به گزارش سینماپرس، چندی است وزارت ارشاد اقدام به انتشار اسناد مالی خود کرده است. در فهرست بنیاد رودکی آمده است، امیر دژاکام برای اجرای نمایش «صعود مقاومت پذیر آرتور و اویی» مبلغ ۳۰ میلیون تومان بابت اجاره تالار حافظ از وی حمایت شده است. در واقع بنیاد رودکی پولی برای اجرا در حافظ از دژاکام نگرفته است و رودکی آن را به منزله حمایت در نظر گرفته است.
دژاکام در این باره گفته است: «آرتور اویی را با هزینه شخصی خودمان تولید کردیم. تنها کمکی که بنیاد رودکی به ما داد، نگرفتن کرایه سالن بود. ابتدا چک وصول شد و من به گمانم مبلغ ۱۲ میلیون هزینه چک را پرداخت کردم. برای بخش دوم اجرا اعتراض کردم که گرفتن چنین مبلغی توسط بنیاد رودکی از اساس درست نیست و باورم این بود که گرفتن کرایه توسط رودکی به عنوان یک مکان دولتی - هر چند اسم خصوصی روی آن گذاشتهاند -صحیح نیست. این را در نشست مطبوعاتی هم گفتم. به مسئولان اعتراض کردم. مسئولان پس از اعتراض از من خواستند نامهای بنویسم برای کمک به گروه کرایه گرفته نشود. من همان موقع نامهای نوشتم و کرایه سالن حافظ از من گرفته نشد که برای من شبی ۶۰۰هزار تومان محاسبه کرده بودند. »
وی با اشاره به ۱۹میلیاردی دریافتی بنیاد رودکی از وزارت ارشاد برای توسعه تئاتر گفته است: «دادن سالن رایگان حداقل کاری است که بنیاد میتواند برای تمام گروهها قائل شود. حتی در مورد تالار وحدت هزینههایی شکل میگیرد و تراشیده میشود که رقمها به گمان من تطابقی با واقعیت ندارد. این رقمها باید صرف تئاتر شود و نمیشود و همین است که تئاتر ما به سوی تجاری شدن حرکت میدهد. وقتی قرار است در تالار وحدت کارگردان شبی ۶میلیون تومان بپردازد، آن وقت است که دست تهیهکنندهای باز میشود که ۵۰۰ میلیون یا یک میلیارد پول دارد. وارد بازی میشود و تئاتر تبدیل به یک تجارت صرف میشود. بنیاد رودکی که اهدافش، اهداف بلند مدت فرهنگی است، متأسفانه به یک بنگاه تجاری تبدیل میشود. »
کارگردان «ننه دلاور» با بیان آنکه «من تشکر میکنم که این مبلغ اجاره را از کارگردانی کسر شده است که چهل سال عمرش را برای تدریس در اقصی نقاط ایران، برای کارگردانی گذاشته است»، گفت: «چهل سال از جوانی و عمرم را برای تئاتری گذاشتهام آن هم در زمانهای که بسیاری از این مسئولین حضوری در تئاتر نداشتند. سال ۵۷ تالار وحدت و تئاتر شهر تماماً گرد و غبار بود و گروههای نبودند که تئاتر کار کنند. ما آن روزگار جوانی و تمام وقتمان را برای تئاتر گذاشتیم. روزهایی که نقشهای اول فیلمهای سینمایی را رد کردیم. روزهایی که دستمزدهای بالا برای سریال رد کردیم. با دستمزد ۳۰۰ تومان، نه ۳۰۰هزار تومان تئاتر کار کردیم. نمایشهای بزرگی را در جاهای مختلف روی صحنه بردیم. جشنواره عروسکی، فجر، آیینی – سنتی و دفاعمقدس را آرام آرام شکل دادیم. دانشگاهها را آرام آرام شکل دادیم. حالا سیستم فرهنگی کشور با کسی که تمام عمرش را صرف فرهنگ کرده است و بابت اجرایش کرایه نگرفته است، از این بابت گزارش کار داده است. »
وی با اشاره به شکلگیری اضمحلال فرهنگی و تغییر در تعاریف کلان فرهنگ، افزود: «آنگاه که بنیاد رودکی که هدفش ترویج فرهنگ، علم، هنر، فلسفه و عرفان است، تبدیل به کمک کردن تجارت تعدادی محدود و ایجاد سرگرمی میشود، به گمانم این اختلال در تعاریف به وجود آمده است. »
دژاکام ضمن تشکر دوباره برای اینکه «مسئولان از من کرایه سالن نگرفتند»، گفت: «به گمان من، دولت من، مجلس من امکانات بیشتری در اختیار این آقایان قرار داده که کارهای بیشتری بکنند. که دستمزد هنرپیشههای مرا بدهند. که دستمزد خود مرا بدهند. دستمزد کسانی عمرشان را برای تئاتر گذاشتند. نه اینکه بابت نگرفتن کرایه سالن گزارش کار بدهند. ما شاهد هستیم که اکنون تئاتر به کام سرمایهدارانی است که به حق فرض میکنیم سرمایههایشان حلال است و حق دارند در تئاتر کار کنند. با ورود یک سرمایه ۸ میلیاردی، چندین برابر یک فیلم سینمایی فروش میکنند. این تسهیلی است که مدیران میانی به وجود آوردند، در حالی که دولت ۱۹میلیارد تومان بابت کمک به تئاتر پرداخته است. »
وی در همین راستا چند سوال مطرح کرده است «آیا ما تئاتری داشتیم که با آن قرارداد بسته شده باشد تا بتواند فرهنگ ملی ما در تالار وحدت روی صحنه بیاورد و آن را عرضه کنند و مردم بتوانند با مفاهیم ارزشمند روبهرو شوند؟ ما کارمان به کجا رسیده است که کرایه نگرفتن از یک کارگردان تئاتر جز افتخارات خود میدانیم. به گمانم ما در تعاریف دچار اضمحلال شدهایم. »
دژاکام با اشاره به سعدی شیرازی و نوشتارهایش گفته است «فرض کنید سعدی قرار بود برای نوشتن گلستان این گونه فکر کند که چه میزان درآمد خواهد داشت. گلستان قرنهاست که به این مملکت خدمت میکند. شاهنامه قرنهاست به مملکت خدمت میکند. یکی از ارکان فرهنگ دین است، فرض کنید علما برای کتابهای دینی خود محاسبه کنند تیراژ و فروش کتابهایشان چقدر است. آیا آن موقع از دین چیزی باقی میماند؟ آیا از هنر چیزی باقی مانده است، به جز یک دکان؟ عالمان دینی و فلاسفه بگویند هدف وجودی هنر چیست؟ سیاستمداران بگویند ضرورت هنر چیست؟ آیا ضرورت هنر رشد اقتصادی در کوتاهمدت است یا کمک به اندیشههایی است که بتواند در بلندمدت در چرخه تولید قرار بگیرند و مانع از ناهنجاریهای اجتماعی و مکافاتی شود که دچارش شدهایم؟ آیا کمک انها به من بود است یا به تجارت؟ »
وی همچنین با نقبی به وضعیت اجتماعی ایران اظهار داشت: «امروز ما یک نمایشنامه درباره اعتیاد در کشور نداریم. اگر درد آنها را روی صحنه نگوییم، اگر کمک نکنیم بین مسئولین یک تفاهم شکل بگیرد و به یک تجربه دقیقتری از اعتیاد، آموزش و پرورش و کارگردان دست پیدا کنند، کجا باید انجام شود؟ این برای من دردناک است. من چهار نمایشم را به سختی و با چنگ و دندان روی صحنه بردم؛ اما دیدم دیگر توان جنگیدن ندارم. من دیگر آن جوان سابق نیستم که با جنگیدن شبانهروز کار کنم. »
آقای دژاکام با کلامی تلخ در بابت سختیهای تولید اثرش در تالار حافظ گفته است «من دکور آرتور اویی را از خلازیر با ۷۰۰هزارتومان با وانت آوردم تا نمایش را اجرا کنم. لباسهای اجرای من تاناکورا بود، حالا مدیران رودکی به منی که چهل سال عمرم را برای تئاتر گذاشتم و موی در این رشته سفید شد، با افتخار میگویند که از تو کرایه نگرفتیم. مثل این میماند که مادر خانواده به فرزندش بگوید من پول ناهار امروزت را از تو نگرفتم. چه بر سر ما آمده که مادران ما که باید حافظ فرهنگ ما باشند، میگویند ما پول ناهار امروز تو را در خانه پدریت نگرفتیم. این خانه پدری ماست. من همه عمرم را گذاشتم، جوانیم را گذاشتم. هفته سه روزی در مقطع لیسانس و فوقلیسانس درس دادم. کجا بودند این اقایان مدیر که من همه جادههای کشور را برای تدریس تئاتر طی کردم؟ در تابستان در بندرعباس درس دادم و در زمستان در کردستان. تا کارگردان تربیت کنیم. نسل کارگردان برجسته سر همین کلاسها نشستند و امروز به من میگویند پول ناهار امروزت از تو نگرفتیم. دست شما درد نکند. من اشتباه کردم. شما راه درست را میآورید. »
گفتنی است طبق مستندات ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با وجود آنکه این وزارت بابت حمایت تئاتر به بنیاد رودکی مبالغی پرداخت کرده است؛ اما این بودجه در گزارش مالی رودکی به چشم نمیخورد.
*تسنیم
ارسال نظر