حمیدرضا شاه آبادی نویسنده و مدیر انتشارات مدرسه در مطلبی به فیلم سینمایی «مارموز» اشاره کرده و نوشته است:
در دسته بندی گونههای داستانی، کمدی در ردیف آثار ذهنی قرار میگیرد. آثاری که برای درک شان باید فکر کرد. درک ظرافتهای یک شوخی کار هر کسی نیست. به همین دلیل است که بعضیها با شوخی دچار سوءتفاهم میشوند. اگر درک شوخی به فهم بالا نیاز دارد قطعا خلق شوخی به توانایی ذهنی خیلی بیشتری نیاز دارد. اگر بقیه مردم لایههای سطحی هر ماجرا را میبینند، خالق شوخی باید لایههای عمیقتر را ببیند.
برای ساخت یک کمدی سیاسی قبل از هرچیز باید فهم عمیق سیاسی داشت. متاسفانه فهم سیاسی سازندگان «مارموز» از معدل فهم مخاطبان آن هم پایینتر است. یک قصه نیمبند بسیار ضعیف و پر از غلط ساختاری به اضافه شوخیهای سطح پایینی که قدرت خنداندن بیننده کم توقع را هم ندارد ـ چه رسد به به فکر واداشتن او ـ دستمایه فیلمی شده که اگر بیننده را به سالن سینما بکشد، تنها به اعتبار فیلم های قبلی کارگردان آن است. اعتباری که معلوم نیست بعد از این فیلم هم چنان وجود داشته باشد.
ارسال نظر