سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۸

نگاهی به فیلم «جاده قدیم» ساخته منیژه حکمت

ایرانیزه‌کردن جنبش «ME Too» با زدن به جاده خاکی

فیلم «جاده قدیم»

سینماپرس: منیژه حکمت مثل همیشه ژست دفاع از حقوق زنان گرفته و جالب است که این بار این ژست گرفتن‌ها را با ادعاهای زبانی درباره وجود مافیای اقتصادی در سینما پیوند زده تا توجه بیشتری جلب کند و لابد خود را در مقام مظلوم سینمای ایران بنشاند، اما این دومی با توجه به سابقه او در چسبیدن به سیاست و متعلقات اقتصادی آن وصله‌ای است که زیادی ناجور است.

«جاده قدیم» علی‌الظاهر می‌خواهد درباره شهامت گزارش دادن در مورد سوءقصد جنسی به زنان و دختران آگاهی بدهد. مینو با بازی مهتاب کرامتی شب عید سوار خودروی یک مسافرکش می‌شود و مرد راننده او را به جاده‌ای فرعی برده و پس از ضرب و شتم مورد تجاوز قرار می‌دهد.

ادامه فیلم داستان چالش زن با خاطره دهشتناکی است که برای او رقم خورده و او را تبدیل به زنی منزوی و بیمار کرده است. در این میان خانواده زن شامل شوهر، دختر و پسرش نیز به طور طبیعی با این چالش دست و پنجه نرم می‌کنند و در نهایت زن با همکاری و مدیریت همسرش با بازی آتیلا پسیانی به این جمع بندی می‌رسد که موضوع را از طریق قانونی دنبال کند.


یک پیراهن برای یک دکمه
اصلی‌ترین مشکل فیلم این است که فیلمساز در تعیین تکلیف ژانر برای اثرش بلاتکلیف مانده است. معلوم نیست ما قرار است با یک ملودرام هیچکاکی طرف باشیم که دلهره و کشمکش داستانی در آن حرف اول را می‌زند یا قرار است یک مسئله درباره زنان را در قالب سینمای موسوم به سبک اجتماعی شاهد باشیم یا اثری خانوادگی که بتوان آن را به همراه اعضای مختلف خانواده دید. جاده قدیم در واقع هیچ کدام از اینها نیست چون اساساً تکلیف فیلمساز با ماجرا و داستانش معین نشده است. او دکمه‌ای داشته که قصد کرده برای آن یک پیراهن بدوزد اما یک قبای رنگ و رورفته و مندرس بیشتر از کار درنیامده است.

در «جاده قدیم» موضوع تجاوز جنسی به داستانی که روایتی بی‌قواره دارد الصاق شده است. در بخش اعظمی از طول فیلم با رفت و آمدها و صحنه‌هایی روبه‌رو هستیم که داستان را پیش نمی‌برد چون اساساً فراز و فرودهای دراماتیک جایی در فیلم ندارند و مانند اغلب قریب به اتفاق آثار ایرانی فیلمنامه‌ای قابل اعتنا وجود نداشته ولی فیلمساز به دلیل جهل بر این موضوع که فیلمنامه‌اش ظرفیت و قابلیت ساخت فیلم را ندارد، کار را کلید زده است. سینمای ایران هم که اساساً از داشتن مشاوران زبده برای سناریو بی‌بهره است و کمتر پیش می‌آید فیلمسازی به اهمیت واقعی متن وقوف لازم داشته باشد.

منیژه حکمت اساساً نیازی ندیده به این موضوع فکر کند که چه قلابی باید ایجاد کند تا مخاطب به واسطه آن فیلم را با اشتیاق دنبال کند. تنها چیزی که به آن دست یازیده این است که قاتل چه کسی می‌تواند باشد و گره‌گشایی از این موضوع هم به قدری آبکی از کار درآمده که پایان‌بندی آب سردی شده روی مخاطب.


بدون تکنیک، بدون ساختار
فیلمساز در کارگردانی هم بی‌اندازه ناامیدکننده نشان داده است. در فیلم نه حرکت قابل توجهی از دوربین قابل مشاهده است نه تمهید خاصی از پلان‌بندی قابل رؤیت است و نه حتی قواعد کلاسیک و بدیهی سینما درست سرجای خود قرار گرفته است، حتی بازی‌ها نیز در پایین‌ترین سطح خود قرار دارند. آتیلا پسیانی لزومی ندیده برای ایفای نقش مردی که همسرش با واقعه‌ای چون تجاوز جنسی دست و پنجه نرم می‌کند زحمت زیادی به خود بدهد چراکه کارگردان به همان اندازه که نگاهش به فیلمنامه سطحی است توقع یک بازی گیرا و خیره کننده از بازیگرانش را هم نداشته است، به همین نسبت مهتاب کرامتی با همه جدیتی که به خرج داده یکی از کم‌فروغ‌ترین بازی‌های خود را در جاده قدیم ارائه داده است.
حال و با وجود این همه بی‌کیفیتی هنری اینکه فیلمساز فکر کند با برپایی شوهای مختلف از جمله برنامه مضحک پوشیدن لباس مشکی به تقلید از زنان هالیوودی می‌تواند نگاه‌ها را به خود جلب کند و ضعف ساختاری و تکنیکی فیلمش را بپوشاند، نوعی به جاده خاکی زدن تلقی می‌شود.

در واقع هیچ کس عوامل سراپا مشکی‌پوش فیلم جاده قدیم در جریان نشست خبری جشنواره فجر را جدی نگرفت و به این بازی بچگانه وقعی ننهاد چراکه این توهم در تقلید کورکورانه از جنبش زنان هالیوودی ضد تجاوز جنسی در سینمای ایران هیچ قرینه‌ای ندارد و اینگونه قرینه‌سازی در سینمای ایران از میان خود سینماگران هم مشتری نخواهد داشت، ضمن اینکه جامعه ایران نیز به نسبت جوامع غربی از کمترین میزان آمار سوء‌قصد جنسی علیه زنان برخوردار است.


مسئله‌سازی دروغین برای زنان
در واقع آنچه منیژه حکمت قصد مسئله‌سازی آن را در سینمای ایران داشته مسئله جامعه ایران نیست. اینکه در ایران جنبشی از سوی زنان سرشناس و غیرسرشناس از هیچ طبقه‌ای برای احقاق امنیت جنسی در جامعه به وجود نیامده و شکل نگرفته ناشی از این است که اساساً مسئله‌ای به آن شکل که در جوامع غربی رخ داده در ایران وجود ندارد و حالا فیلمساز با سیاه‌پوش‌کردن عوامل فیلمش دارد آرزوی خود را درباره جامعه ایران بروز می‌دهد.

به‌طور قطع اگر موضوع فیلم جاده قدیم مسئله جامعه ایران بود این فیلم در گیشه با استقبال زنان روبه‌رو می‌شد ولی بی‌رغبتی و بی‌اعتنایی زنان به جاده قدیم نشان می‌دهد تیر خانم فیلمساز به سنگ خورده است.

کارگردان جاده قدیم حتی به اندازه اصغر فرهادی در فیلم فروشنده نیز با خود و مخاطبش صداقت ندارد. فرهادی در فیلم فروشنده درصدد تعمیم موضوع تجاوز جنسی به عنوان یک معضل در جامعه ایران نبود و صرفاً از این موضوع برای خلق داستان خود و البته برخی تناقض‌ها و چالش‌های اجتماعی جامعه ایران بهره برده بود اما اینکه این موضوع بخواهد دستمایه ساخت فیلم دیگری صرفاً به انگیزه القای نبود امنیت جنسی برای زنان ایرانی در جامعه قرار بگیرد، از نطفه تجربه‌ای شکست خورده تلقی می‌شود.

*روزنامه جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.