به گزارش سینماپرس؛ سلبریتیها در فضای مجازی از یک معضل اساسی فرهنگی، در حال تبدیل شدن به یک ناهنجاری اجتماعی - سیاسی بزرگ هستند. این ناهنجاری تبدیل به پدیده پیچیدهای شده است. نیماحسنی نسب منتقدسینما در برنامه «شهر فرنگ» شبکه خبر درباره پدیده سلبریتیها میگوید:" سلبریتیها پدیده بسیار پیچیدهای هستند، مثل همه پدیده های فرهنگی، اما هیچ ربطی به آنچیزی که ما اسمش را گذاشتیم معمولا ندارد، سلبریتی یک پدیده نسبتا نوظهور هستند. حداقل این حجم از رواج و پیچیدگیاش در ایران نوظهور است. دلیلش هم این شرایط و فضای موجود است.
در ادامه مشروح گفتگوی نیما حسنی نسب با برنامه شهر فرنگ در مورد پدیده سلبریتیها را مرور میکنیم.
*" آنچیزی که ما نامش را سلبریتی میگذاریم ربط پیدا میکند به یکسری اعداد و ارقام طرفدار و فالور و ... که در فضای مجازی وجود دارد. اگر فرض کنیم فضای مجازی شکل دهنده ماجرای سلبریتیهاست، در نخستین گام برای آسیب شناسی میتوانیم بگوییم یک مجموعه دیگری زیر مجموعه سلبریتیها هستند، که بشدت عقب افتاده، بیماری جنسی، پر از کمپلس، که به آنها شاخهای اینستاگرامی میگویند. یکسری موجودات عجیب و غریبی هستند که با عدد و رقمهای طرفدار و فالور. "
*اما دستهای که مد نظر من هستند، سلبریتیهایی هستند که در حوزه سینما، موسیقی و فوتبال فعالیت میکنند. در مراوادات ربع قرنی که با ۹۵ درصد از این سلبریتیها داشتم، من احساس میکنم این دوستان عمدتا با یک درصد بالایی، راجع موضوعاتی که حرف میزنند، شناخت و سواد ندارند. به همین دلیل عمدتا به سطحیبودن میرسند. من منابعی را پیدا نکردم که افراد مشهوری مثل تختی درباره همه چیز نظر بدهند، از فرهنگ، سیاست و اقتصاد و...، این حرفها آن تاثیری که تصور میشود را ندارد. به دلیل اینکه ما گرفتار یک فاجعهای هستیم به نام فالور.
این فالور نقطه اعتبار سنجی سلبریتیهاست. در حالیکه عمیقا فالورها، طرفدار نیستند. فالورها سلبریتیها را دنبال میکنند که آنها را گیر بیندازند. کسانی که تصور میکنند چند میلیون فالور دارند، آیا فالور به معنی طرفدار است؟ طرفداران چه چیزی را دارند پیگیری میکنند؟ فیلم بازی میکنید، نمیروند ببینند، تئاتر بازی میکنید، نمیروند ببینند، قصه مینویسی، نمیخوانند، حتی اگر کت و شلوار بِرند هم بپوشی، این تعداد فالوران نمیخرند. پس به چی مینازند!؟
*آیا مرجعیت از آدمهای جدی گرفته شده است!؟ سلبریتیها بیشتر اینکه حقیقت موضوع و جدیت در آن موضوع مدنظرشان باشد، واکنشهایشان بیشتر یک جور اداست که سوپاپ اطمینانی است برای کم کردن عذاب وجدان، اگر اندک وجدانی هنوز سلبریتی ها داشته باشند. یا برای مقاصد پیچیده پشت پرده است. و گرنه منبع ارتزاق یک عده از این سلبریتیها در همین ۵ سال اخیر از منابع بشدت مشکوک و فاسد و عمیقا مسئله دار از جیب همین مردم بوده است. چطور سلبریتیها میتوانند این پولهای بگیرند و در کشورهای مختلف تجارت راه بیندازند و خانه بخرند و زندگی های بینالمللی بسازی و بعد ناگهان غم نان مردم هم بخورند؟
*اغلب سلبریتیهای واقعی این روزها مثل فیلمهای فلینی و پازولینی زندگی میکنند. کسی نمیتواند با این لایف استایل، از دل آمارکورد فلینی بیرون بیاید و ناگهان صبح غم مردم را بخورد. میشود حکایت کسی که به او گفتند مردم نان ندارند، طرف گفت کیک خامهای بخورند. یا آن قصه ای که میگویند انشا درباره فقر بنویس، طرف نوشت یک خانه داشتیم، باغبانش فقیر بود، رانندهاش فقیر بود، کلفت و کارگرش فقیر بودو ...
*این سلبریتیها تناقض بنیادینشان را حل نمیکنند و به جای چهگوآرا شدن مجازی بیایند منابع ارتزاق مالی خودشان، دستمزدهایشان، پشت و پس بیزنسهایشان را شفاف بگویند که نمیگویند. چه توقعی داریم که اینها غم فقر، غم بیآبی، غم خشکسالی، غم کودکان، غم اسید پاشی و دلار را درک کنند. غم دلار برای سلبریتیها چرا داغ شده است؟ برای اینکه اغلبشان باید دلار بفرستند آنطرف. اغلب آنسوی آبها دارند بیزنس میکنند یا خانه میسازنند و از اینکه دلار گران شده داغ شدهاند. در نهایت چه کار میکنند؟ با دستمزدهایشان تولید سینمای ایران را نابود میکنند.
*با درصد خیلی بالایی اطلاق عنوان بی سواد به خیلی از این دوستانی که متاسفانه سلبریتی محسوب شدند، صحیح است و متاسفم که بی سواد بودن اغلب این دوستان را تقلیل میدهیم به اینکه دو تا غلط املایی داشته است؛ کاپولا و تارانتینو را از هم تشخیص نمیدهند!
* من بعید میدانم تا چند سال دیگر نشانی از این N میلیون فالورها وجود داشته باشد. اما این روزها افاضات سلبریتیها عصبی کننده است. افاضاتی که ۵ خط زیر عکس اینستاگرامشان، ۱۲ غلط املایی و انشایی دارد و در همان متن موضوعی را ارجاع میدهند به نیچه، افلاطون و بعد به سیاست روز و در ضمن پیشنهاد میدهند شبیه فلان سال و فلان کشور شوید.
*جالب است که عکسهای عروسیاشان را از نامزدی و پارک رفتن و ازدواج میگذارند، زمانیکه خبر طلاقشان منتشر میشود، میگویند به حریم خصوصی ما چیکار دارید. پارادوکسهایشان مزخزف و احمقانه است و نمیدانم از کجا نشات میگیرد. پرورویی و وقاحت شکل گرفتهای که پشت حباب وحشتناک فالور شکل گرفته است. این عددی است که با آن دستمزد خودشان را در سینما تعیین میکنند.
* کسی که چند میلیون فالور دارد ۱۲۰۰ نسخه کتاب چاپ کرده، هفتصد نسخه از کتابش در زیر زمینش خاک میخورد. با برندها قرار داد میبندند، برند مد نظر ورشکست میشود. فیلم بازی میکنند، نمیفروشد منتها در کمال وقاحت در پروژه بعدی هم دستمزدشان بیشتر است هم توقعشان. کانکس اختصاصی میخواهند، رانندهاشان را خودشان میخواهند، تعیین کنند. گریمور با خودشان میآورند. این تناقضی است که عرض میکنم. سلبریتیها شدهاند ابزار مسائل دیگر. سلبریتیها ویترین مسائل دیگر هستند. مردم هم تناقض بنیادین حرفشان، زندگی و رفتار و پشت پردهاشان را میبینند.
این منتقد سینما در پایان اظهاراتش میگوید"جان مادرتان به مردم دروغ نگویید."
*مشرق
ارسال نظر