به گزارش سینماپرس، خسرو معتضد مجری و کارشناس برنامه «تاریخ و سینما» که به کارگردانی ایزد مهرآفرین شنبه شبها از شبکه آیفیلم پخش میشود درباره فیلم «میراث دار» با موضوع زندگی عمر خیام گفت: متاسفانه کارگردان این فیلم، کیوان مشایخ، یک ایرانی است که سالها در آمریکا زندگی کرده و بازیگران فیلمش نیز اغلب ایرانی هستند. من از یک ایرانی انتظارم خیلی بیشتر بود. این فیلم مضحکه است. در فضای مجازی از این فیلم خیلی انتقاد کردند و آن را فیلم بسیار بدی دانسته اند.
او افزود: کیوان مشایخ که جرأت کرده و فیلم خیام را ساخته آیا خیام را میشناسد؟ دایره المعارف ایران در آمریکا در دسترسش بوده، چرا به آن مراجعه نکرده است؟ رباعیات خیام را ادوارد فیتز جرالد در قرن نوزدهم به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. در حال حاضر شهرت خیام در اروپا و آمریکا خیلی بیشتر از ایران است. کسی که چنین فیلمی میخواهد بسازد ابتدا باید ببیند که آیا توانش را دارد؟ چقدر درباره خیام کتاب خوانده است؟ مقدمه ادوارد فیتز جرالد را خوانده است؟ خیام را می شناسد؟
او خطاب به کارگردان این فیلم گفت: کیوان مشایخ وقتی میخواستی این فیلم را تهیه کنی به کتابخانه کنگره مراجعه میکردی و کتاب هارولد لمب را میخواندی. هارولد لمب یک کتاب درباره عمر خیام نوشته که توسط یکی از اساتید به فارسی ترجمه شده است. این کتاب بسیار زیباست و صحنههای بدیع دارد و ما را به نیشابور قرن ششم میبرد. داستان فیلم درباره یک خانوادهای در آمریکاست که از نوادگان خیام هستند، به نظر من این موضوع خیلی خندهدار است. در ایران اگر بخواهید جد بزرگ خودتان را بشناسید دشوار است و خانوادههایی که بتوانند هفت نیای خودشان را نام ببرند خیلی کم است. حال این فرد به رفته آمریکا و یکسری از اقوامش نیز در ایران هستند. آنها یک گردنبندی را در دست دارند که برای پدر خیام بوده است؛ گردنبند به مادر خیام رسیده و مادرش نیز آن را به خیام داده و خیام دست به دست آن را به فرزندان و نوادگانش انتقال داده و اکنون در لسآنجلس است.
این مورخ ادامه داد: در این فیلم مادر خیام زنی بیمارگون است. خیام از همان کودکی هر شب به آسمان خیره میشود و از کودکی دب اکبر، دب اصغر را در آسمان میشناسد و روی زمین با شمع حالت ستارگان را مجسم میکند. مادرش به سراغ استادی میرود و از او می خواهد که خیام را به مدرسه راه دهند. این استاد که بعدها در فیلم، مشخص میشود خواجه نظامالملک طوسی است از خیام حمایت می کند، او را به مدرسه می برد، در مدرسه به او یک مکان رفیع می دهد و مورد عنایت و محبت قرار می دهد.
معتضد بیان کرد: کیوان مشایخ در تاریخ چیزهایی خوانده و لذا نظامیهها را در فیلمش خواجه نظام الملک درست کرده است. عمر خیام یک دوستی به نام حسن پیدا میکند. کارگردان یک دختر نیز به نام دریا را وارد داستان کرده است، اسم دریا جدید است و من فکر نمیکنم در قرن ششم هجری اسم دختر را دریا میگذاشتند. کما اینکه بسیاری از اسامی ایران باستان از سال ۱۳۰۰ هجری در ایران متداول شد. فکر کنید در قرن ششم هجری اسم یک دختر بچه را دریا گذاشته اند که دو دوستِ پسر دارد و با هم بازی میکنند. عمر به کنار دریا می رود و به آسمان نگاه می کند و با حسن صباح شمشیر بازی می کند. فیلم کودکانه و وقت تلف کن است. این کارگردان به جای فیلمبرداری و طراحی صحنه چقدر خوب بود که مقداری زندگی خیام را میخواند.
مجری «تاریخ و سینما» ادامه داد: در فیلم ناگهان صحبت سلجوقی ها پیش می آید. کارگردان یا سناریست شنیده که در آن زمان سلجوقی ها روی کار بودند. ملک شاه پسر الب ارسلان را در صحرا نشان می دهد. یک پسر جوان، خندان و شوخ و شنگ به تصویر کشیده شده که در حقیقت اینگونه نبوده است؛ با خیام صحبت می کند، خیام شعر می گفته و باده گساری میکرده؛ در بیایان با یکدیگر پرسه می زنند و میخندند.
او درباره صحنهای از فیلم بیان کرد: خیام به دربار میرود. آنچه که من در دربار به آن خندیدم لباس سلطان ملک شاه است. کلاه سلطان سلیم و سلطان سلیمان عثمانی در فیلم «سلطان باشکوه» را بر سر سلطان ملک شاه گذاشتند. حسن صباح را یک پسر جلف، لوس و چاقوکش نشان دادند که این یک توهین است. در صحنهای دیگر مجلس بزم ملک شاه را نشان می دهد. ملک شاه پشت میز نشسته و پسته و بادام بالا می اندازد. چنین کاری اصلا در شأن یک پادشاه نبود. جالب این است که با آرنج خود گردو هم می شکند و آنهایی را که در دهان خود می اندازد گویا پاپ کورن است.
معتضد در پایان گفت: عمر خیام فرد بزرگی است. هنوز کارگردانان آمریکایی جرات نکرده اند که درباره مولوی و عمر خیام فیلم بسازند چرا که به مطالعات زیادی نیاز دارد.
ارسال نظر