پیرو انتقادات و چالشهای زیادی که این روزها در عرصه تئاتر برای مردمی کردن یا تجاری شدن آن مطرح میشود، باید ابتدا بررسی شود که آیا تئاتر میبایست میان مردم باشد یا اینکه هنری لوکس و تزیینی برای اقشار خاصی از جامعه؟!
از دیرباز در تمامی کشورها تئاتر مردمی بوده که جایگاه خاص خود را بین همه اقشار داشته است؛ از نمایشهای خیابانی و محیطی گرفته تا صحنهای همه آن چیزهاییاند که مردم بدان علاقهمند هستند چرا که به تعبیر هنرمندان و کارشناسان این حرفه اگر تئاتر را به میان مردم ببریم، میتوانیم آنها را علاقهمند به هنر کنیم و تربیت مخاطب را صورت دهیم.
از قدیمالایام نیز مردم ایران به نمایشهای سیاه بازی، رو حوضی، تخت حوضی، آیینی و سنتی، محیطی، نقالی و دیگر گونههای نمایشی علاقه نشان میدادند و حال که سالهاست در عرصه صحنهای نیز در تهران و دیگر شهرها فعالیت تئاتری زیادی صورت میگیرد، مردم بدان علاقه مند هستند.
بنابراین ما با مطالبه مخاطب در حقیقت او را هدایت میکنیم تا بلیت بخرد و از نمایشی که دوست دارد حمایت کند و با همین تدبیر به اقتصاد تئاتر کمک کنیم و از سوی دیگر نیز جلوگیری از حضور سیاستبازان و رانت خواران عرصه هنرهای نمایشی را صورت دهیم تا آنها نتوانند چون دیگر عرصهها اسب خود را برانند و تئاتر را صرفا به سمت تجارت و گیشه سوق دهد.
هر چند تئاتر تجاری در سراسر دنیا به جذب مخاطب میافزاید اما اینکه چطور و چگونه ما با جذب مخاطب در تئاتر دست یابیم، جای بحث دارد و اینکه از حضور سلبریتیها استفاده کنیم و شکل و شمایل و محتوای آثار نمایشی را تغییر دهیم که دیگر از تئاتر دور شود به تدریج هویت و ماهیت تئاتر را تغییر میدهد. نگرانی جامعه تئاتر این روزها به غلبه تئاتر تجاری بر تئاتر مستقل است.
یکی از انتقاداتی که این روزها اهالی رسانه و به ویژه خود هنرمندان و مردم از وضعیت تئاتر دارند، گران شدن بلیتهای نمایشها و ناتوانی آنها برای تماشای نمایشهای مورد علاقهشان است، هر چند که شاهد هستیم اقشار مرفه جامعه قادر هستند که بلیت برخی نمایشهای گران و لاکچری را تهیه کنند اما عموم مردم از چنین تمکنی برخوردار نیستند.
*مخاطب مردمی حامیان اصلی تئاتر هستند
شهرام کرمی مدیر اداره کل مرکز هنرهای نمایشی درباره مردمی بودن تئاتر گفت: نمایشها میبایست مخاطب مردمی و واقعی داشته باشند نه یک رنج و قشر خاص مرفه. یکی از وظایف ما در مرکز این است که به سمت توسعه نمایشهای مردم پسند حرکت کنیم و این جزو برنامهها و سیاستهای ما میبایست باشد از این دست نمایشها حمایت کنیم. تئاتر برای مخاطب است و اگر نمایشهایی تولید کنیم که در راستای ارزشهای جامعهمان باشد همه مردم و نهادها از آنها حمایت میکنند، چرا که مخاطب مردمی ، اصل تئاتر است. بنابراین به اعتقاد من درست است که جامعه نیاز به بخش گیشهای و تئاتر تجاری دارد اما این توازن نباید با نبود مخاطب مردمی بهم بخورد.
*تئاتر ضرورتی در میان اقشار مختلف جامعه است
کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری نیز در این زمینه معتقد است که تئاتر میبایست بین اقشار مختلف جامعه باشد . تئاتر مردمی ماحصل تجربه فعالان عرصه نمایش است و در این زمینه حوزه هنری نیز تلاش زیادی کرده است تا یک برنامه ریزی منسجم و دقیق به منصه ظهور بگذارد.در همین عرصه تئاتر بچههای مسجد و سایر حوزهها راه اندازی شده تا همین بچهها تربیت شوند و بدانند که چطور باید تئاتر را هدایت کنند و به چه سمت ببرند تا محتوای آن از بین نرود.
*سراشیبی تئاتر در گیشه پروری
قطبالدین صادقی، کارگردان تئاتر و رییس تماشاخانه شانو نیز میگوید که برخی تماشاخانههای خصوصی مجبور هستند برای اینکه فروش داشته باشند از چهرههای غیر تئاتری استفاده کنند و متأسفانه امروز تئاتر تبدیل به یک کالا شده و هر کس که گرانتر بفروشد، موفقتر است. این روند گیشه پروری تنها در تماشاخانههای خصوصی باب نشده بلکه در تماشاخانههای دولتی هم اعمال میشود که این روند به سقوط تئاتر میانجامد اگر این وضعیت ادامه یابد مشخص نیست شرایط چطور میشود.
*قوانین تئاتر در هر عرصه با هم متفاوت است
امیر دژاکام کارگردان پیشکسوت تئاتر نیز معتقد است که همه جای دنیا قوانین تئاتر تجاری، ملی، دانشجویی و ... با هم تفاوت دارد، حتی سالنهای آنها نیز با هم متفاوت است، اگر اینطور نباشد بازار تئاتر دچار آشفتگی میشود!
پیام دهکردی کارگردان تئاتر نیز معتقد است که کل تئاتر مستقل ما یک پیکره نحیف بخش کارگاهی دارد و این بخش هم الزاما دانشجو نیستند بلکه حجمی از تئاتریهایی هستند که هیچ امکاناتی ندارند اما تئاتر خوب تولید میکنند. خیلی کارهایی که در دوره قبل گیشهای بودند چون «دندون طلا» اجرا میشدند و مردم نیز به آنها اقبال نشان میدادند اما در همان زمان کارهایی چون «در انتظار گودو» نیز صد شب اجرا میشدند و اینها یکی بر دیگری غلبه پیدا نمیکردند. الان این حجم از نابرابری و رویکردی که وجود دارد، بدعتی را ایجاد کرده که منجر به کوهی از سوالات شده است.
در یک دورهای مطرح میشد که حضور سلبریتیها عاملی بر کسادی کار بازار پر محتوای تئاتر شده و روز به روز نیز در این سالهای اخیر بر تعدادشان افزوده میشود حال باید بررسی کرد که چه تعداد از این افرادی که در این سالها سلبریتی سینما و تلویزیون شدهاند از بدنه تئاتر برخواستهاند و چه تعدادشان تنها برای دریافت پولهای هنگفت و تغییر حال و احوالشان در تئاتر حضور پیدا میکنند.
توئیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چند روز گذشته نمایانگر این است که زنگ خطر نمایشهای گیشهای و لاکچری نواخته شده و تئاتر در این روزها از مردمی بودن در آمده است.
در نهایت آیا مرکز هنرهای نمایشی بر اساس این تعداد دانشجویی که این روزها به عرصه تئاتر وارد جامعه میشوند، نیاز مخاطبان اصلی تئاتر و همینطور مافیایی که در بخشهایی تئاتر خصوصی را در دست دارد و راه خود را میرود، چه تمهیداتی اندیشیده است؟ در آینده نزدیک شاهد چه راهکارها و بستههایی برای برون رفت از وضعیت تئاتر تجاری خواهیم بود؟
*فارس
نظرات