مهدی قربانی یکی از بازیگران فیلم «تنگه ابوقریب» است و در این فیلم نقش نوجوانی بسیجی را دارد که برای تهیه عکس به مناطق جنگی رفته است.
چطور برای بازی در فیلم «تنگه ابوقریب» انتخاب شدی و وقتی فیلمنامه را خواندی درباره نقش و فیلم چه تصوری داشتی؟
پیش از شروع فیلمبرداری فیلم «تنگه ابوقریب» همکاری مشترکی در تئاتر با آقای مردانه داشتم و ایشان من را به دفتر آقای توکلی معرفی کرد. راستش فیلمنامه چند نسخه داشت و نسخه نهایی سر صحنه فیلمبرداری نوشته میشد و من هم همان زمان فیمنامه را میخواندم.
شما زمان جنگ به دنیا نیامده بودی و باید در فیلمی بازی میکردی که اصلا با فضا و ماجراهایش آشنا نبودی. این سخت نبود؟
یکی از ویژگیهای نقش حضور این نوجوان در کارزار جنگ بود. او دوست داشت جنگ را از نزدیک ببیند و برای رسیدن به خواستهاش تلاش کرد. نوجوانی که در فیلم میبینیم دلش می خواهد از حوادث جنگ عکاسی کرده و به هر نحوی که از دستش برمیآید به رزمندگان کمک کند. این ویژگیها نقش این نوجوان رزمنده را برای ویژه و جذاب میکرد. دورخوانیهایی که داشتیم برای رسیدن به نقش به من کمک کرد. ضمن اینکه خودم سعی می کردم تصویرسازی هایی را نزدیک به آنچه در آثار مستند از جنگ دیده بودم در ذهنم بسازم که برای رسیدن به نقش به من کمک کند.
بازی در فیلم تنگه «ابوقریب» چه تفاوتی با سایر نقشهایت داشت؟
نقشم در این فیلم با نقش هایی که قبلا بازی کرده بودم بسیار متفاوت بود. فیلمهایی که قبلا بازی کرده بودم در ژانر اجتماعی و با فیلمهای جنگی متفاوت بودند. من همیشه دوست داشتم در فیلم جنگی بازی کنم و فضای این فیلمها را از نزدیک دیده و تجربه کنم و بسیار خوشحالم این اتفاق در فیلمی خوب و تماشایی اتفاق افتاد.
از همکاری با بهرام توکلی و تیم بازیگران فیلم بگو؟ تعاملتان چطور بود؟
همکاری با آقای توکلی عالی بود. ایشان کارگردانی خوش اخلاق، باسواد و حرفهای است و بیتردید از بهترین کارگردان های سینمای ایران است. من از او بسیار آموختم. ایشان را خیلی دوست دارم و بسیار خوشحالم توانستم با ایشان همکاری داشته باشم. ارتباطم با بازیگران هم بسیار خوب بود. جواد عزتی کوهی از انرژی و انگیزه است. آقای امیر جدیدی بسیار پرانرژی و دوست داشتنی است. آقای حمید آذرنگ استاد و الگوی من است. همه این عزیزان به من برای اجرای نقش کمک کردند و به من این اجازه را دادند تا در کنار آنها بیاموزم، تجربه کسب کنم و از نقش آفرینی در کنارشان لذت ببرم.
بازی در فیلمی در گونه جنگ چه تفاوتهایی با آثار درام اجتماعی داشت؟ سختتر بود؟
سختی کار را نمیبینم چون علاقه ام به بازیگری باعث میشود این بخش را نبینم. من با عشق و علاقه بازیگری را انتخاب کردم و این عشق باعث میشود سختی را حس نکنم. در این کار نیز دوستی و ارتباط بسیار خوب و نزدیک با عوامل کار باعث شد تک تک لحظات برایم خوشایند باشند. در واقع لذت کار بیشتر از سختیهایش بود. ضمن اینکه اگر همت و عشق باشد هیچ کاری چندان سخت نخواهد بود.
اگر باز هم برای بازی در فیلمی با مضمون جنگ دعوت شوی قبول خواهی کرد؟
قطعا اگر کار با کیفیت باشد و فیلمنامه را دوست داشته باشم قبول خواهم کرد. البته به این شرط که نقش متفاوت باشد. ژانر جنگ شاخههای فراوانی دارد و من دوست دارم در تمام آنها بازی کنم. در دل این گونه سینمایی هزاران سوژه ناب و جذاب وجود دارد و میتوان از بطن آنها کلی نقش خوب استخراج کرد. بدون شک دوست دارم برایم موقعیتی فراهم شود تا بازی در چنین نقشهایی را تجربه کنم. برای مثال دوست دارم در فیلمی درباره بازماندگان جنگ مانند عزیزانی که شیمیایی یا جانباز شدند بازی کنم.
به عنوان یک مخاطب فیلم «تنگه ابوقریب» را چطور میبینی؟
زمان تولید هیچوقت پشت مانیتور نرفتم و حتی یک پلان از فیلم را ندیده بودم. اصلا دوست ندارم فیلم را در مانیتور ببینم و دلم میخواهد ثمره کار خودم و گروه را روی پرده سینما ببینم. وقتی برای اولین بار فیلم را در در پردیس ملت در کنار منتقدان دیدم واقعا حس میکردم در میدان جنگ هستم. آنقدر همه صحنهها واقعی و آنقدر بازیها عالی و درخشان بود که مخاطب لحظهای حس نمیکرد با یک فیلم طرف است. موقع تماشای فیلم حس میکردم در حال تماشای تلاش رزمندگان هستم و با اینکه خودم در فیلم بازی کرده بودم فاصلهای بین خودم و حس و حال فیلم نمیدیدم و این بزرگترین برگ برنده فیلم است که از آن اثری شاخص و تماشایی میسازد.
* بهمن سبز
ارسال نظر