در طول تاریخ انسان ها به بهانه های مختلف به کشتن همنوع خود پرداخته و ویرانی های متعددی را به جای گذاشته اند و جنگ ستیزی انسان ها باعث شده تا زمین تنها در لحظات بسیار کمی آرامش را تجربه کرده باشد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ کشورهای پیروز در جنگ برای جلوگیری از بروز جنگ های دیگر سازمان ملل متحد را تاسیس کردند ولی با وجود سازمان ملل متحد، تا به امروز زمین بسیار کم صلح را تجربه کرده و در باقی اوقات گرفتار جنگ های قبیلهای، منطقه ای و غیره بوده است.
پرداختن به زوایای مختلف جنگ توسط هنرمندان و دغدغه مندان تجربیات مختلفی را رقم زده که در ایران بیشترین زاویه ای که برای پرداختن به این مقوله مدنظر بوده، تجربیات هشت سال دفاع مقدس و دوران جنگ تحمیلی است. در این بین کمتر تجربه ای در حوزه تصویر وجود داشته که نگاهی جهانی به مقوله جنگ و ابعاد مختلف آن در سطح بین المللی را به مخاطب ارایه دهد؛ مخاطبی که لزومی بر ایرانی بودن آن نباشد.
علیرضا محمدی از هنرمندانی است که هشت سال دفاع مقدس را تجربه کرده و با دغدغه پرداختن به این مقوله به تولید آثاری در زمینه تئاتر و همچنین مستند اقدام کرده است؛ آثاری که در آن ها زندگی جانبازان اعصاب و روان به تصویر کشیده شده و از زوایه مختلف به هشت سال دفاع مقدس نگاه شده است.
محمدی در جدیدترین تجربه خود که طی مدت سه سال تولید شده، با همراهی محمدرضا علیمردانی به موضوع جنگ از زوایه ای جهانی پرداخته است. علیمردانی که به عنوان بازیگر و طنزپرداز طی سال های اخیر فعالیت کرده و در زمینه خوانندگی نیز تجربیاتی را رقم زده است، در حال و هوایی متفاوت از تجربیات پیشین خود به گویندگی جدیدترین اثر علیرضا محمدی با عنوان «جغد جنگ» پرداخته است.
به بهانه تولید مستند «جغد جنگ» که قرار است روز ۲۱ آبان در کتابخانه ملی رونمایی شود، گفتگویی را با علیرضا محمدی و محمدرضا علیمردانی تدارک دیدیم که در ذیل آمده است:
* بیشتر از اینکه روند ساخت مستند «جغد جنگ» برایم سوال باشد دلیل انتخاب این نام برایم جالب است.
علیرضا محمدی: حدود سه سال پیش طرح این مستند با اسم اولیه «ضد جنگ» به ذهنم خطور کرد و همان روزگار با آقای محمدرضا علیمردانی ساعت های زیادی به بهانه های مختلف درباره این موضوع صحبت می کردیم. بیشتر به عنوان یک دغدغه مشترک تا تولید یک فیلم مستند به این موضوع فکر می کردیم.
همان زمان موضوع بررسی جنگ های تاریخی و چرایی این پدیده شوم را با آیت الله سید مصطفی محقق داماد که چهره ای فعّال در عرصه صلح جهانی به شمار می آید مطرح کردم که با استقبال و راهنمایی های وی مواجه شدم و کار را با جدیت بیشتری دنبال کردم.
عنوان مستند تا همین اواخر که سخنرانی آیت الله محقق داماد را ضبط کردیم همان «ضد جنگ» بود تا اینکه ایشان سخنان خود را با شعری از ملک الشعرای بهار آغاز کرد که عنوان «جغد جنگ» را از بیت نخست آن شعر انتخاب کردم.
درباره روند ساخت اثر هم باید بگویم، در ساخت آثاری که با عشق و علاقه کار می کنم مطلقا عجله ندارم به عنوان مثال ساخت فیلم «یه خانه بزرگتر» من ۱۰ سال طول کشید. باید به قول امیرالمؤمنین موعدش فرا برسد و این اتفاق بیفتد.
اصلی ترین دغدغه بنده در مستند «جغد جنگ» جنگ های بشری است که در طول تاریخ اتفاق افتاده است و متن آن بارها و بارها بازنویسی و خوانده شد و آقای علیمردانی بخش عمده متن را حدود همان ۲ سال پیش خواندند.
* جنگ های مختلف در جغرافیاهای مختلف مدنظرتان است؟
محمدی: در همه هستی و بشریت. منتها چیزی که به صورت مضاعف ما را آزار می دهد جنگ های بر پایه دین است، یعنی آنهایی که به عنوان رسالت دین داری و دینمداری می گویند که اقتضای دینِ من این است که دیگری را بکشم. متاسفانه از هر به اصطلاح دینی افراد دین دیگر را کشته و از بین می برند. متأسفانه در سال های اخیر مسلمان، مسلمان را می کشد که اساسا نمی توان به این ها مسلمان گفت زیرا درکی از دین ندارند. دین نیازی به این ندارد که کسی آن را راه ببرد بلکه دین بشریت را راهبری می کند. داعش و جبهه النصره و... می خواهند دین اسلام را راه ببرند در صورتیکه دین اسلام مسیر خود را می داند و ما باید ببینیم که دین اسلام چه می گوید تا همان را انجام دهیم.
جنگ خاک، قبیله ای و نسل کشی هم بد است اما آزاردهنده آدمکشی به نام دین است و ما در مستند «جغد جنگ» این موضوع را در ادیان توحیدی و ابراهیمی مدنظر قرار دادیم. اصولا چیزی که در مستند «جغد جنگ» آمده برگرفته از دکترین اسلام رحمانی، حقیقی، آیات کلام الله مجید، احادیث و سخنان بزرگان دین اسلام است.
ما مستند «جغد جنگ» را بر اساس نحوه برخورد اسلام و شریعت با آدم کشی و قتل و هرگونه بحران سازی و با این مبنا که همه بشریت روزی در صلح و صفا و صمیمیت زندگی می کنند، ساختیم.
* اشاره به دغدغه مشترک برای ساخت مستند «جغد جنگ» شد، می خواهم این سوال را بپرسم که از ابتدا دغدغه درباره جنگ های ایدئولوژیک بود یا به مرور زمان و با توجه به اتفاقاتی که در پیرامون ما رخ می دهد، شکل گرفت؟
محمدرضا علیمردانی: من پیش از این در پروژه های متعددی در خدمت آقای علیرضا محمدی بودم و تجربیات دلچسب و تاثیرگذار باعث دوستی ما با هم شد. در گپ و گفت هایی که داشتیم دیدیم که درباره جنگ نقاط مشترک فکری داریم و تفکرات و عقاید همسویی داریم که البته آقای محمدی مسلط تر از من هستند و با قلمی شیوا در فیلم این موضوع را بیان کردند.
در نشست هایی که با هم داشتیم پی به دغدغه مشترک هم بردیم و وقتی صحبت ها عمیق تر شد آقای محمدی زمان بیشتری را به این موضوع اختصاص داد و مطالعات و پژوهش های عمیقی در این زمینه انجام داد. متن هایی را می نوشت و من در استودیو می خواندم و با لحن ها و حس های مختلف اجرا می کردم. آقای محمدی برای تصویر هم چیدمان های اولیه ای را مدنظر قرار می داد تا ببنیم با ریتم و بیان من همخوانی دارند یا نه.
خود من در پروژه «جغد جنگ» خیلی چیزها یاد گرفتم زیرا تا قبل از این دیدی کلی داشتم ولی این پروژه من را از جزییات بیشتری آگاه کرد که برای اجرا و خوانش من بسیار تاثیرگذار بود. در تمام لحظات ضبط صدای من نیز آقای محمدی در استودیو حضور داشت و نظارت و راهنمایی می کرد.
* طی سه سالی که سپری کردید اتفاقات متعددی در جهان رخ داد. این روند چقدر ایده شما را پخته تر کرد؟
محمدی: آنچه که بشریت را در طول تاریخ رنج می داده، بحث آزار همنوع بوده است. متاسفانه جنگ کهنگی پذیر نیست و مدام شکل های تازه ای می گیرد. ما راهکارهایی را در «جغد جنگ» ارایه می دهیم و اینگونه نیست که فقط آینه داری بکنیم و چندین واقعه تلخ در تاریخ بشری را واکاوی کنیم.
در طول این سه سال اتفاقات جدیدی در تاریخ بشر و جنگ های جدیدی نظیر فاجعه انسانی که در یمن صورت گرفته و این همه جوان، کودک و خانواده توسط وهابیت جاهل و نادان قتل عام می شوند و بروز و ظهور ترامپ به عنوان شخصیت منفور بشریت، شکل گرفته است که ما این اتفاقات و موضوعات را به موضوع مدنظر خود اضافه کردیم اما نقطه مشترک همه این ها درد جنگ است که به بشریت نشسته و داغ ننگی است که بر پیشانی جنگ طلب ها خورده است.
خیلی وقت ها شده که در این فیلم و کارهای دیگری که می نویسم یا می سازم، به خودم زنگ تفریح می دهم، مثال این ماجرا به مانند زمانی است که عطرهای مختلفی را بو می کنید و شامه تان پر می شود و دیگر متوجه عطر بعدی نمی شوید، طبیعتا با بو کردن قهوه باید شامه تان را خالی کنید و به سراغ عطر بعدی بروید. در این کار به خودم فرصت دادم برای فکر کردن دوباره و به همین شکل بازنویسی و بازخوانی متن بارها و بارها اتفاق افتاد.
همچنین تلاش کردم که قول غیرصحیح، مشکوک و احتمالی در کار وجود نداشته باشد و آمار و اطلاعاتی که در مستند «جغد جنگ» ارایه می شود، دقیق باشد. حتی درباره جنگ های دوری که به آن ها پرداخته ایم، اطلاعات بسیار دقیقی را به دست آورده ایم. من برای این کار سفری به ایروان و بانکوک داشتم تا بحث بودیسم را هم در این مستند مطرح کنیم که البته بودیسم آیین است نه دین اما برای گفتگو با بودیست ها به آسیای جنوب شرقی و برای گفتگو با ارامنه و مسیحیان به ارمنستان سفر کردم. ساعت های زیادی برای مطالعه منابع آن ها و همچنین گفتگو با اندیشمندان شان وقت گذاشتم.
ابعاد مستند «جغد جنگ» بین المللی است و دقت اطلاعات به گونه ای است که اگر فردی از دین و کشور دیگری این اثر را دید نکته ای را خلاف واقعیت تاریخی نبیند و سلیقه، دین و حتی ملیت ما در ساخت این مستند دخالت ندارد.
* حتی قضاوت های شخصی شما؟
محمدی: به هیچ عنوان قضاوت نکردیم، حتی وقتی در مستند «جغد جنگ» درباره جنگ عراق علیه ایران و دفاع هشت ساله مان بحث می کنیم، متن مان روان ترین متن بین تمامی جنگ ها است زیرا تلاش کردیم به گونه ای نباشد که تصور شود به خاطر ایرانی بودن مان دفاع هشت ساله مان را بیشتر مورد توجه قرار داده ایم. نگاه ما نگاهی بین المللی است و به همین دلیل هیچ قضاوتی در هیچ کجای اثر انجام ندادیم.
* آقای علیمردانی شما درباره جنگ های مختلف در «جغد جنگ» نریشن می گویید، چگونه این دغدغه شخصی خود درباره جنگ را برای مخاطب باورپذیر می کنید؟
علیمردانی: من «جغد جنگ» را دوست دارم چون نگاه انسانی دارد؛ انسان مخلوقی که توسط خالقی خلاق خلق شده است تا عالم، مخلوقات و همچنین خالق خود را بیشتر کشف کند. جرأت، خلاقیت، احساس و بسیاری ویژگی های دیگر در همین کالبد نیازمند انسان به او اهدا شده ولی همین انسان شأن الهی خود را فراموش کرده است. هر جا که انسان به هر بهانه ای چه دینی و قومی یا تعصبات ملی و غیره به خودکامگی ها رو کرد همنوع خود را تاخت و تار و مار کرد و با تعصب که نتیجه ای جز جهل و رفتار جاهلانه ندارد، به بیرحمانه ترین اشکال در طول تاریخ خودش و ذانش را از بین برد یعنی ذات انسانی و الهی خود را.
«جغد جنگ» مستندی است که به شکل استنادی از شومی جنگ هایی که بشر خلق کرد و از صلح و دوستی دور شد، صحبت می کند و زیبایی این اثر به این است که آقای محمدی و من نگاه ملی و باور خود را کنار گذاشتیم و بدون قضاوت و در جایگاه یک انسان به موضوع پرداختیم. آیا بشر به جای جنگ افروزی نمی توانسته گفتگو کند؟ انسان در طول تاریخ دلایلی را که سهم خود برای کشتن همنوع می داند زیاد بوده است و همین امر باعث شده که گفتگو را حذف کند.
من «جغد جنگ» را دوست دارم چون افتخار این را داشتم که گویندگی متن هایی را انجام دهم که بدون تعصب و قضاوت و با تحقیق از همه زوایا و دیدگاه ها نوشته شده اند. این مستند می گوید که ما انسان ها چه کار کردیم و چقدر خون ریختیم و نتیجه این رفتار چه بوده است.
* فکر می کنید این نوع نگاه باعث شده تا «جغد جنگ» از شعارزدگی دور شود؟
علیمردانی: طبیعتا تمام تلاش خود را کردیم که اثر شعارزده نباشد. ما در مستند «جغد جنگ» بازتاب دهنده استنادهای تاریخی هستیم. آقای محمدی اطلاعات را از افراد و دیدگاه های مختلف از نقاط مختلف دنیا جمع کرده و نظرات افراد از دین ها و مذاهب مختلف در این اثر وجود دارد.
این دفاعی است که ما از «جغد جنگ» می کنیم ولی از اینجا به بعد بینندگان قضاوت خواهند کرد و امیدواریم تلاش مان برای اینکه اثر شعاری نشود به ثمر نشسته باشد و مخاطب نیز متوجه این موضوع بشود که در ساخت «جغد جنگ» تعصب و قضاوتی وجود ندارد کما اینکه می توانند در مورد آماری در این مستند ارایه می شود، تحقیق کنند تا صحت و سقم آن را تشخیص دهند.
* پرداختن به موضوع جنگ در کشور ما غالبا از یک زاویه تکراری بوده و به همین دلیل کارهای تولید شده در این زمینه جنبه تبلیغاتی پیدا کرده اند. شما وقتی «جغد جنگ» را می ساختید آیا چنین موضوعی مدنظرتان بود و آیا اصلا به این موضوع قائل هستید؟
محمدی: روشی که نخ نما شده در واقع یکجانبه نگری به جنگ هشت ساله است. معتقدم سرزمین جنگ هشت ساله ایران و دفاع مقدس ما آنقدر وسیع و گسترده است که بزرگترین اشتباه راهبردی این است که هنرمندان ما در هر رشته هنری، فقط روی یک نقطه دست بگذارند در حالیکه موضوع جنگ خیلی گسترده است مثلاً من در نمایش «خیزاب» که درباره جانبازان اعصاب و روان است، به شدت از شعارزدگی و حرف تکراری پرهیز و از زاویه ای به موضوع نگاه کردیم که کاملا متفاوت است.
شاید یکی از اصلی ترین آسیب های این اتفاق وجود اسپانسر برای کارها باشد یعنی اینکه وقتی یک بنیاد، یک مرکز یا تشکیلاتی هست که تشکیلات انحصاری کارهای دفاع مقدسی با سیاست های ثابت است که سقف پرواز را برای هنرمند کوتاه می گیرد و به هنرمند اجازه پرواز نمی دهد. هنر سرزمینی است که کسی نمی تواند تپه ای از آن را فتح کرده و پرچم خود را روی آن نصب کند و بگوید متعلق به من است. آنقدر این سرزمین گسترده است که می توان میلیون ها پرچم را بر تپه های هنر و موضوع دفاع مقدس نصب کرد اما وقتی پای سفارش دهنده به میان می آید، محدودیت ایجاد می کند.
«جغد جنگ» به تنهایی ربطی به جریان ملی و دوران دفاع مقدس ایران ندارد به همین دلیل تمام تلاش خودمان را کردیم که فضایی شعارزده و تکراری نداشته باشد. خیلی ها در سطح دنیا از ادیان و مذاهب مختلف جنگ را نمی پسندند و این زبان حال تمام بشریت است. اگر کسی با هر زبان و ملیت و مذهبی ببیند که چنین حرفی را می زنیم، می پسندد. یکی از نکاتی که روی آن در این مستند دست می گذاریم این است که جنگ را از اعتقادات و ادیان فاصله گذاری کردیم. البته چنانچه در فیلم آمده مبحث دفاع با جنگ ذاتاً متفاوت است که بحث و تشریح آن در این فرصت نمی گنجد.
نباید بگوییم که شما به عنوان یکی مسیحی، یهودی، زرتشتی و مسلمان باید عقیده من را بپذیرید. یکی از اشکالاتی که امروز بشریت با آن دست و پنجه نرم می کند همین نکته است. داعش می گوید که شما به عنوان یک مسیحی باید روزه بگیرید، بوکوحرام همین را می گوید و دیگرانی که انسان ها را می کشند نیز همین را می گویند. ما در «جغد جنگ» می گوییم که هر کسی مذهب و زبان و تفکر خود و خدای خود را دارد، اسلام کاملترین دین است این کاملترین دین را با شمشیر به دیگران نمی توان تحمیل کرد. قاعده دین این است که باید بر اساس تحقیق و دقت باشد به همین دلیل شخصیتی که در «جغد جنگ» تصویر و سخنرانی اش را می بینیم و می شنویم یک دین شناس بزرگ است. این خیلی مهم است زیرا نقطه تمرکز ما روی مبحث دین است یعنی اینکه بحران هایی را که به اشتباه در لوای دین و به اسم دین ایجاد کرده اند مورد بررسی قرار می دهیم.
در این مستند تنها کسی که سخن می گوید و آرا و اندیشه هایش در همه جای اثر وجود دارد، یک دین شناس و استاد الهیات اعم از فقه، فلسفه و حقوق است که رفتار آدم کشی را نقد می کند.
اگر چه ساختار گفتارمتن یک طرفه است اما «جغد جنگ» مونولوگ نمی گوید بلکه دیالوگ برقرار می کند.
* این گفتگوی دوطرفه که مدنظر شما است آیا اگر در خارج از جغرافیای ایران هم قرار بگیرد برقرار می شود؟
محمدی: قطعا «جغد جنگ» با همین رویکرد ساخته شده است حتی به لحاظ بصری ما تلاش کردیم که زبان نوشتاری کار فقط فارسی نباشد. شاید بیش از ۵۰ درصد پلان های تولید شده برای این کار را به یک غیرفارسی زبان و مسلمان نشان دهید، بدون زیرنویس و دوبله به زبان مادری خود، مفهوم ما را به راحتی و دقت درک می کند. ما اصلا نخواستیم کار ایرانی، مسلمانی و به تنهایی شیعی تولید کنیم بلکه زبان «جغد جنگ» زبان جهانی است.
* آیا تصاویر استفاده شده در «جغد جنگ» آرشیوی است یا تصاویر مستند نیز در آن استفاده کرده اید؟
محمدی: خیلی از تصاویر که مربوط به جریان مسیحیت و بودیسم است تولید شده و بخشی که تاریخی است از تصاویر آرشیوی استفاده شده است. قصد ما بازسازی حوادث بزرگ تاریخی نبوده است. وقتی جنگ های بشریت را از ابتدا بررسی می کنیم و به زمان معاصر نزدیک می شویم، متأسفانه پیشرفت بشری در زمینه جنگ نیز در آن نمایان است. در ابتدا وسایل جنگی بسیار ساده و ابتدایی بودند ولی وقتی به حال حاضر می رسیم تغییر می کنند و به جایی می رسیم که دونالد ترامپ می گوید که عربستان سعودی گاو شیرده است و تسحیلات پیشرفته نظامی به آن ها می فروشد و به دلیل این مافیای بزرگ فروش سلاح، آن به اصطلاح مدعی حقوق بشر، از بزرگترین جنگ ها و آدم کشی ها حمایت می کند. آمریکا مدام در مقابل اقدامات خونین و غیر انسانی عربستان سعودی سکوت می کند، فقط و فقط به این دلیل که تسلیحات نظامی به آن ها می فروشد.
پیشرفت و توسعه ساخت تجهیزات نظامی را هم متاسفانه در «جغد جنگ» می بینیم و به خیلی کوتاه به مافیای تسلیحات نظامی نیز اشاره می کنیم. البته این موضوع به این معنا نیست که تجهیزات نظامی نداشته باشیم بلکه این تجهیزات باید برای دفاع مورد استفاده قرار گیرند و در مستند نیز به آن اشاره می کنیم. کشورها برای دفاع حق دارند توسعه نظامی و تسلیحاتی داشته باشد نه برای تجاوز. اگر این تجهیزات را نداشته باشیم هر کسی با خیال خام خود جرأت حمله پیدا می کند و فکر استثمار و کشورگشایی به سرش خواهد زد.
در ماده ۵۱ منشور ملل متحد که در مستند «جغد جنگ» به آن اشاره کرده ایم، تعریف دفاع و جنگ مشخص است و در واقع مبحثی حقوقی است.
* مستند «جغد جنگ» چه زمانی قرار است رونمایی شود؟
محمدی: رونمایی این مستند در روز دوشنبه ۲۱ آبان از ساعت ۱۸ در تالار قلم سالن همایش کتابخانه ملی ایران انجام می شود که در کنار سخنرانی آیت الله محقق داماد به عنوان کسی که مستند بر اساس اندیشه هایش شکل گرفت، قطعه ای موسیقیایی با موضوع ضدجنگ از محمدرضا علیمردانی اجرا خواهد شد. کتابخانه ملی، بنیاد موقوفات دکتر افشار، مجله بخارا و مرکز نشر علوم اسلامی نیز برگزارکنندگان جلسه رونمایی این اثر هستند. در این جلسه بسیاری از استادان، اندیشمندان و صاحب نظران در علوم مختلف و نیز جانبازان عزیز و خانواده محترم شهدا حضور خواهند داشت و البته همین جا از تمام خوانندگان و مخاطبان محترم این گفتگو دعوت می کنم در این جلسه تشریف بیاورند.
* آقای علیمردانی نکته ای که برای مخاطبان جالب است، گوناگونی تجربیاتی است که شما انجام می دهید. این تجربه گرایی در حوزه بازیگری، انیمیشن، خوانندگی و گویندگی در سبک های و شیوه های مختلف ناشی از چیست؟
علیمردانی: وقتی هرکدام از این فعالیت ها را از نزدیک نگاه می کنیم، به دلیل ژانری که هر کدام دارند، بیشتر تفاوت دیده می شود زیرا هر کدام بستری هستند که ویژگی خود را دارند. تحصیلات من بازیگری است و در حوزه صدا بیشتر فعالیت کرده ام و سال ها کوشیده ام و یاد می گیرم. اگر زاویه نگاه را از بالاتر قرار دهیم می بینیم که هر کدام از این حوزه ها با هم مرتبط هستند، وقتی بخواهم دغدغه هایم را مطرح کنم که اصلی ترین دغدغه من فرهنگی و انسان گونه زندگی کردن است، جایی از زبان طنازانه استفاده می کنم، گاه زبانی جدی و گاه خوانندگی یا بازیگری. هر کدام مخاطبان خود را دارند ولی به هر حال برای من مهم است که در همه این ها دور از دغدغه هایم نباشند. اگر جایی با طنز کار می کنم صرفا برای خنداندن مخاطبان نیست که البته آن هم زیبا است.
* شما در کارهای طنز خود نیز نگاه نقادانه ای به موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارید.
علیمردانی: بله نکاتی را لحاظ می کنم که نشأت گرفته از دغدغه های من است. من واقعا قصد نصیحت کردن و آموزش دادن ندارم زیرا خودم در حال یادگیری هستم و به این نتیجه رسیده ام که انسان در زندگی خود وظیفه ای جز شناخت خود و کشف کردن ندارد. انسانی کمال گرا نیستم چون جرأت آزمایش و تجربه کردن را نمی دهد ولی متوجه شده ام که ما انسان ها در مسیر کمال هستیم.
* درباره قطعه ای که قرار است در مراسم رونمایی از مستند «جغد جنگ» اجرا کنید، توضیح می دهید.
علیمردانی: وقتی در سریال «پایتخت ۴» نقش بائو را بازی می کردم ایده این قطعه موسیقی از تکیه کلامی که محسن تنابنده استفاده می کرد، شکل گرفت؛ آن تکه کلام طنز این بود که «مگه داریم، مگه می شه». من همان موقع به این فکر کردم که اتفاقات و موضوعات بسیار تلخی داریم که همین تکیه کلامی که مخاطب را می خنداند، اگر درباره آن ها بیان شود چقدر می تواند کلام تلخی باشد و ما را متوجه افراد و اتفاقاتی کند که آدم ها متوجه آن نیستند.
شاگردی داشتم که پدرش جانباز اعصاب و روان بود و شرایطی که از زندگی سخت خود و خانواده اش تعریف می کرد خیلی من را تحت تأثیر قرار داد. این نمونه ای از آسیب های جنگ در یک خانواده است، شومی جنگ بسیار گسترده تر و فراتر از آن چیزی است که بتوانیم به آن فکر کنیم یا تصور کنیم، به همین دلیل هر چه به این موضوع پرداخته شود باز هم کم است.
برای من تکه کلام طنز «مگه داریم، مگه می شه» وجه کنایی تلخی نیز داشت و با خود به این فکر کردیم که وجه جدی و تلخ این تکیه کلام طنز در سریال «پایتخت ۴» را با یک قطعه موسیقایی بیان کنم و نشان دهم. با آقای صفی یاری تهیه کننده و حامد عسگری مشخص کردم که از چه زاویه ای به ترانه نگاه شود و خواستم که صدای من بیانگر حس و حال یک پدر جانباز باشد که با فرزند جانباز شیمیایی خود درددل می کند و این نگاه تبدیل به قطعه موسیقی «مگه داریم، مگه می شه» شد.
با وجود اینکه از این قطعه موسیقی استقبال و فراگیر شد اما برای من مهم این بود که به خانواده های جانبازان و شهدا بگویم که ما فراموشتان نکرده ایم و سپاسگزار و قدردان شما هستیم.
به پیشنهاد آقای محمدی قرار شد در مراسم رونمایی مستند «جغد جنگ» قطعه موسیقایی «مگه داریم، مگه می شه» را اجرا کنم که ملودی این قطعه را مهدی زنگنه ساخته و تنظیم آن نیز بر عهده امیر توسلیان بوده است.
* آقای محمدی شما همیشه دغدغه جانبازان جنگ تحمیلی و موضوع دفاع مقدس را داشته اید که در تئاترها و مستندهایی که تولید کرده اید به آن ها پرداخته شده است، آیا پرداختن به این دغدغه از زوایای مختلف ادامه خواهد داشت یا نه؟
محمدی: بنده فرزند فرهنگِ روزگار دفاع مقدس هستم، فرزند استاد رضا محمّدی از معدود عکاسان غیور دفاع مقدس که بارها و بارها جانباز شده اند. بسیاری از عکسهای معروف جنگ از آثار ایشان است که اتفاقاً از تعدادی از آثار ایشان در همین فیلم استفاده کرده ام.
من در خانواده ای رشد کردم که در آن تماشا را آموختم؛ تماشای زیبایی ها و زشتی ها در قاب و ذهن عکس و هرگز نمی توانم از این همه دریافت و مشاهده فاصله بگیرم. شاید اصلی ترین دغدغه من بر آمده از همین نوع نگرش باشد.
«جغد جنگ» اولین کار من در حوزه جنگ نیست منتهی نگاه من به جنگ، نگاه شاعرانه است. شاعر همیشه آمادگی شعر گفتن را ندارد، شعر به معنای واقعی شعر نه شعرهای بازاری و سفارشی و این اتفاق باید در زمان خود رخ دهد. در «جغد جنگ» هر چیزی در موعد خود اتفاق افتاد. هر چیزی باید در آنِ خود شکل بگیرد. آقای علیمردانی در سریال «پایتخت ۴» که اثری طنز بود که بارها و بارها مردم ایران را خنداند از یک تکه کلام طنز که همه مردم ایران با آن خندیده اند، ایده پرداختن جدی به این تکیه کلام و نشان دادن وجه تلخ آن را در ذهن می پروراند؛ این همان آن و شاعرانگی مدنظر است.
قطعا یکی از حلقه های گمشده ذهنی من جنگ است، گاهی در قالب دفاع مقدس و گاهی در قالب جنگی که مبحث جهانی دارد. از هنرمندان موجود ما که در عرصه های مختلف تلاش می کنند، آرام آرام انگشت شمار می شوند افرادی که جنگ را درک کردند و این بار مسئولیت من و امثال من را سنگین تر می کند. ما که آن روزگار را چشیدیم وظیفه مان سنگین تر و انگیزه مان بیشتر می شود. البته این به معنای این نیست که جوانان هنرمند که جنگ را ندیده اند باید آرام بنشینند و دیگرانی که جنگ را تجربه کرده اند فقط درباره آن بگویند بلکه باید به این جوانان تجربیات را منتقل کرد و بحمدالله استعدادهای فوق العاده ای در بین جوانان مستعد در این حوزه قابل ملاحظه است.
جنگ یک اقیانوس پهناور است که همه چیز در آن بود، اینکه تا عنوان جنگ را بیان کنیم بخواهیم چفیه، پوتین ، پلاک و کابین خلبان را به خاطر بیاوریم بر می گردد به همان کارهای سفارشی. از طرف دیگر جنگ را تبدیل به مکانی برای لات ها کردیم، در حالیکه در جنگ انواع شخصیت ها و رفتارها وجود داشت نه تنها یک یا ۲ جنبه خاص. نباید تصور کنیم که جنگ ما مدینه فاضله بوده است، باید فضای درست را بیان کرد. گل زیبای سر سبد دفاع مقدس در پایین خود خار هم داشت. اینگونه نبوده که یک ایرانی با یک اسلحه کمری با ۱۰ گلوله ۱۰۰ عراقی را بکشد و یک عراقی با تیربار به در و دیوار شلیک کند؛ جنگ مرد می خواست. اگر از منزل تا سر خیابان احتمال حمله یک حیوان وحشی را بدهیم، محال است از خانه خارج شویم ولی در جبهه باران گلوله بود که می بارید. در جبهه ۹۵ درصد احتمال کشته شدن و تنها ۵ درصد احتمال زنده ماندن بود ولی خیلی ها رو به جلو می رفتند البته برخی نیز فرار می کردند.
علیمردانی: وقتی برخی از فیلم هایی را که درباره جنگ ساخته شده به همراه یک جانباز یا رزمنده نگاه می کنیم، کاملا متوجه می شویم که فضای ساخته شده در فیلم با واقعیت تفاوت دارد.
محمدی: بین آثار دفاع مقدسی فیلم «لیلی با من است» خیلی به مخاطب چسبید چون واقعیت را به درستی نشان می داد. جنگ مرد می خواست و امروز خیلی از آن مردها در بهشت زهرا (س) خوابیده اند یا در آسایشگاه ها روزگار می گذرانند.
و در نهایت: خواهم زبان گفتن و گوش شنیدن/ اما شنیدن کی بود مانند دیدن.
*مهر
ارسال نظر