به گزارش سینماپرس فیلم «چند نفر از ما» را می شود در این یک دیالوگ دید و چشید «اگر اینجا بهشت پنهان است بیرون برایم جهنم اشکار است».
سرنوشت آدم های فیلم به دیواری پیوند خورده که در ظاهر آدم ها را از یکدیگر جدا می کند اما قصه زندگیشان همه یک رنگ و بو دارد. آدم های این محله یا از آدم های پشت دیوار هستند که به تماشای رنج عزیزانشان می نشینند و یا آدم هایی اند که به آن سوی دیوار رفته اند و به سرنوشت تمام آدم هایی که به اعتیاد دچار اند گرفتار شدند.
اینجا محله ای از شهر مشهد است. محله ای که تنها با گذشت چند دقیقه می توان به راحتی به مواد مخدر دست پیدا کرد و برای همیشه به آن سوی دیوار رفت تا شاید با خماری فراموش کنند دنیای پشت آن دیوار را.
«هادی معصوم دوست» بزرگ شده شهر مشهد است و این سال ها دغدغه هایش را برای ساخت فیلم به شهر خودش گره زده است. او که سالهاست قلم به دست و به نویسندگی مشغول است خود را فیلمسازی می داند که برای ساخت هر فیلم آن را ا ز صافی ادبیات می گذراند تا تمام مستندهایش حال و هوای داستانی داشته و شخصیت های فیلمش دراماتیزه باشند.
به بهانه نمایش مستند «چند نفر از ما» در جشنواره حقیقت با حضور «رحیم ناظریان» کارشناس سینما و منتقد به تحلیل و نقد این فیلم پرداختیم.
ایده ساخت «چند نفر از ما» از کجا شروع شد؟
این فیلم در قالب یک مجموعه سه قسمتی مستقل در رابطه با آسیب های اجتماعی شهر مشهد است. اعتیاد، بیکاری و ساخت و سازهای بی رویه در اطراف حرم. چند نفر از ما یکی از آن قسمت هاست که به طور جدی به موضوع اعتیاد نگاه می کند.
انتخاب این سه موضوع بر اساس پژوهش و آمارهای رسمی بوده یا دغدغه خودتان؟
برخی از معضلات در همه جا وجود دارد. اما مشهد به واسطه هم مرز بودن با افغانستان مواد مخدر زیادی وارد می شود
و امروز هم که این مواد صنعتی شده است آمار ایدز بخاطر سرنگ های آلوده بسیار بالا رفته است ...
بیکاری هم یک مساله ایست که این سالها در کشور بالا رفته. اما مساله ساخت و ساز در مشهد در اطراف حرم بسیار همه گیر شده است و دلالان تمام زمین های اطراف حرم را می خرند و می سازند. دست بر روی موضوع هایی گذاشتم که در مشهد بسیار مشهود و همه گیر شده است. از منظر فیلم و دریافت شخصی وقتی چرخه اقتصادی در شهری به واسطه زائر و توریست زیاد می شود آنجا دلال ها هم زیاد می شوند. زمین های ساکنین اصلی شهر را در اطراف حرم خریدند و دلال ها جایشان را گرفتند. و انجا ساخت و ساز کردند. وقتی اقتصاد یک شهر دلالی بشود اخلاق از آنجا برچیده می شود. معنویت به لحاظ فضا و ادعایی که وجو دارد تحت الشعاع چنین افراد دلالی قرار می گیرد و فساد نیززیاد می شود. دراقتصاد دلالی شرط اول پول است و هیچ ابایی از هیچ چیز وجود ندارد.
بخاطر زادگاه تان و دغدغه ای که نسبت به مسائل اجتماعی شهرتان دارید لوکیشن تمام مستندهایتان را مشهد انتخاب کردید یا اتفاقی بوده است؟
بیشتر فیلم هایم به طرز اتفاقی در مشهد اتفاق افتاد. من برنامه ای برای اینکه لوکیشن فیلم ها حتما مشهد باشد نداشتم. ولی ناخوداگاه تمام اتفاقات و دغدغه ام به آنجا ختم می شد ...
در رابطه با اعتیاد در این شهرتوانستید آن چیزی که می خواهید را در فیلم و به مخاطب نشان دهید؟
یک سری اطلاعات هست که بیشتر جنبه آماری دارند و این آمار باید از صافی رد شوند تا به فیلم تبدیل شوند. از نظر من این آمار اطلاعات مهمی نیست. من این ها را پژوهش نمی دانم. پژوهش یعنی چقدر موضوعت را درک کرده ای و می توانی به عمق سوژه بروی.
به واسطه آدم ها و آن دیوار و محله فکر کردم یک فضای خاصی از جغرافیای مشهد هست که جغرافیای مشابهی هم می تواند داشته باشد. از نظر من یک فیلم مستند قرار نیست کار علمی دقیق انجام دهد و سندبشود.
در پله اول یک کار آرتیستی و هنری است و در پله بعد باید به مستند علمی ارجاع دهیم. جذابیتی که محمد برایم داشت بخاطر اگاهی به شرایطش بود. من دغدغه و فیلمم در رابطه با درد و زجر بعد از پاک شدن و شرایط کمپ های اعتیاد و یا ترک اعتیاد این افراد نیست. نگاه من در این فیلم این است که بعد از ترک کجا بروند
برخی از موضوعات هستند که هرچه نزدیک تر بهشان می شویم انتقاد از جامعه و شرایطی که سبب اعتیاد فرد می شود را مکرر می شود درآن دید به طوریکه این موضوعات کمی کلیشه ای شده اند. اما در فیلم شما موضوع دیوار و دوربین دزدی پتانسیل آن را داشت که از کلیشه خارج شود اما متاسفانه کم به آن پرداخته شد. وقتی در مورد اعتیاد فیلم می سازیممی دانیم موضوعیست که خیلی در رابطه با آن کار شده است. فکر نمی کنید معطوف به کلیشه ها شده اید؟
کارکردن در رابطه با اعتیاد خیلی سخت است چون مورد علاقه و دغدغه خودم هم نبوده است. بنابراین خیلی دچار چالش شدم که با چه رویکردی جلو بروم که تکراری نباشد. باتوجه به متریال و موضوع باید ببینی چه سوژه ای به تور می خورد. با این ها چه ترکیبی قرار است به وجود بیاید. پیدا کردن آدم ها اتفاقی است اما اینکه چه ترکیبی از انها به وجود بیاوری هنر کارگردان است. رسیدن به آن کمپ و محله اتفاقی بود اما در نریشن هم می گویم از این موضوع فیلم زیاد ساخته شده.
هیچ حرف جدیدی در دنیا وجود ندارد. آنچیزی که فیلم را متفاوت می کند فرم آن است. به نظرم دیوار ها و فیلم ها موضوع را متفاوت می کند. آن فیلم ها از سوژه شخصیت متفاوتی نشان می دهد. یک شخصیتی مانند تمام افراد جامعه. مثل من و شما و می توانست جای ما باشد. او دور است از ما، اما نزدیک.
وقتی دنبال سوژه این چنینی می روی نمی شود به موضوعات دیگر نپرداخت. در این محله مواد مانند نقل و نبات وجود دارد. این مساله دردناک است و برایم گفتنش ساده است. بستر این اتفاق برایم مهم است. حرف ها را همه شنیدیم. بعد موقعیت جغرافیایی را می بینیم و بعد یک محله و بعد سوژه. از کل به جز رسیدیم.
این یک فرم است که ما را به عمق می برد که نکته خوبی است در فیلم شما و باعث نزدیکی به سوژه می شود. در نریشن از گفته های خود شخص استفاده کردید چون بار اندیشه بالایی داشت یا خودتان نوشتید؟
وقتی با او صحبت می کردم دیدم که چقدر خوب حرف می زند. توقع چنین بیان و آگاهی نداشتم. من نریشن را نوشتم اما اگر با لهجه مشهدی با زبان خودم می خواندم خیلی تاثیر بیشتری داشت. من ترجیحم این بود که بار ادبی متن را نزدیک به کاراکتر کنم. ماوقتی داریم فیلم مستند نگاه می کنیم به نظرم قرار نیست که همه چیز مستند محض باشد. فیلم مستند هم فیلم است و داستان دارد. من از نریشن به عنوان یک ابزرار فیلمی استفاده می کنم. فیلم هایی که خیلی ادعای مستند دارند هم ممکن است زاویه دید فیلمساز باشند. فیلم باید از زاویه دید کارگردان رد شود و وقتی رد شود دیگر مستند محض نیست.
یک آدم طرد شده از جامعه که گذشته ای ندارد. نه جراتی برای رفتن از کمپ دارد نه خانواده و محیطی که او را پذیرا باشند. در یکی از دیالوگ های فیلم هم می گوید که اگر اینجا بهشت پنهان است بیرون برایم جهنم آشکار است. این ادموقتی در جامعه است فضای ترس دارد.
یکی از دیالوگ های درخشان موقعیست که بخاری را از مادرش می گیرد برای فروش. این صحنه در کنار مصاحبه با انها در استودیو بنظرتان چقدر مناسب است؟ بهتر نبود که این مصاحبه ها از فضای استودیو بیرون بیایند؟ مصاحبه های رو در رو حس بازجویی و متهم بودن به مخاطب می دهد.
وقتی به یک حرف مطمئن هستی و بیانش صراحت دارد به عمد خواستم همان حرف ها را صریح و رو به دوربین بیان کند. نخواستم موقعیت بتراشم برای بیان این حرف ها. مراحل درمان یکیشان بیان و حرف زدن است. من نمی خواستم حرف ها را مخدوش کنم. اگر میزانسن تعریف می شد برایش جان کلام این حرف ها را می گرفت.
اینکه دوربین یا شخص شما از نیم رخ یا از پشت سر با آنها مصاحبه می کرد یک تکنیک است که مارا ولی به فرم نمی رساند. اگر دیالوگ بخاری را در جانمایی درخشانی قرار می دادید خیلی بهتر بود.
بخش ازاین ها انتخاب است. براساس تجربه شخصی خودم این فرمت در نمی آمد. مگر اینکه کار را جوری دیگر تعریف کنی و بسازی. این انتخاب اولیه من بود و ناچار باید همین رویه را ادامه می دادم.
قصد ندارید این سه قسمت را با نگاهی به کلی تر به شهر مشهد و آسیب هایش سه اپیزودی تدوین کنید؟
ممکن است روزی چنین تدوینی را انتخاب کنم که دریک فیلم قرار گیرند. این فیلم به تنهایی به نظرم میتواند اثری مستقل باشد. من اگر بخواهم فیلمی با محوریت مشهد بسازم حتما این سه را با نخ تسبیحی که همدیگر را بپوشانند ترکیب می کنم. ساخت و ساز حرم را خیلی دوست دارم و دوست دارم با نگاهی متفاوت ارائه دهم. این سوزه از صافی یک شخصیت که مرمت کار است در مواجه با تخریب می گذرد.
به گزارش سینماپرس عوامل ساخت «چند نفر از ما» عبارتند از: تصویربردار، کارگردان، تدوینگر و تهیهکننده: هادی معصومدوست، صدابردار: شهاب حمیدی، صداگذار: هومن بیات، گوینده متن: محمد صادقی، آهنگساز: صبا ندایی، مدیر تولید: بابک روزبه، عکاس و دستیار کارگردان: سجاد دینپرست، تهیه شده در: خانه مستند انقلاب اسلامی
ارسال نظر