به گزارش سینماپرس، این روزها در کنار همه انتقاداتی که به محتوا و برنامههای صداوسیما وارد میشود بیش از هر چیز نپرداختن درست و اصولی به مباحث معنوی و اعتقادی جذاب و تأثیرگذار نکته دیگری است که رسانهملی هیچ برنامهای برای آن نداشته و ندارد. حتی وارد جزئیات و نفرات هم میشویم یک ساماندهی و برنامهریزی منسجم از آن بیرون نمیآید انگار این رویکرد هم به بقیه دقیقه نودیهای صداوسیما پیوسته که با آن تشریفاتی برخورد شود. اما یک زمانی عمیقتر و راهبردیتر به مسائل معنوی توجه میشد و آنقدر خودش را درگیر سلبریتیها و ساخت برنامههای ظاهری پرزرقوبرق نمیکرد و محتوا حرف اول را میزد. نادرطالبزاده پژوهشگر و نظریهپرداز و کارگردان و مستندساز و همچنین رضا درستکار نویسنده و منتقد سینما و تلویزیون درباره این مشکلات رسانهملی که سرآمد رسانههای دیگر است صحبت کردند. مباحثی که بسیار عمیق و جزئی به آنها پرداخته شد؛ مسائلی همچون فعالیتهای قبل از انقلاب تلویزیون در عرصه دینی، مفهوم و تعریف مشخص سینما و فیلم دینی، جهانی شدن آثار ماندگار مذهبی و معنوی، عدم کارآمدی و پویایی مدیران غیرمتخصص در صداوسیما و آثار نازل تلویزیون که راه را برای خلق محتواهای ناملموس و منحرف باز میکنند جزو مهمترین بخشهایی بود که در بخش اول این میزگرد به آنها پرداختیم و در ادامه مشروح آن را میتوانید بخوانید:
*آیا ما موضوعی به نام سینمای دینی و یا فیلم دینی با موضوعات تاریخی داریم و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ما چنین پرداختهایی را در تلویزیون شاهد بودیم یا خیر؟
رضا درستکار: بله یک پرداختهایی داشتیم. یادم هست در ایام محرم به ویژه یک مجموعهای راجع به "طفلان مسلم" پخش میشد. فکر میکنم در آن دوره بهتر یکسری از موضوعات و پرداختها رعایت میشد.
نمیتوانیم پیشرفت رسانهای و فرهنگی بعد از انقلاب را انکار کنیم
*منظورتان از رعایت چیست؟
رضا درستکار: پدرم سال ۵۴ تلویزیون خرید و قبل از آن زیر بار نمیرفت. دلیل تلویزیون خریدنش هم این بود که ما برای دیدن تلویزیون به خانه همسایه میرفتیم و مادرم اصرار کرد این درست نیست و قانع شد که تلویزیون بخرد. همان دو سه سال قبل از انقلاب خیلی خوب یادم است مدام آن فضای مذهبی خاص را حداقل در ایامی مثل محرم فراهم میکردند. ضمن اینکه عموماً خانوادههای مذهبی خیلی به تلویزیون مراجعه نمیکردند یا تلویزیون مثل الان آن مقبولیت را نداشت مخصوصاً در بین خانوادههای مذهبی؛ ولی با این تفاسیر من یادم میآید یک سریالی با مضمون "طفلان مسلم" در آن سالها پخش میشد.
اما بعد از انقلاب در اینکه صنعت نمایشهای ما در حوزه تلویزیون، تئاتر و سینما پیشرفت کرده هیچ شکی وجود ندارد. به ویژه که یک تئوری هم پشت این اتفاق خوشایند فرهنگی وجود دارد. به دلیل اینکه انقلاب اسلامی متمایل به شعائر و تظاهرات دینی است و جزء ذات این پدیده هم قرار دارد. فارغ از همه این خوشایندیها، آن چیزی که در تلویزیون و سینمای بعد از انقلاب اتفاق افتاد ارتقاء فنی، کیفی و تکنیکی این حوزههای فرهنگی و رسانهای بود. که باعث شده سریالها و فیلمهای خوبی خلق شوند و از درونمایههای این آثار به فرمهای خوبی هم دست یابیم.
اثری که ما را یاد خدا و ایمان بیندازد، آن اثر، معنوی است
*آقای طالبزاده شما بفرمایید که اصلاً به چه نوع اثری، فیلم دینی میگویند؟
نادر طالبزاده: سوال خوبی است و مکرراً در طول این سالها همواره با این پرسش مواجه میشوم. به نظرم هرچیزی که انسان را یاد معنویت، ایمان، اخلاق و خدا بیندازد و هرچه در این زمینه فیلم مخلصتر باشد و هنرمندانهتر بیان بشود این تعریف فیلم معنوی است. فرض کنید ما میخواهیم درباره اسلام و تاریخ اسلام صحبت کنیم آن یک جایگاه خاص است که در آن زمینه کار تخصصی سینما صرف معرفی اسلام و دراماتیزه کردن(نشان دادن) تاریخ اسلام است. با این نوع تعریف، فیلم جنگی(دفاعمقدس) هم میتواند فیلم دینی باشد و پرداختهای معاصر هم میتواند در مقام موضوع دینی قرار بگیرد. به نظرمن یک نسل جدیدی بایستی در این قسمت بیشتر فعالیت کند.
برخی از آثار روسی و آمریکایی معنوی هم ما را یاد خدا و روز قیامت میاندازد
برخی امکان دارد بگویند فیلمهای روسی معنوی و آمریکایی معنوی هم داشتهایم که در سالهای ۵۰ و ۶۰ میلادی ساخته شدند و تلویزیون هم بارها این آثار را پخش کرده و یک مقداری به تاریخ مسیحیت برمیگردد. درباره بزرگان اولیای خدا در بین آنها بوده و اینها فیلم شده است. این ها هم جزو فرهنگ معنوی است که انسان را یاد خدا، ایمان، آخرت، روز قیامت و عمل خیر و شرّ می اندازد.
در هالیوود فیلمساز باید پرقدرت باشد بتواند آثار انسانی و معنوی بسازد
*این تعریف آیا با همان تعریف سینمای اشراقی(سینمای معناگرا و همان سینمایی که شهید آوینی تعریف کرد) با همدیگر پیوست دارد و یا دو محدوده مجزایی از یکدیگر هستند؟
نادر طالبزاده: به نظرم اگر سینمای معنوی را در تصویر بزرگتری نگاه کنیم، سینمای معنوی همان سینمای متمرکز است. حتی در آمریکا فیلمهایی ساخته شده که دینی نیستند ولی در آن جستجوی حقیقت است؛ البته اینگونه فیلمها تعدادشان در هالیوود به تعداد انگشتان دست نمیرسد، چون فرهنگ غرب و هالیوود از این نوع آثار حمایت نمیکند و بایستی فیلمساز مستقل و پرقدرت باشد تا بتواند چنین فیلمهایی را بسازد. ولی در جمهوری اسلامی ایران جزو سیاستهای ملی است که از این نوع آثار حمایت شود، این تفاوت ما با خیلیهاست. فرض کنید بتوانیم در رابطه با حضرت مسیح(ع) و حضرت یوسف(ع) فیلم بسازیم و در جهان اسلام و جهان غرب آن آثار را نمایش بدهیم. لذا جزو حمایتهای نظام و دولتمردان است که حمایت میکنند و از ابتدا هم این اتفاق افتاده است.
یادم میآید قبل از انقلاب پرداخت چنین کارهایی با چالش همراه بود اما بعد از انقلاب موفق شدند و کاری مثل مادیان علی ژکان اولین فیلمی بود که به جشنوارهها رفت و دیده شد. بعد فیلم کیارستمی به عنوان کارهای معنوی در غرب دیده شد که آثار انسانی است و بعد جلوتر میآییم فیلمهای دیگری در سینمای جشنوارهای میدرخشند این هم سابقهای از ایران است. اصلاً تأسیس بنیاد فارابی هم به این منظور بود که بتواند از آثار سینمایی حمایت کند. اما به طور موازی این چالش بوجود آمد که ما بالاتر از این باید بسازیم و بیشتر از این بتوانیم حرف بزنیم و سینمای قدرتمندی داشته باشیم. به نظرمن یکی از رسالتهای فرهنگی جمهوری اسلامی بود که در این زمینهها بتواند فعالیت کند و تشویق بشوند.
یادم میآید یک بار از ما خواستند فیلم «سفر سنگ» را یک بار در تلویزیون با هم ببینیم. «سفر سنگ» مسعود کیمیایی قبل از انقلاب اکران شد و شبکه سه میخواست پخش کند. سردرگم بودند که آیا این فیلم باید در تلویزیون پخش شود یا خیر!؟ نشستیم در تلویزیون با حضور رئیس سازمان صداوسیما دیدیم که همه از هم میپرسیدند میشود این کار را روی آنتن برد. من آنجا بلند شدم و گفتم سال ۶۲ در جزیره مجنون پشتیبانی جنگ جهاد چند فیلم برای نمایش داشتند یکی «سفر سنگ» کیمیایی بود و یکی هم الرساله مصطفی عقاد و «اژدها وارد میشود» بروسلی بود که در سنگرها رزمندگان میدیدند. این نکته را که گفتم جلسه تمام شد آقای ضرغامی گفت و مجوز گرفت و پخش شد. همیشه چالش بود که انجام بدهیم یا خیر و تا به امروز هم هست...
سالها میتوانیم درباره آثار فاخر معنوی صحبت کنیم
واقعاً امروز نشستهای گفتگوی ادیان نیازمند کارهای فاخر نمایشی است که میدانیم درباره حضرت نوح(ع) هنوز کاری نشده و حضرت ابراهیم(ع) هم یک پرداخت مختصری داشتهایم. یا درباره تاریخ اسلام و دوران پیامبر و بعد از پیامبر هم که کار مفصلی بر روی آن انجام نشده است. واقعاً در حوزههای نمایشی دینی باز است و میتوانیم کارهای بزرگ و فاخری انجام دهیم که سالها بر روی آنها بحث شود مثل حضرت سلیمان(ع) و حضرت یوسف(ع) که به خوبی بر روی آنها کار شد. یا خیلی از کارهایی که داود میرباقری انجام داده است.
همه دنیا سلمان را میشناسند که مختار را نمیشناسند
یادم است که یک زمانی داود میرباقری می خواست سلمان را کار کند به او گفتند مختار را کار کند. ای کاش همان موقع سلمان را میساخت که همه دنیا سلمان را میشناسند اما همه دنیا مختار را نمیشناسند. مثلاً مختار را میتوان در عراق نشان داد اما در لبنان نمیتوان این کار را کرد. همان موقع و این روزها که با مسئله خلق آثار دینی و ماندگار مواجه میشوم این پرسش را مطرح میکنم که چه کار میتوانیم انجام دهیم این آثار جهانی شوند؟ یا چگونه فیلمی درباره حضرت رسول بسازیم که جهانی بشود؟ واقعاً در این زمینه کمکاری شده است.
تلویزیون ما به همه چیز بیاعتقاد است
*آقای درستکار! اشاره کردید در زمان قبل از انقلاب یکسری مبانی نمایشی دینی رعایت میشد؛ دلیلتان از طرح این موضوع چه بود و به نظرشما چه کارهایی در طول چهل سال انقلاب اسلامی انجام ندادیم که بایستی انجام شود؟
رضا درستکار: من فکر کردم یک زمینه قیاسی بوجود میآید یک کسی که آن دوره بخش کوچکی را درک کرده اما زمینه بحث و مراجعه به آن دوره خیلی فراهم است. امروز برنامههای تلویزیونی سرگرمکننده آن دوره که پخش شده و درباره سینما هم که میتوانیم یک نگاه اسنادی داشته باشیم. به دفعات میتوان مراجعه کرد و متوجه شد که فضای فرهنگی در آن زمان چگونه بوده است. نسبت به فعالیتهای اصیل دینی بیاعتقاد است نسبت به فعالیتهای اصیل اجتماعی بیاعتقاد است. نسبت به مدیریت کلانی که در مجموعه حاکم است این مدیریت نسبت به عوامل زیردستش بی اعتقاد است.
چرا تلویزیون به هیچ متفکری اجازه عرض اندام نمیدهد؟
*منظورتان از این بیاعتقادی و بیاعتمادی چیست؟
رضا درستکار: چرا تلویزیون این قدر همهچیز، موضوعات و افراد را غربالکرده است؟ چرا دیگر به هیچ متفکری در تلویزیون اجازه نمیدهد صحبت کند؟ غالب برنامهها بدون محتوا و بیاعتقاد شده است. برای چه کسی تولید میکند و با چه کسی رقابت میکند؟ هرکسی در تلویزیون صحبت میکند حذف میشود؟ هرکسی در هر حوزهای؟ شما فکر کنید در حوزه سینما یک برنامه نقدی به نام «هفت» را هم تحمل نمیکنند. بعد هزار فساد وجود دارد. فساد در چیدمان افراد، فساد در لابیهای پشت پرده، فساد در سفارشاتی که به همدیگر میدهند در دفاتری که بیرون دارند. فکر میکنند مردم نمی بینند؛ همه می بینند. چرا آنقدر آستانه تحمل پایین است؟ چون مدیری را به عنوان مسئول این قسمت انتخاب کردهاند هیچچیز را نمیداند و به اهمیت چیزی واقف نیست. کسانی که برنامه میسازند در زمینه سینما من جایی دیگر وارد نشدم چیزهایی میگویند که خندهمان میگیرد بازگویش کنیم. اتفاقاً برخی از همینها که آدم ها را حذف میکنند کار ضدانقلابی میکنند. عرصه را تنگ میکنند تا خودشان و عوامل غیرمتخصصشان حضور داشته باشند. مگر درهای آسمان همین طور باز شده و متفکر متولد شود که هر روز یک نفرشان را از دست میدهیم. نسل جدید ما کجا باید رشد کنند و بگذارید گفتمانهای نقد ادامه پیدا کند.
«عالم در محضر خداست» را در فیلم میبینیم
همیشه از خودم سوال میکنم که آیا سینمای دینی وجود دارد؟ من اعتقاد دارم سینما و دین دو مجموعهای هستند که ما را به یک جهان دیگری ارجاع میدهند. سینما اساساً و ذاتاً دینی است و شما را معرض زیباییها و خلاقیتها قرار میدهد. همیشه در فیلمهای دینی جمله شهید بهشتی که میفرمودند «عالم محضر خداست» را در فیلمها این تذکر را ملموس نشان میدهد ولی باور کنید همینها را در تلویزیون الان نمیتوان گفت.
رئیس صداوسیما در ۲۰ کاندید انتخاب شده نبود
نادر طالبزاده: تلویزیون یک سنتی داشت که اولین مدیر آن تخصصی انتخاب نشد. چرا که اولین مدیر آن کودتاچی بود و میخواست با خمپاره ۱۲۰ بیت امام را بزند بعد از اینکه با امام از پاریس آمده بود. چرا چنین شخصیتی را به عنوان رئیس تلویزیون انتخاب کردند که هیچ سنخیتی با رسانه نداشت؟ مسئول بعدی نزدیک به یکی از دولتمردان بود و این هم هیچ سنخیتی با رسانه نداشت؟ نه زیباشناسی تصویر میشناخت، نه مقالهای از او دیده بودیم و نه سخنرانی رسانهای از او دیده بودیم که تحولی ایجاد کند. مسئول بعد یک رجال سیاسی بود و مسئول بعد هم شخصیت فرهنگی و سیاسی بود. مسئول بعدی هم یک کادر فنی فرهنگی بود. یادم میآید برای ریاست تلویزیون یک جلسه گذاشتیم و همه فرهنگیهای مهم کشور را یک جا جمع کردیم چه کسی باید الان انتخاب شود. ۲۰ کاندید گذاشته بودند و همه آدمهای مشهور ایران در این جلسه حضور داشتند. یکی از آن کاندیدا انتخاب نشدند.
نمیدانیم رئیسی که نمیتواند ریاست کند، چرا استعفا نمیدهد!؟
به نظرمن یکی از ضربههای اساسی این است یک کسی ریاست رسانه را برعهده نمیگیرد که یک تحولی در آنجا انجام شود. یعنی یک آدمی باشد اگر نتوانست موفق شود بعد از یک ماه استعفا بدهد. مثلاً میخواستند یک عارف فیلسوفی را از قم بگذارند ایشان گفتند اگر بیایم باید یک انقلابی در سازمان رخ بدهد و استاد خیلیها بودند. شرایط آنقدر سخت بود با امام کنار نیامدند. هیچ وقت فرصت نکردیم یک رئیس سازمانی داشته باشیم که حداقل پنج بار موج ساخته باشد و یک کار رسانهای تأثیرگذار و حداقل در سینما کاری کرده باشد.
این آزادی بیان هم کاملاً درست است و اجازه ندهید کسانی حرف بزنند این هم خوب نیست. انقلاب اسلامی یکی از خصوصیاتش با فریاد شاه را توانستیم برداریم. مرگ بر شاه گفتیم و مرگ بر خیلی چیزهای دیگر هم گفتیم اما روزگار با ما کاری کرد که درگیر ماجرایی بشویم که همه توجهمان به این نکته معطوف شود که یک سانتیمتر خاکمان را از دست ندهیم که در آن ماجرای درگیری هم باعث شد خیلی چیزهای دیگر را هم از دست بدهیم.
گفتگوی زنده را در تلویزیون راه انداختیم
یادم میآید به علی لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما وقت پیشنهاد دادم صداوسیما برنامه گفتگوی زندهای ندارد و در حالی که تلویزیون کشورهای دیگر با گفتگوهای زنده انتقادی، زنده بودند. خوشبختانه این پیشنهاد مورد قبول قرار گرفت و این کار از شبکه پنج شروع شد برنامهای تحت عنوان «شباهنگام» که کار سیاسی و جنگ نرم با من بود و هنری محمدرضا شریفینیا، اجتماعی جهانگیر الماسی و یکی از هنرمندان هم کار طنز میکرد. البته ناگفته نماند که برخیها را هم میخواستیم همچون ازغدی که به واسطه این برنامه دیده شد، دیده شوند اما تلویزیون جلویشان را گرفت. آنقدر نمیشودهای سازمان زیاد شد که من به عنوان طراح برنامه ترجیح دادم استعفا بدهم.
نمیتوانند تشخیص بدهند کدام موسیقی باید پخش شود
دومین پیشنهادمان موسیقی در تلویزیون بود که همین طور رها مدیریت میشد. به خصوص بعد از رحلت امام(ره) هیچ کنترلی روی ریتم آن نبود. شما میتوانید بهترین موسیقی غرب را پخش کنید ولی باید تشخیص بدهیم. اینها تشخیص نمیدهند به یک باره در روز اعیاد موسیقی عروسی با اشعار مذهبی پخش میکنند و تشخیص نمیدهند این ریتم قابل پخش نیست و وارد حوزه حرام می شود.
مدیری که بتواند چانهزنی همراه با شجاعت انجام بدهد را در تلویزیون نداریم
خوشبختانه الان در دورهای هستیم که تقریباً میتوان یکسری مطالبی را گفت نه در حدی که در شأن انقلاب اسلامی است. همواره احتیاط میکنند و میخواهند مواظبت کنند؛ تیکه کلامشان هم این است که این را حذف کنید! این به خاطر این است که آن کسی که بالادستی است اهل این کار باشد و شجاعت داشته باشد. علاوه بر تبعیت از ولایت، تلاش و روابط عمومی بالا، بایستی چانهزنی همراه با شجاعت را هم بداند تا در جایش برای به کرسی نشستن یک اصل رسانهای با بالادستی مشکل را حل کند. البته نظام هم در خیلی از مواضع راه میآید؛ اما آن کسی که باید تعامل کند و در آن جایگاه نیست این مشکل پیش میآید. الان دچار خیلی از این فتنهها نمیشدیم و بلند بلند میگفتیم این حل بشود و این اعتراض کاملاً مشروع است و خود به خود معنویت تلویزیون را بالا میبرد.
*تسنیم
ارسال نظر