جزیرههای شیخ نشین پایین خلیج فارس از حیث توسعه یافتگی بدون شک در حال پیشتازی هستند. از ساخت بزرگترین برجهای مجلل تا اتوبانها، هتلها، مراکز خرید، پارکها و...
اما آنان اگر چه که جز پمپاژ دینار، درهم و دلار در این میان هیچ نقش دیگری ندارند نمیتوانستند تاثیر مهم هنر و سرگرمی در حوزه سینما را نادیده بگیرند. لذا ساخت سینما و گالریها و سالنهای ارکستر را نیز در دستور کار خود قرار دادند. اما این تمام ماجرا نیست.
شیوخ عرب در مسیر توسعه یافتگی متوجه این حقیقت شدند که بیشتر از هر بخش دیگر توسعه یافتگی، عمران و اقتصاد را دنبال کردند و جذب توریست نیز غالبا بخاطر صحراگردی، کازینوها و تفریحاتی از این دست است.
اما این همه گردش مالی فقط نباید به چهار میلیون نفر توریست در سال، آن هم به طور اخص از خاورمیانه به خود اختصاص دهد، بلکه باید بتواند با ورود در زمینه توسعه فرهنگی نقش دیگری را ایفا کند. اما چگونه و با چه مصالحی؟
اعراب نه استدیوی سینمایی خاصی دارند و نه استعداد و توان و خلاقیتی در فیلم سازی. در تاریخ هنر، جهان اعراب تقریبا جز کمرنگترین کشورهای دنیا هستند. لذا آنان همانگونه که پمپاژ پول را در زمینه توسعه عمران و شهرسازی بکار گرفتند یکبار دیگر از همین شیوه در هنر و فرهنگ استفاده کردند و برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ و بعد در سال ۲۰۰۷ خود را به گرده فستیوالهای سینمایی اعراب مانند مصر، سوریه و مراکش رساند. حضور تام کروز در این فستیوال ابوظبی بعلت افتتاح فیلم ماموریت غیر ممکن: پرتکل روح که از نمای بیرونی برج خلیفه بالا میرود جنجال رسانهای بهپا کرد.
این جشنوارهها اگرچه تلاش دارند تا بتوانند جایی برای فرهنگ عرب باز کنند و در مقام یک جشنواره ملی و بومی جلوهگر باشند، اما نماینده عناصر و تفکر فکری و فرهنگی جشنوارههای سینمایی اروپایی و آمریکایی شدند. اتفاقی که تقریبا برای جشنواره فیلم فجر نیز به مرور زمان افتاد. اختصاص بخش کارگردانان زن عرب شاید نشاندهنده تفکر برجسته زنسالاری در این جشنوارهها باشد، خصوصا اینکه دو چهره همیشه در صحنه فمینیسم ایرانی یعنی نیکی کریمی و گلشیفته فراهانی در آنان حضور رسمی به عنوان داور و چهره تاثیر گذار داشتند.
این جشنوارهها با کمک هالیوود و جریانهای اصلی فیلمسازی در غرب بصورت بینالمللی فعالیت میکنند و بیشتر محلی برای تجمع توریستها، هنرمندان و سیاستگذاران فرهنگی و هنری غرب در آنجا میشوند. نقش خود عربهای خلیجنشین در این میان بسیار کمتر از چیزی است که متصور است. این واقعیتی است که رسانههای مختلف به آن اذعان دارد: این جشنواره با وجود نوپا بودن، از طریق جذب هنرپیشگان و کارگردانان مشهور هالیوود و بالیوود، موفق شدهاست مورد توجه قرار بگیرد. نیل استفان نویسنده و طراح بازی آمریکایی مدیر جشنوراه دبی است.
پس شیوخ توانستد با حمایت و کمک فکری و حمایتهای معنوی هالیوود و غرب فستیوال مورد علاقه خود را راه اندازی کنند و بر جذب بیشتر توریست و کج کردن نگاه مسافران و مهاجران به سمت امارت متحده عربی موفق شوند.
تمام تلاش آنان برای این جذب به میزان ۴ میلیون نفر در کل سال ۲۰۱۶ رسید. رقمی که برای دبی و ابوظبی بسیار کمتر از چیزی بود که انتظار آن را داشتند، ناگفته نماند که حضور بازیگران و هنرمندان هالیوودی نیز کمکم رنگ باخت و بیشتر جای خود را به بالیوودیها و عربهای مصر و لبنان داد.
این موضوع بار دیگر آنان را به فکر فرو برد که به چه عامل دیگری میتوان دست زد تا توریست و علاقهمندان هنر و فرهنگ را راهی جزیره اعراب کند؟
موزه ابوظبی شاید اولین موزه گالری بزرگ امارات باشد که در آن چندین هزار تابلو و اثر هنری گردآوری شده است تا بتواند بیشتر از آنکه تاثیر مهمی در منطقه از نظر فرهنگی و هنری داشته باشد، در جذب توریست موفق گردد. این موزه توسط ژان نوول فرانسوی طراحی شده و هزینه معادل یک میلیارد و سیصد میلیون دلار هزینه برداشته است.
اما در یک موزه-گالری چه چیزی جز تابلوهای هنرمندان یک کشور باید به دیوار زد؟ مشکل دقیقا اینجا است که امارات متحده عربی هیچگونه هویت هنری و فرهنگی ندارد که بخواهد تابلوی نقاشی یا آثاری در زمینه تجسمی داشته باشد؟ لذا دستآوردهای هنری یک کشور دیگر باید مسافران هنری و سفیران فرهنگی باشند. اینجا بود که فرانسه، کشور موزه لوور پرچمدار این حرکت شد و موزه لوور ابوظبی چند روز پیش توسط رئیس جمهور فرانسه افتتاح شد.
این اقدام امارات به امید جذب بیشتر توریست و بدست آوردن دلار و دینار بیشتر میتوانست به جای خودشیرینی برای تمدن غرب محلی باشد به عنوان بزرگترین موزه جهان اسلام که در آن گالری نسخههای خطی قرآن، نگارگریها و آثار تجمسی هنرمندان عرب و عجم مسلمان در آن گردآوری شود. البته این موضوع به اندازه پشیزی برای شیوخ جاهل مدرن عرب ارزش نداشته و ندارد، آنچه برای آنان مهم است ثروت بیشتر و لذات بیشتر است.
در هر صورت افتتاح موزه لوور، جشنواره دبی و ابوظبی و ارکسترها و سمفونیهای غربی در جزایر شیوخ حاشیه نشین خلیج فارس، حرکتی تمدنی به عنوان تعامل فکری و فرهنگی بین غرب و اسلام نیست اگرچه شعارهای فستیوالهای فیلم دبی همین است و تلاش میکنند با احضار داوران مصری، ایرانی یا آفریقایی هویت اسلامی یا خاورمیانهای ببخشند اما حقیقت آن است که تمام این شلوغ کاریها یک بازی بچهگانه برای درآمد، بسط قدرت بیشتر و ایجاد محل حیات مستمر آمریکا و اروپا در خاورمیانه و تلاش هرچه بیشتر اعراب برای بیرون آمدن از صورت عربی و تشابه به فرهنگ غرب در ظاهر تمدن است.
بالا رفتن تام کروز از برج خلیفه دبی با تیپ اسپورت آمریکاییاش از یکطرف و حضور محمد بن راشد حاکم دبی و نخست وزیر امارات متحده عربی در رویال اسکورت بریتانیای کبیر! برای اسب سواری با نشانه افتخاری ملکه انگلیس در لباس رسمی و کلاسیک انگلیس همراه همسر و دخترش در همچین تیپ و ظاهری نشان از خاکمال کردن شیوخ پولپرست غربزده دارد تا زر و زیور سالانه بدست آوردند.
پولی که توسط این شیوخ پارو میشود و قدرالسهمش در تولید موشک برای روانه شدن بر سر کودکان یمنی به حساب ریاض وارد میشود. حال هرچه که باشد معتقدم امیدوارم روزی محقق شود و موشکهای انصارالله یمن بر دبی و ابوظبی فرود آید.
ارسال نظر