به گزارش سینماپرس جشنواره به اصطلاح جهانی فجر که علیرغم آنچه برگزارکنندگانش اصرار دارند به هیچ عنوان رنگ و بو و نشانی از یک جشنواره استاندارد جهانی ندارد در چهارمین سال برگزاری اش با حواشی بسیار زیادی روبرو بود.
این جشنواره سرشار از انبوهی آثار نازل و بی ارزش خارجی بود، فیلم های تکراری که اصلاً حضورشان باعث جذابیت برای هیچ مخاطبی نمی شود؛ مهمانانی خارجی که چندان نام و نشانی در سینمای جهان نداشته و ندارند و اگر اندک نام و نشانی هم داشته اند مربوط به سال های پیشین فعالیت شان بوده و به هیچ عنوان حضورشان نمی تواند دستاوردی برای یک جشنواره بین المللی محسوب شود. بودجه های میلیاردی که برای این جشنواره صرف شده و واقعاً معلوم نیست که دست اندرکاران این رویداد این بودجه ها را برای چه کاری خرج کرده اند!
جشنواره ای که با اختتامیه اش آبروی سینمای ایران را برد؛ اختتامیه ای بدون برنامه ریزی که قطعاً مسئولان جشنواره چک های چند صد میلیونی برای برگزاری اش خرج کرده اند! مراسمی که از اولیور استون دعوت می کنند تا روی صحنه بیاید و او هنگام رفتن روی صحنه گیج می شود چرا که هیچ برنامه ریزی قبلی برای این کار وجود نداشته و یا سینماگر زن خارجی که برگه ای به دستش داده اند و پشت تریبون رفت و با تمسخر گفت برگه ای که به دستم داده اند به زبان فارسی است و برای دفعه های بعد باید یادم باشد زبان فارسی ام را تقویت کنم! همچنین حضور مترجمی که روی صحنه و کنار دست رامبد جوان قرار داشت خود به تنهایی باعث تمسخر حضار شده بود. مترجمی که حتی قادر به تلفظ صحیح نام برندگان و آثار نبود و باعث شده بود تا آشفتگی فراوانی در روند برگزاری مراسم اختتامیه به وجود آید و جناب دبیر جشنواره مستأصل و درمانده از این سو به آن سو برود! اختتامیه ای که در آن تعداد کمی سینماگر ایرانی (به غیر از مسئولان مراسم و کاندیداها) و چند نفر معدود از اهالی رسانه حضور داشتند اما کارت های آن برای کسانی ارسال شده بود که برای سلفی گرفتن با سینماگران به تالار وحدت آمده بودند!
از همه این موارد که بگذریم فقر محتوا، نداشتن مانیفست و استراتژی مشخص برای برگزاری این به اصطلاح رویداد سینمایی، عدم دعوت از چهره های مطرح و جهانی سینمای ایران در این رویداد، سردی فضا و رخوت شدید در پردیس سینمایی چارسو که به هیچ عنوان نمی توان آن را مکانی فرهنگی به شمار آورد، توزیع مسئولیت میان دوستان و اقوام و آشنایان آقای دبیر جشنواره و بی توجهی و توهین به ساحت منتقدان و اهالی رسانه به نحوی که برای تماشای یک فیلم باید ساعت ها در صف های طویل می ایستادند تا شاید بتوانند فیلم های ایرانی را تماشا کنند و امکان خرید بلیت در سایت سینماتیکت برایشان مهیا نبود و در نهایت هم اغلب آن ها نمی توانستند فیلم های مورد نظرشان را به تماشا بنشینند از جمله دستاوردهای دیگر این جشنواره بود.
جشنواره ای که مسئولان آن می خواستند به صرف حضور عامه مردم و اعضای باشگاه هواداران! مکان برگزاری را شلوغ کنند و به زعم خودشان رزومه ای ماندگار از خود به یادگار بگذارند اما دریغ از آنکه بتوانند اندک آبرو و اعتباری برای سینمای کشور بخرند و بالعکس همه آبرو و اعتبار سینما را نیز با ندانم کاری های شان به باد دادند!
جشنواره به اصطلاح جهانی فیلم فجر به زعم بسیاری از کارشناسان و منتقدان و سینماگران مطرح کشور محلی شده برای تقسیم بودجه های هنگفتی که به جیب برگزارکنندگان و دوستان و آشنایان شان می رود؛ یک مهمانی نسبتاً بزرگ که اگر کارت های توزیع غذا در فود کورت چارسو را بذل و بخشش نکند اندک مهمانی هم نخواهد داشت!
نظرات