دولت امارات به صاحبان مشاغل اجازه دادن آگهی به تلویزیون های لس آنجلسی را نمی‌دهد و از سوی دیگر چرا کنسرت‌های لس آنجلسی در این شهر تعطیل می شود؟
 

میرزایی در جلسه ای محرمانه با مقامات سعودی در سال ۲۰۰۹ همزمان با آشوب های سیاسی در ایران چه نکاتی را مطرح کرد؟  

میرزایی یکشنبه ۱۸ اکتبر ۲۰۰۹ (سال ۱۳۸۸) به حامیان سعودی‌اش می گوید روند مجادلات در نقطه ای خاص متوقف خواهد شد اما چالش های سیاسی موجب عطش بیشتر مردم برای تولیدات سرگرم کننده خواهد شد. شبکه‌های سیاسی و لس آنجلسی آفت اصلی برای مدل فعالیت های شبکه های فارسی زبانی هستند که قصد ارائه برنامه های سرگرمی ساز برای مردم ایران را دارند.  بسیاری از مردم ایران از چالش ها و مجادلات سیاسی گریزانند و در شرایط بحرانی کنونی بیشتر به سرگرمی نیاز دارند.
در چنین موقعیتی و در این شرایط بحرانی باید جنبه سرگرمی شبکه های تلویزیونی به صورت بلند مدت افزایش یابد و در همان جلسه، بودجه میرزایی به دلیل طرح کاملا موفق شبکه  MBC persia دوباره شارژ می‌شود و چندین دفتر مناسب تحویل میرزایی می شود. از جمله ساختمانهای تحویلی به میرزایی، محل اسکان و استقرار پرسنلی در مالزی  و چند دفتر در دوبی، آنتالیا ست که تحویل میرزایی می شود.
پدرخوانده
 

تعطیلی لس آنجلسی و ظهور شبکه‌های عربی‌-فارسی!

 میرزایی از جنس فعالیت‌های فارسی وان خوشش نمی‌آید و مدل آرزوهایش کاملا متفاوت با مدل فعالیت فارسی وان است. از سوی دیگر پس از سال ۱۳۸۸ شبکه های ماهواره ای که دستشان از آگهی خالی شده دنبال فعالیت های تجاری دیگری هستند. در این فاصله مدیران ارشد شبکه های PMC، GEM و فارسی وان  با میرزایی وارد مذاکره می شوند.
 پدرخوانده
 
فارسی وانی‌ها خیلی مطمئن از نحوه عملکرد خودشان بودند و تعامل کامل را با میرزایی نپذیرفتند اما اسماعیل‌کیا و سعید کریمیان با توجه به قطع آگهی های دوبی همکاری با میرزایی را پذیرفتند و تنخواهی که در دوبی برای هر دو نفر باز شده بود شارژ شد و البته میرزایی شرط کرد که اختیار عمل کاملی به مدیران هر دو شبکه می دهد، به شرطی که خروجی های قابل قبولی داشته باشند، در غیر اینصورت قطعا قطع همکاری اتفاق خواهد افتاد.  

کیا PMC Family را تاسیس کرد و مهتاب تقوی «گوینده و مدیر دوبلاژ» فیلمهای و سریال های تلویزیون را جذب کرد و مدیریت استودیوی دوبلاژ و امور داخلی را به سینا ولی الله (مجری فعلی فارس وان سپرد) و سریال های مرلین، (محصول انگلستان) کلاهبرداری واقعی(انگلستان) کمسیر و رکس(ایتالیا) تقدیر یک فرشته (محصول مکزیک) عمارت سراب(ترکیه) ۱۰۰۰ راه برای مردن (محصول آمریکا) شکارچیان نرو(محصول آمریکا) به اضافه پخش شوء امریکن آیدل را در دستور کارش قرار داد. اما در مدت طولانی مدتی نتوانست توفیق چندانی کسب  و رضایت مخاطبان شبکه PMC Family  را فراهم آورد، ضمن اینکه PMC با دستگیری دوبلورهایش در تهران نتوانست ادامه حیات دهد و با این شیوه میرزایی مرد شماره سعودی ها  پس از مدتی به همکاری با شبکه PMC و اسماعیل کیا خاتمه داد.  


و میرزایی  GEM  را آفرید؟

شبکه GEM  یکی از شبکه های ۲۴ ساعته ای بود که برنامه هایش تفاوت چندانی با سایر شبکه های فارسی زبان نداشت. GEM  با  پول اندکی که سعید کریمیان (مدیر این شبکه) از تروریست های سازمان نفاق (مجاهدین خلق) گرفته بود تاسیس  شد و ادامه حیات اقتصادی اش شبیه سایر شبکه های لس آنجلسی بود و با گرفتن آگهی از مراکز اقتصادی ساکن در دوبی تغذیه می‌شد و اغلب مردم از هویت گردانندگان شبکه اطلاعات چندانی در دست نداشتند.
کریمیان با قطع آگهی های اقتصادی دوبی حیات تجارت خود را در خطر می دید و همانطور که اشاره شد باب آشنایی او با «میرزایی» موجب شد که روند فعالیت های این شبکه سمت و سوی تازه ای پیدا کند.  معادل همان پولی که به اسماعیل کیا تحویل شد به کریمیان پرداخت شد. کریمیان نیز یکی دو شبکه مجموعه خود اضافه کرد، مثل GEM movie  که در ماهواره «یاهست» به ONYX تغییر نام داد.
 
 gem
در نخستین گام با هوش و فراست بسیار اقدام به خرید سریال های ترکی با واسطه‌های عربی کرد. معادله خرید این سریال ها که هر قسمت آن ۳۰۰۰ دلار است و پخش آن با زیر نویس فارسی موجب بالا رفتن رایت سریال مذکور می شود. اما  تجربه همکاری میرزایی با مجموعه شبکه MBC  موجب شد که این شبکه نسخه اصلی سریال‌های ترکی را خریداری کند و با اندکی هزینه کمپانی MBC حق پخش سریال را با زبان فارسی را در انضمام قراردادهایش می افزود. لازم به ذکر است که اگر محصولی از شبکه‌های سراسری ماهواره‌ای با دوبله کشور طرف معامله خریداری و پخش شود هزینه کمتری برای پخش کننده خواهد داشت. به این ترتیب کریمیان با حمایت میرزایی و شبکه‌های عربی موفق به خرید رایت سریال طولانی ترکی شد که هر فصل آن بیش از صد قسمت است و هر قسمت آن بیش از ۳۰۰۰ دلار قیمت دارد.
 
 پدرخوانده
پس از عبور از تنگنای کپی رایت کریمیان درگام بعدی خیابان جردن یک ساختمان هشت طبقه را با تعداد زیادی گوینده و دوبلور ایرانی استخدام کرد و مدتها به صورت پنهانی سریال‌هایی مثل حریم سلطان را با کیفیت بالایی در ایران دوبله کرد و با هیاهوی رسانه‌ای گسترده ای اقدام به پخش سریال‌های ترکی کرد. البته کریمیان دوبله برخی سریال‌های کلمبیایی خود را در ایران به یک انجمن تازه تاسیس دوبله سپرده بود (در سال‌های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸). اما سریال‌های کذا و کذای ترکی نیاز به دوبله‌های جدی‌تری داشتند.  
 
اگر تا آنروز فرهنگ فارسی وانی سریال‌های کلمبیایی و کره‌ای از جانب رسانه‌ها مورد نقد قرار می‌گرفت و مردم تا حدودی قبح شکنی چنین تولیداتی را می‌پذیرفتند اما سریال‌های ترکی چنان به فرهنگ عامه ایرانی نزدیک بود که مخاطبان شبکه GEM  انتقادات وارده به متن و محتوای منتشر شده ضریب تاثیر گذشته را نداشت.

از سوی دیگر مدیر اصلی و اجرایی GEM  وابسته به سازمان نفاق (سازمان مجاهدین خلق) بود و تامین اولیه سرمایه این شبکه به واسطه وابستگی به این سازمان تامین شده بود و اغلب مردم هر زمانی نامی و یا ردپایی از این عناصر این سازمان به میان می‌آید قطعا مواجه سختی با عناصر این سازمان و عملکردشان خواهند داشت.  
  
«سعید کریمیان» به خوبی می‌دانست به زودی پیشینه او در جراید و رسانه‌های ایرانی منتشر خواهد شد و اتفاقا قصد او از پخش سریال‌های ترکی و شبیه به فرهنگ ایرانی (اما مخرب) جلب اعتماد ملی مردم ایران است.   کریمیان  قبل از هر پاتک رسانه ای ضد پاتک را با فراهم آوری یک اثر عامه پسندانه پاسخ می داد.

نکته جالب اینجاست که سریال حریم سلطان در ایران به صورت آنلاین دوبله می‌شد اما با دستگیری دوبلورهای این سریال، پخش حریم سلطان تنها برای یک هفته متوقف شد. بازهم یک نکته جالب را طی می‌توان از فرامتن فعالیت‌های کریمیان در مقطعی کوتاه در سالها ۱۳۸۷تا سال ۱۳۹۰ و همکاری با گویندگان و دوبلورهای مطرح ایرانی که با سازمان صدا و سیما همکاری داشتند کشف کرد. کریمیان در قسمت‌های نخست حریم سلطان قصد داشت با صداهای آشنا به گوش مردم این سریال را دوبله کند تا در مسیر همان مولفه جلب اعتماد ملی گام بردارد. ضمن اینکه برای پروپاگاند بیشتر همیشه به دنبال قربانی کردن ستاره های معروف و مشهور در عرصه‌های مختلف است.  

نکته جالب در مورد توسعه فعالیت های شبکه های GEM  این است که کریمیان به شدت علاقه‌مند خبر سازی در فضای رسانه های ایرانی است و به هر اقدامی متوسل می شود که تا این اتفاق بیفتد.
************************* 
فصل کریمیان و سینمای ایران و اقتصاد ملی 
کریمیان در برگردان فارسی آثارش از دوبلورهای ایرانی مقیم داخل استفاده می‌کند و موج دستگیری دوبلورها در ابعاد وسیعی موجب خبرسازی در داخل و جلب توجه اذهان عمومی به سمت و سوی آثار پخش شده از شبکه های Gem  می‌رود.   با دستگیری گوینده‌ها در داخل کریمیان  اما با شارژ مالی میرزایی و دفاتر و محل اسکانی بزرگی در کوالالامپور که در اختیار کریمیان قرار می‌گیرد، گردانندگان GEM با گوینده های با استعداد داخلی مثل محمدرضا مومنی، علی عابدی، کامبیز شکوفنده، مریم و محمدرضا سیگارودی، مریم نوری درخشان، حمید جبلی، پرهام بادره، طاها وثوقی، سامان اصلانی، ستاره فخرآور، شهریار شورین، رهام آفتابی، مهسا رجالی، علی ذوالفقاری، مهدی پهلوان،   بهاره طائب، آزاده صادقی، هانی مبارکی، سینا زند، حمید لاله زاری و تینوش خالقیان... ن. وارد گفتگو می‌شوند و تعداد زیادی گوینده را در مالزی برای انجام امور دوبلاژ اسکان می‌دهند.

 
دست نامحرم کریمیان چرا در سفره سینمای ایران رفت!؟  
 
 کریمیان بواسطه حامیان سعودی خود و حمایت کمپانی MBC  به راحتی می‌تواند آگهی های بین المللی پخش کند و بی‌نیاز از پخش از آگهی داخلی باشد اما کریمیان با طرحی اجرایی که  میرزایی در اختیارش قرار داده است از پخش آگهی های رایج بین المللی و خارجی چشم پوشی می کند.
 
گزارشی تصویر که همکاری کریمیان با شیخ نشینان را تصدیق می‌کند 
هدف میرزایی تاثیر بر فضای سرگرمی‌ساز داخلی است و کریمیان در اقدامی تعجب برانگیز اقدام به پخش آگهی‌های سینمای ایران می کند. قبل از این اقدام فردی در ترکیه با عنوان طهماسبی مامور می‌شود بواسطه پخش آگهی‌های سینمایی با هنرمندان داخلی ارتباط بگیرد و اقدام به جذب افرادی کند که در حوزه سینما و تلویزیون تحت عناوین مختلف مشغول فعالیت هستند.
پدرخوانده و شبح شبکه‌های فارسی‌زبان/ شیوخ حاشیه خلیج فارس چگونه مدیر «شبکه جم» را تأمین مالی می‌کنند؟ +عکس و فیلم
طهماسبی  رابط سینمای ایران در جذب آگهی و عوامل سینما
 
میرزایی در طرح یکپارچه سوم سرگرم‌سازی طرح تولید سریال و تله فیلم به زبان فارسی را در اختیار کریمیان قرار می‌دهد. او آنقدر جاه طلب است که هم اکنون مشغول رایزنی برای خرید یک شهرک سینمایی در ترکیه است. شهرکی که در دوران احمدی‌نژاد، محسن علی اکبری قصد خرید آنرا داشت تا سینماگران ایرانی برای استفاده از لوکیشن
های خارج از کشور، به این شهرک مراجعه کنند.
 پدرخوانده
 
ماجرای پخش آگهی فیلم های سینمایی در داخل با جنجال های رسانه ای مختلفی روبرو می شود و مثل هر بار شبکه GEM  را بر سر زبان‌ها می‌اندازد. کار آنقدر بالا می گیرد که قوه قضائیه وارد عمل می شود و میرزایی که اصولا از حواشی سیاسی وحشت دارد دستور توفق آگهی‌های GEM را می‌دهد. اما بهانه پخش تیزرهای سینمایی،   ارتباط با سینمای ایران را موجب می‌شود که تا عوامل فنی ایرانی ارزان قیمتی جذب این شبکه  شوند. اما خبرها حاکی از آن است که میرزایی از تولیدات Gem به هیچ وجه راضی نیست و قصد دارد با ایجاد زمینه یک پُست پروداکشن قوی پرونده تولیدات فارسی GEM  را با عوامل ایرانی احیا کند.
از سوی دیگر برقراری ارتباط با مراکز اقتصادی در ایران در زمینه پخش تیزر موضوعی است که توسط کریمیان دنبال می‌شد و میرزایی با آن اصلا موافق نبود چون ماحصل این تلاش به تنش سیاسی فراوانی در داخل منجر شده است اما ماحصل تلاش کریمیان برای جلب رضایت بنگاه های داخلی برای میرزایی رضایت بخش بوده است. شنیده‌های و شایعات حکایت از این دارد که میرزایی از حواشی پیش آمده برای سینمای ایران و بنگاه‌های اقتصادی رضایت فراوانی دارد و کریمیان با قدرت بیشتری پروژه نفوذ اقتصادی اش را توسعه خواهد داد.
آیا اسکار ایرانی فلفل عربی چاشنی اش خواهد شد؟
میرزایی در بساز و بفروش اسکار دستی بر آتش دارد!؟
 
 طرح اصلی که میرزایی و سعودی‌ها هم اکنون روی آن کار می‌کنند دفن تلویزیون ملی ایران و سینمای است. این های جملاتی است که در همان جشن معروف سعودی ها در  سال ۲۰۰۵ مسعود شریف، همراه میرزایی، مطرح می‌کرد. مسعود شریف در حال حاضر یکی از مدیران کلیدی ماهواره یاه‌ست است.  سخنی که بخشی از آن را  محمد تقی راوندی در برنامه نوروزی شبکه GEM‌ به زبان آورد. فیلمسازی با مشارکت شیوخ عرب. برنامه‌ای که بخشی از آن طریق قطری و فستیوال دوحه دنبال می شود و دو فیلمساز ایرانی یعنی اصغر فرهادی و بابک انواری دو فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار، زیر سایه و فروشنده را با حمایت ها عرب‌ها تهیه و تولید کرده اند. اگر این موضوع مطرح شود که باند میرزایی مسبب این حمایت هاست فردایش آقایان موضع خواهند گرفت که تندروها در همه جای دنیا چنین و چنان هستند اما در مورد خاص ساخت فیلم عرب‌ها برنامه حساب شده‌ای را توسط تور آقای میرزایی اجرا خواهند کرد باید منتظر ماند و دید.
 پدرخوانده بزرگ و شبح شبکه های فارسی زبان کیست!؟ عرب های چگونه کریمیان را شارژ مالی می‌کنند؟
 
 روند فعالیت های میرزایی نشان می‌دهد این فرد اهل آزمون و خطاست. او شبکه «شو تایم» فارسی را تاسیس می کند تا شرایط تاسیس کانال  فارسی با محتوای فیلم های زیرنویس و دوبله شده را عیار سنجی کند. سپس این شبکه را منحل می کند و persia MBC  را با حمایت سعودی‌ها تاسیس می‌کند، پس از یک‌دوره عیارسنجی  سطح سلیقه مخاطب روی شبکه GEM  سرمایه گذاری می‌کند و در دوبی بزرگترین موسسه ترجمه فیلم به زبان فارسی را تاسیس می‌کند تا فیلم‌های هالیوودی پخش شده در آمریکا را به صورت آنلاین ترجمه کند و زیر نویس فارسی را به صورت گسترده در اختیار مخاطبان ایرانی قرار دهد. با این حال و با این همه تلاش گسترده میرزایی هیچ عکسی از او در فضای مجازی نیست و او به مثابه یک شبح بزرگ می‌ماند.
*مشرق

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.