روزگاری به گفته پیر فرزانه انقلاب قرار بود صداوسیما به مثابه یک دانشگاه عمومی، مرجع فکری و اندیشهای جامعه ما باشد، ولی متاسفانه روندی که رسانه عمومی در این روزها و بهتر است بگویم این سالها درپیش گرفته، کار را به جایی رسانده که برنامه سازان و متولیان آن در حال رقابت و همپایی با رسانههای مجازی و زرد همچون اینستاگرام هستند و از مهمانانی برای حضور در برنامه هایشان دعوت میکنند تا بلکه بتوانند مخاطبان بیشتری را برای خود دست و پا کنند.
درواقع رسانه ملی که قرار بود با تولید برنامههای فاخر، جذاب و صد البته سرگرم کننده، مخاطب ایرانی را پای تلویزیون نگه دارد و در جنگ رسانهای سردمدار ارائه محتوای غنی از فرهنگ کهن و اندیشه ناب اسلامی برای فهم و ادارک مردم ایران و حتی مخاطبان جهانی باشد، حالا دیگر به انتهای رسالت ناتمام خود رسیده و هیچ انگیزه و ایدهای برای ادامه کار خود ندارد! و باید گفت که این روزها تنها هنر باقی مانده اش تولید برنامههای زرد، بی محتوا و تا حدودی زیادی جفنگ است.
نکته غم انگیز ماجرا آنجاست که سازندگان این برنامهها که از جنگهای شادی هم کم ارزشتر و بی محتواتر هستند، ادعایشان برای ساخت چنین برنامههای این است که ما میخواهیم مخاطب را از پای ماهواره بلند کرده و به پای برنامههای صداو سیمای جمهوری اسلامی بنشانیم (!). برنامههایی که عمدتا نه اتاق فکری، نه نویسندهای و نه حتی یک ایده ابتدایی ساده ندارند و در حداقلترین شکل خلاقیت تولید میشوند. آن وقت بهانهشان هم سرگرم کردن مخاطب است، اما آن چیزی که در این برنامههای یافت نمیشود همین سرگرمی است و مشخص نیست که مخاطب کجای این معادله نشسته است؟
سرگرمی پیشکش! برنامه سازان و تولید کنندگان چنین برنامههای هیچ حریم و چار چوب اخلاقی و اعتقادی هم در ساخت برنامههایشان رعایت نمیکنند. فکر میکنند باید به هر وسیله یا هر ترفندی به زعم خودشان مخاطب را سرگرم کنند و پای تلویزیون بنشانند که زهی خیال باطل.
در تازهترین این شاهکارها، برنامه «ایرانیوم» که از همان ابتدای شکل گیری اش به خاطر وجود یک مجری که با تکهاندازی و شوخیهای جنسی در خنداننده شو سکان اجرای این برنامه تلویزیونی را گرفته است، از «ایرج ملکی» و برادرزاده اش که با ساخت چند فیلم کوتاه در فضای مجازی شناخته شده است برای حضور در این برنامه دعوت کرد؛ اینکه تلویزیون کارگردانی که ضعف و سادگی اش باعث خنده و تمسخره برخی از مردم شده را دعوت میکند تا جلب توجه کند چیزی جز ناتوانی و عجز در برنامه سازی نیست؛ و مدیران صداو سیما و سازندگان این برنامه باید بدانند هر چند این بنده خدا دچار نوعی توهم وخودشیفتگی شده، اما کار آنها به مراتب تاسف برانگیزتر است.
از طرفی آش این رفتار به قدری شور شده که صدای اعتراض برنامه سازان و مجریان خود صداو سیما را هم درآورده است. نیما کرمی، مجری تلویزیون در صفحه شخصی اش درباره دعوت از ایرج ملکی در بنامه ایرانیوم نوشت: «متأسفم برای برنامهسازی رو به زوال رسانهملی... واقعاً یعنی فکری برای برنامهسازی درست ندارید. دوستان عزیز! شما حق ندارید به هرکسی اجازه دهید رو به روی دو انسان هموطن به هر شکل و ترتیبی قرار بگیرد و بعد مسخرهشان کنید [اسکولشان بفرمایید] به خدا زشته، به خدا بده، تو رو خدا از برنامهسازی دست بردارید که هرچه ما تلاش میکنیم برای برنامه فاخر، شما همهچیز را زیر سوال میبرید. وای بر من با این همه ابتذال در رسانهای که روزی قرار بود دانشگاه انسانسازی باشد. »
این پایان ماجرا نیست؛ گردانندگان این برنامه برای دیده شدن و به تعبیر خودشان کلیشه شکنی، دست به هر هجو و هزلی زدهاند و نوع گفتههای مجری یا مهمانان برنامه، شاهد این مدعاست. از طرفی تا امروز مهمانانی که به این برنامه دعوت شدهاند از دو حالت خارج نبودند؛ یا مهمانانی که به شدت تکراری هستند یا اینکه میروند سراغ به اصطلاح شاخهای مجازی؛ از بدل مسی و کریس رونالدو گرفته تا ایرج ملکی.
گفتنی است که برنامه «اورانیوم» در یک قسمت خود سراغ جوانی در اینستاگرام رفت که در این چند سال به واسطه کلیپهای مبتذلی که در فضای مجازی تولید کرده و اسم و رسمی به هم زده بود؛ این جوان عمده کارش رقیصدن و هنر اصلیاش به اصطلاح قر دادن است. اما آیا واقعا شان و شوکت و جایگاه تلویزیون جمهوری اسلامی این است که از چنین افرادی که در فضای مجازی هر کاری از دستشان برآمده برای جذب مخاطب کردهاند را برای حضور در برنامه دعوت کند؟
از عجایب روزگار این است که همین جوانک بعد از حضور در این برنامه نسبت به سانسور قسمتهای از صحبت هایش اعتراض داشته و در ویدئویی که برای مخاطبانش تولید کرده از سانسور حرفهای گهر بارش در این تلویزیون انتقاده کرده است. این چه رسم غلط و نامیمونی است که تا یک نفر در فضای مجازی مطرح میشود، برنامه سازان تلویزیون با حرص و ولع به سراغش میروند که مثلا به خیال خوشان برنامه شان بترکاند و دیده بشود؟
نمونه دیگری از همین مدل برنامه سازی که در تلویزیون مد شده و میتوان به آن اشاره کرد؛ برنامه "شب فیروزهای" است که به صورت زنده از شبکه ۵ سیما پخش میشود و بارها به محلی برای شوخیهای پیش پا افتاده مجری و مهمان برنامه زنده تلویزیونی تبدیل شده است. "دستت لای در نره"، "چند سالتونه"، بخشی از شوخیهای مجری با یک خانم بازیگر است که در این برنامه اتفاق افتاده. خانم بازیگر بعد از شعری که مجری خواند، خطاب به او میگوید: «منم یک شعر دربارهی دل بخوانم؟ » و خانم بازیگر میخواند: «ای دل تو خریداری نداری...» و در اینجا است که مجری وسط شعرخوانی این بازیگر میپرد و سعی در جمع کردن و ادامه ندادن ترانه مشهور خواننده لندن نشین میشود!
درواقع تولید برنامههای زردی که هیچ تناسبی با اهداف و وظایف رسانه ملی ندارد روز به روز در سازمان عریض و طویل صداوسیما در حال گسترش است و دیگر برای مردم معتقد کشورمان به امری عادی تبدیل شده که از قاب تلویزیون شاهد بهکار بردن الفاظ رکیک و شوخیهای اروتیک باشند.
البته باید پذیرفت که نوک پیکان انتقادات، صرفا سمت دستاندرکاران برنامه ایرانیوم یا شب فیروزهای نیست، زیرا آنها همان راهی را میروند که مدیران صداوسیما مدتی است در پیش گرفتهاند، یعنی استفاده از همه توان برای حضور زرد در فضای مجازی! ساخت و تولید برنامههای پوچ و بی محتوا و بهرهگیری از مجریانی که لمپنی بیش نیستند مؤید این موضوع است که رسانه ملی دیگر توجهی به جایگاه ملی و خواستگاه اجتماعی خود ندارد.
اما سوال اینجاست که صدا وسیما بر چه اساسی به چنین برنامههای زردی روی آورده است؟ آیا مجریان و مهمانان برنامه در رسانه ملی نباید مورد آنالیز قرار گیرند؟ آیا برای مجریگری تنها تسلط مقابل دوربین کافی است؟ با این اوضاعی که این روزها از تلویزیون شاهدیم دیگر نباید نگران شبکههای ماهوارهای بود، زیرا صداوسیمای خودمان در حال تسخیر شومنهایی است که هدفشان تنها دیده شدن در اینستاگرام و شبکههای مجازی است، خطری که باید آن را جدی گرفت.
مسئولان رسانه ملی باید با بازنگری در سیاستهای خود، متوجه این موضوع باشند که کلیشه شکنی در تولید برنامه نباید به ساختارشنکی تبدیل شود، و به بهانه جذب مخاطب، نباید صداوسیما تبدیل به پوپولیسم رسانهای شود.
ارسال نظر