به گزارش سینماپرس، مراسم تشییع پیکر زنده یاد «عزت الله انتظامی» بازیگر سینما و تئاتر صبح امروز یکشنبه ۲۸ مردادماه با حضور جمع کثیری از هنرمندان و دوستداران وی از تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای مراسم پرویز پرستویی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: خدمت جامعه هنری و مردم شریف ایران تسلیت عرض می کنم و تسلیتی هم به خانواده ضیاالدین دری نویسنده و کارگردان می گویم که او را نیز روز جمعه از دست دادیم.
وی سپس بیان کرد: به نام خدای سفر بدون بازگشت، سفری که جانمان را به آتش می کشد. من هستم و یک سینه پر از حرف. مگر این سینما چند عزت الله داشت که یکی از آنها را داریم راهی می کنیم مگر یک موجود چند پدر دارد که داریم پدر سینما را راهی می کنیم. مگر چند بازیگر وجود دارد که بتواند مش حسن را بازی کند.
این بازیگر ادامه داد: ما دیروز خواب دیدیم که پدری را از دست دادیم که هرچقدر قَدَر بودی به پایش نمی رسیدی، هرقدر بازیگری خوانده و شنیده بودی نمی توانستی انتهای بازیش را بفهمی و هرقدر تجربه داشتی مثل او نبودی. پیر دیر ما رخت سفر بست و ما باز دیر جنبیدیم و گذاشتیم پر بکشد و تا بیکران پرواز کند و سینمای خسته ما یتیم شد. امروز وقت سخن گفتن است چون سرانجام باور کردیم خواب ندیدیم و کابوس ما واقعی بود، امروز زمان مناسبی برای سخن گفتن از آقای بازیگر است. وای که چقدر دلم پر است و آماده ام دریا دریا بگریم. او با طنازی مختص خود مرام و مسلک را با دل و جان به ما آموزش می داد. برای شخص من عزت الله انتظامی مرادی بود که کلماتش را سرمه چشم می کردم و بارها و بارها بازی هایش را مرور می کردم تا از او یاد بگیرم پس برای من شاگرد، استادی رفته که دیگر کسی مانند او را نخواهم شناخت. امروز آمده ام از روزهایی بگویم که با آقای بازیگر بودم. امروز یک نفر اینجاست که مانند عزت الله عزت سینمای ایران است. خاک استاد را بقای عمر علی نصیریان می خواهم.
علی نصیریان به عنوان سخنران بعدی با رخساری مغموم حضور مردم را قدردانی کرد و عزت الله انتظامی را هنرمند ملی نامید که با استقبال مردم مواجه شد. وی گفت: روح نقشهای او در جان مردم جا گرفته است و تاکید کرد به واسطه فعالیتهایش نمرده است.
او با چشمانی گریان گفت انتظامی من برای تشییع تو نیامده بودم و من میخواستم بار دیگر با هم همبازی شویم.
وی با یادآوری خاطرهای در سالهای گذشته گفت: انتظامی به من گفت وقتی من مردم میخواهم تو سر قبرم آواز بخوانی.
نصیریان پس از این گفته آوازی دشتی با مصرع دلم تنگ و آسمان تنگ خواند.
او خطاب به انتظامی گفت من به عهدم وفا کردم ولی تو ما را تنها گذاشتی.
نصیریان با یاد آوردن خاطرات گذشته و افتتاح شبکه خصوصی در دهه چهل و حضور هنرمندان تئاتر در آن سالها در تلویزیون انتظامی را جوانی خوشطبع نامید که پس از مدتی در گروه او عضو میشود و در نمایشهای هفتگی که عموماً ایرانی بودند او درخشید و این درخشش در نمایشهای ایرانی موجب معرفی شدن تو به جامعه شد.
وی با بیان گشایش تئاتر سنگلج از همکاری خود با او گفت و خطاب به پسر انتظامی، رامین از بازی تو و پدرش در بهترین بابای دنیا گفت.
او انتظامی را جوشان توصیف کرد که میتوانست سیراب کند و گفت:« امتیاز بزرگ او شوخ طبعی بود که همه چیز را با طنازی و حاضرجوابی پاسخ میداد. همه چیز را قشنگ دست میانداخت. در سنگلج در نمایش بنگاه تئاترال به شوخی به بنگاه رودکی که فقط در آن اپرا اجرا میشد میگفت تالار زورکی و به او گفتند که این واژه را نگوید. او معتقد بود نمیشود زورکی به مردم اپرا داد. ما سه دهه با هم همگروه بودیم. او یکی از رکنهای مهم در سینما و تئاتر مدرن ایران بود.»
او با بیان اینکه کسی نمیتواند جایگزین کسی شود از جوانان خواست تلاش کنند تا خلأهای به وجود آمد را پر کنند.
پرستویی که اجرای برنامه را بر عهده داشت در ادامه بیان کرد: بعضی صحنه ها در ذهنمان می ماند و هزار سال که بگذرد آن تُن صدا را فراموش نمی کنیم. سال های بعد که نسل های بعدی فیلم ها را نگاه کنند ما را با همان لحظات ناب به یاد می آورند. کسی اینجاست که روسری آبی به سر کرد و در مقابل استاد ایستاد تا یکی از همین لحظات جان بگیرد.
در ادامه فاطمه معتمدآریا روی صحنه آمد و عنوان کرد: ما امروز همه اینجا جمع شدیم که کسی را بدرقه کنیم که بیشترین امید و انظباط را به ما آموخت. با خودم گفتم دلیلی برای گریه کردن نیست زیرا می بینم او در تاریخ ملت ایران ثبت شده است. او عزت ملی بود و نشان او را در همه جای شهر می بینیم. او مردی بود که بیشترین دستور را داد تا به هنرمندان احترام بگذارند. او هنرمندی بود که در تاریخ ملی ایران ثبت شد برای تاریخ ملی ایران نباید گریه کرد، خوشحال باشیم زیرا او یگانه بود و به ما آموخت که هنرمند در مقام والایی قرار دارد و نامیرا است. در قلب خودم گریه می کنم اما آرزو می کنم همه هنرمندان عمری مانند عزت الله انتظامی داشته باشند.
عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخنران بعدی بود که روی صحنه آمد و اظهار کرد: فرهنگ و هنر آیینه تمام نمای تاریخ ایران است و چهره زیبای ایران امروز را نشان می دهد و عزت الله انتظامی یکی از ستاره های این آسمان بود. او خاطره نسل های پیوسته زمانه ما است. او بیش از هفت دهه کوشید و درخشید و بر صدر نشست و در اوج ماند. انتظامی از دل مردم برخاست با مردم زندگی کرد و مردمی بودن او باعث شد بر دل مردم بنشیند. متانت و وقار، او را در قاب هنرمندان مردمی جاودان کرد. او ریشه در فرهنگ و مرز و بوم داشت و در این ترکیب میوه ها چید. او با هنر زیست، قدر این گوهر را شناخت و هنر خود را ارزان فروشی نکرد، در انتخاب نقش دقت داشت و به نقش جان می داد.
وی تاکید کرد که انتظامی نرفته است و با ما همچنان هست.
پس از سخنرانی وزیر، مجید انتظامی آهنگساز و پسر عزت الله انتظامی در مقام سخنران دیگر با یاد پرسشی از پدرش که چگونه میشود مردمی بود، گفت: پدرم میگفت عاشق باش و من به حرفش فکر میکنم.
او با یادی از روزهای پیش از فوتش گفت: به من گفت نگران نباش تو عاشق مردم باش مردم به تو کمک میکنند و من تمام تلاشم را کردهام مردم را دوست داشته باشم. در این چند ماهه برای چند روز بیشتر داشتنش بیمارستانهای بسیاری رفتم. جواهری بود که به عنوان پسر نتوانستم به خوبی از او مراقبت کنم.
وی سپس ضمن تشکر از خانه سینما، شهرداری و دیگر نهادها عنوان کرد: آنها به کمک کردند و نگذاشتند در این روزهای آخر تنها باشیم.
پرستویی در پایان عنوان کرد: او واقعا عاشق مردم بود. سینمای ایران با رفتن این بزرگمرد، یتیم شد. او هرگز نمی میرد و تمام نمی شود، تا این سینما هست عزت او هم هست.
نماز میت بر پیکر آقای بازیگر را حجتالاسلام دعایی خواند.
ارسال نظر