بی تردید توجه و برنامه ریزی همه جانبه در راستای این مسئله که ما فیلم با کیفیت کودک داخلی داشته باشیم باید دغدغه شب و روز مسئولان امر شود؛ زیرا امروزه کشورهای قدرتمند جهان، نفوذ و استعمار خود را در جهان از طریق همین محصولات فرهنگی چون سینما و همچنین محتوای سایر رسانهها بر جهان تثبیت میکنند و ...؛ پس می بایست بار دیگر فرمایشات و دستورات امام امت را سرلوحه امور فرهنگی کشور قرار داد و در این راستا می بایست باید به روشنی این مسئله را درک کنیم که همانا شاغلان و فعالان در عرصه فرهنگی کشور، وظایفی مهمتر از سایر حوزهها برعهده دارند.
استقلال اقتصادی مهم است، امّا اوّل در زمینه فرهنگی عرض بکنم؛ استقلال فرهنگی به اعتقاد بنده از همهی اینها مهمتر است. استقلال فرهنگی در این است که سبک زندگی را، سبک زندگی اسلامی - ایرانی انتخاب بکنیم. بنده در باب سبک زندگی دو سه سال قبل از این مفصّل صحبت کردم؛ سبک زندگی از معماری، از زندگی شهری، از زیستِ انسانی، از پیوندهای اجتماعی تا همه مسائل گوناگون را شامل میشود. تقلید از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطه مقابل استقلال فرهنگی است. امروز نظام سلطه بر روی این مسئله دارد کار میکند؛ همین مسئله مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور. بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که میتوانند مفید واقع بشوند امّا سلطه دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همینجور است، فضای مجازی هم همینجور است، دستگاههای اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همینجور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطهی فرهنگی دشمن است. (امام خامنه ای در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی-۱۴/۰۳/۱۳۹۵) |
البته باید توجه داشت راه حل این نیست که مسیر را به سینمای جشنوارهای تغییر دهیم و سینماها در سکوت ورشکست شوند و فرزندانمان را به حال خود رها کنیم؛ بلکه راه آن است که از همین امروز دست به کار تربیت نیروی انسانی متخصص باشیم و تجهیزات و امکانات صنعت سینمای ایران اسلامی را به روز کنیم؛ نیرو و انرژی و سرمایه را به سمت جذب و به روز کردن امکانات و دانش روز ببریم نه آنکه آن را در تعجیلها عقب نگه داریم.
سینمای کودک یک سینمای مورد نیاز و حتمی است و قطع به یقین داشتن آن بهتر از نداشتنش است؛ ما سینمای کودک میخواهیم، شکی نداریم. البته سینمای کودک خوب، با کیفیت عالی و فضای شاد و محرک رویا و آینده خوب. این سینما حق کودکان ماست. و این امری است که برای نسلهای جدید، رسمیت تام و تمام یافته است و راه دیگری نیست.
بدون تردید و از منظر همه سینماگران و کارشناسان، میان سینمای ویژه کودکان و سینمای بزرگسالان تفاوتهای بسیاری وجود دارد. عمده این تفاوتها ناشی از تفاوت میان دو گونه مخاطب است که دو سبک نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم را میطلبد. البته این بدان معنی نیست که هیچ وجه مشترکی میان تماشاگران کودک و بزرگسال وجود ندارد. مثلاً تجربهها نشان میدهد که فیلمهای پرماجرا و پرحادثه، فیلمهای علمی- تخیلی و فیلمهای کمدی به یک اندازه کودک و بزرگسال را سرگرم می کند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، معمولاً سینمای کودک از سوی منتقدان و صاحبنظران سینمایی شامل تقسیمبندی هایی چون "برای کودکان" و "درباره کودکان" می شود؛ و اما به ندرت تعریف دقیقی از این سینما ارایه شده است و ...؛ همچنین گفتهبودیم که اصطلاح فیلم کودک به فیلم هایی اطلاق می شود که اختصاصاً برای مخاطبان کودک تولید می شوند و پایهها و ارکان بنیادین سینمای کودک را میتوان در جنبههای تخیل، سرگرمی، ماجرا و اندیشه خلاصه کرد.
بایستی توجه داشت که تخیل یا فانتزی کودکانه به معنای تخیلی لگام گسیخته و بیاعتنا به زندگی واقعی نیست و می توان گفت فانتزی و واقعیت در دنیای کودک از هم جداییناپذیرند. کودکان با فانتزی میتوانند تخیلشان را از خلال تجربههای عاریتی، از راه ورود به جهانی متفاوت با جهانی که در آن حضور دارند، گسترش دهند. کوشش برای تخیل چیزهایی که در واقعیت وجود ندارد، نه تنها هیجانانگیز بلکه لذتبخش است.
ویژگیهای مشترک دنیای ذهنی کودکان و دنیای تصویری فیلم کودک
- منظور از تخیل در اینجا آن است که اشیا و یا حوادثی در ذهن خلق میشود، بدون اینکه از دادههای حسی استفاده شود. بستری که تخیل در آن به ظهور میرسد، داستان یا قصه است. هر اندازه قصه یا داستان از واقعگرایی صرف پرهیز کند و شکل انتزاعیتر و تخیلیتر به خود گیرد، به همان اندازه با خصوصیات یک فیلم یا انیمیشن کودک مطابقت بیشتری پیدا میکند. توجه به تخیل بسیار مهم است چراکه هر تغییری پیرامون انسان، چه از جنبه مادی و چه از جنبه معنوی، در بطن خود، حاصل نیروی خیال است. علم برای ما جهانی را که در آن هستیم تشریح میکند و اما هنر جهانی را که میخواهیم در آن باشیم، تصور و تخیل میکند. هر چشمی قادر است پدیدهها را در حالت عادی آنها ببیند اما این چشم خیال است که همان پدیدهها را در وضعیتی دیگر و حتی مغایر با طبیعت معمولشان نظاره میکند.
هم در داستان فیلمها و انیمیشنها و هم در افسانهها و داستانهای کهن و اسطورهای، تخیل نقشی اساسی دارد و هیچ کدام از اینها بدون تخیل قابل تصور نیستند و میتوان گفت که تخیل بخشی جدانشدنی داستانهاست. ژانر تخیلی در ادبیات که بازتاب آن را در فیلمنامهها میبینیم، در تقابل با زندگی صنعتی و خردگرایی شکل گرفت و به مرور زمان اوج آن را به شکل انیمیشن که امکان هرگونه خیالپردازی و اعمال خلاف قواعد طبیعی را فراهم میکند، شاهدیم.
تخیل ویژگیهای خاصی دارد که عبارت است از:
۱.تخیل نیروی خلاق و سازنده است.
۲. تخیل آرامشبخش و تنشزداست.
۳. تخیل دارای نیروی عشق و زندگی است.
۴. تخیل عاطفهزا و لذتبخش است.
۵. با نیروی تخیل میتوان از جبر زمان و مکان گریخت.
۶. تخیل نیروی کشف و اختراع دارد.
۷. تخیل، نیرو و اندیشه و آرزوهای نیاکان ما را دوباره زنده میکند و به نحوی گذشته را به آینده پیوند میزند.
با توجه به این ویژگیهاست که گفته میشود تخیل نقشی بسیار مهم در زندگی آدمی دارد و در بسیاری از فیلمها نیز حضور آن اساسی است. تخیل نقش مهمی در رشد شناختی کودکان دارد و همین امر آن را جزو مهمی از فیلمهای کودک کرده است.
هنر اسلامی با هنر غیر اسلامی، خیلی فرق دارد. هنر اسلامی آن است که از جای بالا می آید و راه تنزلش هم تا سطح طبیعت و حس، مستقیم است و دست مخاطبان خود، اعم از بینندگان و شنوندگان و خوانندگان و اینها را می گیرد، دوباره در همین صراط مستقیم به بالا می بردن، بدون اینکه در این آمدن یا رفتن، انحراف و اختلافی یا تخلفی پدید بیاید. |
- فانتزی (Fantasy): این شیوه در ادبیات بیانی است که در آن، اصول و قواعد معقول و واقعی جهان مبتنی بر علیت را به هم میریزیم تا جهانی دلخواه خود را پدید آوریم. این گونه ادبی محمل مناسبی است برای آنکه سرگذشتها و ماجراهای هیجانانگیز و شوقآور را با رمز و راز و جادو درآمیخت.
فانتزی در تعریف با مفهوم "خیالپردازانه" مترادف در نظر گرفته میشود اما این خیالپردازی در فانتزی با زمینههای بازیگوشانه، افسانهگونه (افسانههای پریان) و یا جنبههای شاد و طنزآمیز کودکانه همراه است. |
در این شیوه هنری، تمامی تخیلات، هیجانات شاد و پر از رنگ و نور و شادیآفرین دنیای ذهنی کودکان، جای میگیرد. اگرچه مفاهیم و پیامهای مستتر در آثار فانتزی (اعم از ادبیات، نقاشی، فیلم، تئاتر و...) لزوماً مختص به کودکان نیستند اما دستیابی موفقیتآمیز به فضاهای خاص کودکانه در این گونه از آثار هنری، حتی برای مخاطبین بزرگسال که همواره برخی ویژگیهای خاص روحی و روانی کودکانه خود را تا پایان عمر به گونهای پنهان حفظ میکنند، جذاب، دلنشین و آموزنده است.
فانتزی با مفهوم خیال پردازانه، نه به عنوان یک سبک یا مکتب هنری بلکه به عنوان نوعی نگرش و دیدگاه، در بسیاری از آثار هنری (اعم از دیداری و یا شنیداری)، از گذشته تا به امروز حضور داشته است. اما در حال حاضر شاید بتوان فیلم کودک و به خصوص فیلمهای انیمیشنی را به گونهای جایگاه اصلی و مهم فانتزی به مفهوم ناب و اصیل آن محسوب کرد. گفتنی است که قبل از پیدایش فیلمهای انیمیشنی، فیلمهای نمایش عروسکی جایگاه واقعی و ویژه فانتزی محسوب میشدند.
فانتزی در واقع جهان را با نشانههای شگفتی که کودک در بیرون خود قادر به درک آن نیست، تقلید میکند. این تقلید، نگرش تخیلی کودک را به نحوی شکل میدهد که دنیا را نه آنطور که هست بلکه آنطور که باید باشد به تصویر میکشد؛ بر این اساس در مجموع میتوان گفت فانتزی به آثاری اطلاق میشود که موارد غیرممکن و جادویی در آن اتفاق میافتد و اغلب حوادث آن موجب حیرت مخاطب میشود و حوادث غیرممکن آن بدون توجیه عقلانی، قابل قبول است و مخاطب در برابر آن به دنبال علت نمیگردد. البته گفتنی است که ادبیات فانتزی نیز منطق خود را دارد و هر نوع داستانی را نمیتوان فانتزی نامید.
مهمترین ویژگیهای فانتزی عبارت است از:
۱. عناصر جادویی: ایجاد حیرت و شگفتی در مخاطب و حضور عناصری از دنیای جادو از مهمترین ویژگیهای آثار فانتزی محسوب میشود.
۲. تخیل کودکانه: تخیل فانتزی به تخیل کودکانه بسیار نزدیک است چرا که نویسنده مانند یک کودک میتواند تخیلاتی را که به ذهنش خطور میکند به زبان کودکانه اظهار کند.
۳. زمان و مکان: در آثار فانتزی اینکه داستان در چه دورهای اتفاق افتاده معلوم نیست و زمان دقیق و مکان آن مشخص نیست.
۴. کنش شخصیت: خالق اثر فانتزی میتواند بینهایت شخصیت خاص و متفاوت بیافریند و هر گونه کنش قابل تصوری را توصیف کند و کنش شخصیتها نیز متنوع و غیرقابل پیشبینی است.
۵. نیروهای خیر و شر: از اجزای اصلی آثار فانتزی، تضاد و کشمکش میان خیر و شر است.
۶. زبان طنز: فانتزی با جنبههای شاد و طنزآمیز کودکانه همراه است.
۷. فانتزی دنیایی قابل لمس: جهان فانتزی سراسر خیالی نیست بلکه از عناصری که برای خواننده قابل تشخیص و ملموس است نیز استفاده میکند.
در جهانی خیالی که فانتزی آن را خلق میکند، پلیدیها، زشتخوییها، و شرارتها همواره محکوم به شکست و نابودی است و نیروی خوبی همواره بر نیروی بدی پیروز میشود. اگرچه تضاد و دیالکتیک میان خیر و شر و کشمکش حاصل از آن جزو اصلی و غیرقابل تفکیک هر اثر نمایشی و ادبی است اما در نمایشهای فانتزی هیچگاه این تضاد و کشمکش با مصیبت، فاجعه یا عواقب تأثرانگیز توأم نمیشود. در واقع زمینههای فانتزی و رخدادهای فرا واقعی این امکان را برای نیروی خوبی فراهم میآورد تا در فضایی فارغ از اندوه و غم، قهرمان را بر ضد قهرمان پیروز گرداند.
آن که عاقلانه می اندیشد، حکیمانه می اندیشد ولی توان آن را ندارد که آن معقول خود را متخیل کند، حکیم هست، اما هنرمند نیست. یعنی مطالب را خوب می فهمند، اما این نیروهای مادون او، مانند قدرت تخیل او، قدرت توهم او، قدرت تجسیم او تحت رهبری او نیستند. او یک امام بی امت است. یعنی یک وزیری است که زیر مجموعه او تحت امر او نیستند. یک مدیر کلی است که قدرت اداره ندارد. برای اینکه خیال او به یک سمت می رود، دستورهای او به سمت دیگر می رود. حس او یک سمت می رود، دستورهای او به سمت دیگر می رود. فقط او مطلب را خوب می فهمد. این فقط می تواند معلم خوبی باشد، در سطح خواص. این حکمت دارد ولی هنر ندارد. گاهی ممکن است کسی قدرت تخیل قوی، توهم قوی، قدرت تجسیمی قوی داشته باشد؛ نقاش قوی، نویسنده زبردست، گوینده ماهر، نوازنده ماهر، همه اینها باشد، اما آنچه که از دست و کار او می ریزد یا از زبان او شنیده می شود، مایه ای جز از مرحله خیال و وهم ندارد. آن تخیلات است که ریزش می کند و این شخص می نگارد؛ گاهی هم ممکن است دهها صفحه چیز بنگارد، همه اش مهمل. بنوازد، اما همه اش مهمل. مبدا و آن اتاق فرمانش خیال است یا وهم است. از وهم و خیال کاری ساخته نیست، فقط می تواند کودکان را یا بزرگسالان را راضی کند. اما اینکه دست کسی را بگیرد و از تپه ماهورهای خیال و وهم بالا ببرد به قله عقل و اوج عقل برساند، آن هنر را ندارد. این هنر اسلامی نیست. پس آن قسم اول، اصلا هنر نبود، این قسم دوم، هنر است اما هنر اسلامی نیست. قسم سوم که هنر اسلامی است آن است که انسان در قله، مطالب را مستدل بفهمد، یعنی مثل یک حکیم بتواند برهان اقامه کند. |
- طنز (Satire): در جدیترین فیلمهای کودک با توجه به عنصر تخیل، اغراق، تأکید و تأخیر، چاشنی طنز نیز به عنصر ذاتی آن بدل میشود. چاشنی طنز که در ارکان هنر انیمیشن و فیلمهای کودک وجود دارد، منطبق بر جهان کودک است که از نشاط و شادمانی و خنده سرشار است.
- کوتاهگویی و ایجاز (Briefness): یکی دیگر از خصوصیات فیلمهای کودک به ویژه فیلمهای انیمیشنی، این است که داستانهای آنها میتوانند با کمترین زمان، دربرگیرنده بیشترین مفهوم باشند. از چنین خصوصیتی برای ساخت فیلمهای بزرگسالان هم بهره میگیرند.
- اغراق (Hyperbole): از ویژگیهای مشترک فیلم و دنیای واقعی کودکان، وجود اغراق و تأکید در هر دو است. در بررسی نقاشی کودکان میتوان اغراق و تأکید را به وفور یافت. کودکان حتی در بیان دوباره یک مطلب و یا یک قصه به راحتی اجزایی را حذف میکنند و بعضاً ممکن است شخصیتهایی را نیز اضافه کنند. این نکته نشانگر این است که آنها روی بعضی از قسمتهای یک مطلب تأمل و تأکید و اغراق بیشتری دارند.
بنابراین و بر اساس این ویژگیهای مشترکی که بین فیلمها و انیمیشنها (البته از نوع موفق) و دنیای کودکان وجود دارد، این رسانه ارتباط نزدیکی با کودکان برقرار کرده است و به نوعی سرگرمی برای آنها تبدیل شده است.
ادامه دارد...
ارسال نظر